مزیت حکومت جهانی برای سرمایه‌سالاری گلوبال

می‌گویند هیچکس بیشتر از سرمایه دارها و سرمایه داری از دانش اقتصاد سیاسی مارکس  و کتاب کاپیتال او  (سرمایه ) و  شناخت و آنالیز او از سرمایه در آن اثر مرجع انقلابات سوسیالیستی و حکومت واحد جهانی و مناسبات و حرکت آن آینده سرمایه‌داری در قرن بیست و بیست و یکم سود نبرده است؛ هم در شکل تجربه سرمایه داری انحصاری و گلوبال غرب و هم در شکل سرمایه‌داری دولتی چین با موفقیت انکارناپذیر در رقابت با نو لیبرال دموکراسی دچار بحران توتالیتریسم.
کد خبر: ۱۵۲۴۴۰۳
نویسنده احمد میراحسان

امروز عملکرد  جهانی سازی سرمایه داری بین المللی و طرح حکومت جهانی واحد که  سرمایه جهانی مدل چین را نامزد و الگوی ساختاری و ساخت دهی آن قرار داده ' برای اثبات این شوخی که خیلی هم جدی است ' کافی به نظر می زسد . سرنوشت تراژیک فاز دوم سوسیالیسم  یعنی  حکومت جهانی کمونیسم در فاز دوم  و روُیاهای عدالت خواهانه بی مبنایش  به نحو کمیکی  از  اتاق های مخفی طراحی تغییر جهانی با رهبری سرمایه گلوبال و ایده حکومت جهانی در کره ارض و تغییر بزرگ  سر برآوزره است . 
 به نظر می رسد  سرمایه  گلوبالیست ها ' تدبیر تغییر جهان  و تاسیس نظام حکمرانی واحد را  جدی گرفته و آن را در مسیر پیچیده ای پیش می برند . مسیر تشکیل یک حکومت جهانی و مشارکت با مدل چینی .
 اول باید پرسید این نظام چه مزیتی برای آنها دارد ؟ فقط می خواهند شاه جهان باشند یا مجموع زخدادهای پس از جنگ جهانی دوم و  قرن بیست ویکم '  آنان را به این سمت سوق داده ؟  آیا این نظم نو ضرورت و نیازی است که از حرکت سرمایه جهانخوار ' سر بر آورده و آمادگی پیش زمینه های جهانی  توسعه پسا مدرن و پساصنعتی و دولتدالکترونیک جهانی بلکه دولت هوش مصنوعی  را مدیریت می کند؟ و  پسزمینه ها عبارتند از  دستاوردهای تکنولوژیک و های تک پسامدرن '  که به یک مدیریت جهانی کمک بی بدیلی می کند ' مثل هوش مصنوعی '  تحولات تکنولوژی  ارتباطی  ''  و ماهواره ای ' نسل آینده اینترنت و نرم افزارهای اختراعی حکمرانی آسان جهانی و شکل ویری نهادهای بین المللی و فرا ملیتی و‌... .......و نیزشکستن حدود و ثغور زندگی ملی به سبب پدیده های اقتصادی و تولید و  نظام پولی و بانکی و پیدایش انواع نهادهای اداره کننده زندگی چدید پسامدرن ' در کره زمین با ماهیت فرامرزی و بین المللی که البته رویهم رفته  موضوعی دوران ساز است. گسترش فرهنگ همسان سازی جهانی و سیطره هویت های جهانی مدرن بر هویت های بومی در نسل نوجوان جهان معنادار است و خبر از تحولی تازه می دهد . و  غلبه قدرت سرمایه فراملی بر سرمایه ملی و ناتوانی سرمایه ملی در برابر سرمایه جهانی و فرا ملی   و نفوذ و غالب بودن ویژگی فرا ملی بر سرمایه های خانوادگی  حتی در سرمایه های میراثی و خانوادگی قدیمی اما همچنان مقتدر روتچیلدها و مورگان ها و راکفلرها و سیطره بر سرمایه های زیر مجموعه ' نظیر سرمایه  والتون ها و اریسون ها  و آل تانی و آل نهیان و آل سعود  که از اربابان آمریکایی و اتگلیسی خود پیروی می کنند  امری قابل توجه است .
ضمنا چالش بین سرمایه خانوادگی با نسل جوان  سرمایه های فعال در فناوری و نرم افزاری و فضایی فراملی را باید درست شناخت . رویش نسل جدید ثرمتمندان  عصر تکنونولوژی های فراصنعتی که خانواده های قدیمی را تحت سایه خود گرفت  ما ناگزیریم برای شناخت چالشی که جهان را فراگرفته و درک حقیقت آن درست سرمایه کنونی و سرمایه داری امروزی را بشناسیم و  ماهیت حرکت و جهت تحول و تغییراتی را که در پیش گرفته تشخیص دهیم اگرنه قربانی   منگ نقشه ها و تغییراتشان ' بازی ها و وانموده هابشان ' سناریوها و طراحی هایشان خواهیم بود !
☆☆☆☆
هر علاقمند به رصد حرکت سرمایه با  جستجویی در گوگل که سرمایه دار مشهور یهودی ' صاحب آن است و موتور اطلاعاتی چهانی سازی را روشن نگاه داشته   داده های فراوانی ار سرمایه و سرمایه داران جهانی و استراتژی و منابع قدرت و ماهیت و ویژگی های این پدیده جهانی بدست می آورد . مثلا 0فهرست های سرمایه داران نامدار و نوع سرمایه  و نیازها و رهبردهایشان را پیدا می کند اما کلامی از شناخت عمیق تر و تفسیر موجودیت شان نمی یابد .   اطلاعات در دسترس چیست  ؟ اینکه ثروت ایلان ماسک و تری الیسون و مارک زاکربرگ و جف بزوس و پالمر و لری پیج و سرگئی برین  یهود و جنسن هوانگ  و برنار آرنو و وارن بافت   جقدر است و ' این مشهورترین و صف اول سرمایه دارها به چه کاری مشغولند این ها در  در دسترس است . اما ساختار قدرت  رهبری  این ها کاملا مخفی است و طبیعتا طرح های گسترش تسلط و برنامه های مخرمانه  .با کمی تحقیق می توانیم روند  پیشی گرفتن شان را بر سرمایه صنعتی قدیمی دریابیم و بدانیم همه در قلمرو  حرکت های فناوری پسامدرن فعال هستند مثل شرکت های نرم افزاری ' شبکه های اجتماعی ' شرکت های فضایی و ماهواره ای ' شرکت های پردازش' اکتشافات فضایی 'رسانه های اینتر نیتی و فضای محازی و .... آنان صاحبان تسلا '' ایکس  ' اوراکل ' اسپیس ایکس '   گوگل ' آمازون ' متا   مایکرو سافت ' متاپلتفرم '' آلفابت ' و بلو اوریجین ' ' ان ویدا  بودند و با تغییراتی د جابجایی هایی  'هستند  و تغییروتحولاتشان را دنبال می کنیم 
' کمی دقیق تر به سرمایه داران یهود  رهبر ۵۰ سرمایه دار بزرگ جهانی بر می خوریم و  نفوذ صهیونیسم را می یابیم . ینجامین گراهام ' وارن بافت ' جورج سوروس ' پیتر لبنچ '  سر جان تمپلتون ' جان نف '  دیوید تپر '   جان‌سی باگل ' ' کارل ایکان  ' بیگ گراس ' ' جان پاولسون ' چارلی مانگر ' بیل اکمن ' کتی وود ' ری دالیو ' جیم سیمونز ' فیلیپ فیشر  را می شناسیم و با استراتژی سرمایه گذاری شان آشنا می سویم‌ مثل سرمایه گذاری های ذیل سرمایه رهبری کننده ' مثل سرمایه گذاری های ارزشی و خلاف جهت ' ' بانکی و صندوق های سرمایه گذاری و  و بورس ' که همه تحت رهبری سرمایه جهانی ترکیبی  و جمع استراتژی های مختلف به
عنوان یک رهبرد اصلی فعالند . از اکتشافات فضایی  ' یرکشایر هاتاوی ' تا کار رسانه ای  واشنکتن‌پست و نیویورک تایمز  تا شبکه های اجتماعی و تا کار نرم افزارها را  در سیطره دارند . 
‌وباز بز می خوریم به ارتباط سرمایه یهود و سرمایه میراثی و خانوادگی . سرمایه دارهایی صهیونیست مثل ادلسون و برین و پیج و دل و.... ' با  روتچیلدها و راکفلرها و مورگان ها و ... آبراموویج ها ومیریام ادلسون ها  و دیگر نامداران سرمایه دار فعال  در قلمرو جهانی  چون  شری اریسون و پال عوفر و ماشکویج  و دراحی و  مارک ربچ و  حییم سبان و تدی ساگی و  پتژاک شووا  و‌گیل شووارد  و داوید عزرئیلی و کولومویسکی و کرتلر و فریدمن جملگی یهودصهیونی و در اتحاد  با خانواده آل نهیان و آل ثانی و آل سعود و والتون  وموریس کاهن و هرمس و کوک  و امبانی  و  رهبران قدیمی  فراماسونری یهود مثل روتچیلدها با نیروهای سرمایه جهانی جدید پیوند وثیقی دارند . اما باور کردنی نیست در مسیر حفظ نظامی که از منافع شان دفاع کند ' بر خلاف دروغ نو لیبرالیستی شان '  شدید ترین سرکوب های خونریزانه را بکار نگیرند . اما همین سرمایه وقتی متوجه می شود ' نظم جهان پس از جنگ دوم ' پوسیده شده و قدر قدرتی قلدرانه نظام آمریکایی و مدل  پلاسیده دوحزب رقیب  دردی  از مشکلات پسامدرنیستی جهان را درمان نمی کند با تمام وجود در پی حکومت واحد جهانی پروژه و گیم تازه ای را پیش می برد . استفاده از روش خشن در حد نهایت خودسری و انجام کارهای 
 کارهای کتیف زیر ساخت سازی نظم نوین و ضمنا اقناع همه مردم جهان و دولت ها به پذیرش تظام واحد جهانی برای رهایی از شرّ ساختار ظاهرا بلبشوی موجود . و زمینه سا ی حکمرانی واحد با مدل چینی در آینده .
☆☆☆☆
در ابن دریای اطلاعات ' امر  مهم اکتشاف  مسیر اصلی و درک تغییرات طزاحی شده برای آینده است . آیا این دودرصد که از میانشان ده نفر نصف ثروت دنیا  ' ثروت آن دو درصد را در دست دارند  هیچ  رابطه سازمان یافته  و رهبری مخفی و اداره کننده امور قدرت و ثروت  خود  ندارند که سرمایه داری و نظام آمریکا بلکه نظام چین را هم تحت  رهبری جهانی خود پیش می برند؟د و اگر دارند امروز  نقشه این کانون استکبار  و طاغوت برای محافظت از قدرت  سرمایه  چیست؟
این پرسش حیاتی ماست  و تضاد آمریکا و‌چین جگونه تحت رهبری سرمایه جهانی  توجیه پذیر لست؟ و چه باید کرد؟ این ها پرسش های حیاتی ایران باید باشد .  ضمنا اقناع همه مردم جهان و دولت ها به پذیرش تظام واحد جهانی برای رهایی از شرّ ساختار ظاهرا بلبشوی موجود . و زمینه سازی حکمرانی واحد با مدل چینی در آینده ..
پس کاملا منطقی است که ضمن رقابت آمریکا و چین برای پیش افتادن از هم ' مشترکا بجای جنگ اول و دوم ' در فضای کنونی تمدن غرب اتفاق تازه ای  رخ داده باشد و آن کار مشترک‌تمام قدرت های بارار واحد جهانی  برای قانع کردن مردم‌ و دولت های ریز و درشت برای پذیرش حکومت جهانی  واحد سرمایه  
☆☆☆☆
در ابن دریای اطلاعات ' امر  مهم اکتشاف  مسیر اصلی و درک تغییرات طزاحی شده برای آینده ایت . آیا این دودرصد که از میانشان ده نفر نصف ثروت دنیا  ' ثروت آن دو درصد را در دست دارند  هیچ  رابطه سازمان یافته  و رهبری مخفی و اداره کننده امور قدرت و ثروت  خود  ندارند که سرمایه داری و نظام آمریکا بلکه نظام چین را هم تحت  رهبری جهانی خود پیش می برند؟د و اگر دارند امروز  نقشه این کانون استکبار  و طاغوت برای محافظت از قدرت  سرمایه  چیست؟
این پرسش حیاتی ماست  و تضاد آمریکا و‌چین جگونه تحت رهبری سرمایه جهانی  توجیه پذیر لست؟ و چه باید کرد؟ این ها پرسش های حیاتی ایران باید باشد .
☆☆☆☆☆
سرمایه جهانی و گاوبالیست ها  ظاهرا در رویارویی با سرمایه داری متکی به جنگ و بحران و کودتا و مداخله نظامی و سبک  ملی حکمرانی جهانی  آمریکایی رهبری خشن جهان' و  به پرسش  جه باید کرد ' جوابی آماده کرده اند . آنها  دنبال تغییر نظام سلطه  جهان به سمت آن پلسخ متناسب با منافع و وضعیت جدید خود است .
این جواب ' نفی قدرت های خودسر ملی به سود یک حگمرانی جهانی است که به تظر می شود شیوه چین در اداره جامعه ی یک میلیارد و نیم  میلیونی اشن الگویی موفق برای آن هاست . توسعه اقتصادی کل جهان و استفاده از تیروی میلیاردها انسان  در خدمت حکومت تمرکرگرای مرکزی  کلید طرح آن هاست . برای این پروژه به صلح و گسترش سرمایه گذاری و تعامل تیازمند ایت نه روش جنگ افروزی و چپاول و ایجاد نارضایتی و خشونت . پس اساسا نه تنها  در تضاد اقتصادی و رقابت با چین است بلکه 
پس موضوع واقعی در این نکاه رقابت جدی چین و آمریکا نیست که ببینیم کدام شایسته رعبری جهانی است بلکه این دو قدرت هم در سایه قدرت پنهان و متشکل گلوبالیست ها و بازار جهانی سرملیه عملدنی کنند 
با این نگاه ما با وضع جدیدی روبرو هستیم .
حتی موضوع تغییر  جهان با شق نخست دچار تفاوت اساسی می شود . در شق اول  پس از جنگ جهانی دوم ' رشد چین و ابرقدرتی آن منجر به رویارویی با ابر قدرتی آمریکا شد . شرایط این قدرت گیری که نیازمند آرامش و امنیت و توسعه دادن کشور های پیرامونی و به اشتراک گذاری برنامه ای امکانات ودتوانایی ها و دارایی های  هر کشور در خدمت یک نظام مقتدر و منضبط جهانی است ' تضاد با شیوه آمریکایی دارد . و رقابت این در راه حل و پیروزی چین ' سرنوشت مناسبات بین المللی را تغییر خواهد داد و هژمونی تغییر را به دست سرمشق چین  خواهد ددد .
اما شق دوم کلا قدرت را به کانون الیگارش قدرت جهانی تفویض می کند واو تصمیم گرفته که این جکمرانی را بوجود آورد . اما اگر کشورها قانع نشوند و داوطلبانه به این نظام واحد جهانی تن ندهند ' این نظام با نشکلات بزرگی دوبرو خواهد شد ' پس رک پروسه تغییر لارم است که جهان آماده حکومت جهانی شود . در ابن جاست که خود آمریکا و اروپا نماد های نظام امپریالیستی کهنه شده ' نقش بدمن را باید ایفا کنند . آنان با رفتارهای توسعه امپریالییتی   خشونت و غارت و زور گیری  وارد عمل می شوند . رفتار تفرت انگیز سلطه غربی  برای میلیاردها انسان کره زمین ذهنا نشان بی شلاحیتی رهبری و کشش به سمت مدل حکومت جهانی واحد و الگوی چینی است .وسبب می شود آغوش پذیرش نظام واحد جهانی با‌جهره صلج و امنیت و انضباط و رقابت اقتصادی و پایان سایه جنگ و صلح با جنگ و....مدل آمریکاست .
پس در هر صورت ترامپ خود در این بازی نقش مذیرفته باشد و یا به طور طبیعی چنین رفتاری را میشه کرده باشد ابزار بازی سرمایه گلوبال است . اوبهترین بازیگر جهت  ایجاد نفرت و اعتراض به مدل  حکمرانی  آمریکایی است . چیزی که مردم آمریکا و اروپا را راضی می کند تا تن به مدل تاره و تغییرات نو  بدهند و به نحو صلح آمیز با حکمرانی واحد جهانی همکاری کنند و دست از روُیای  آمریکای زور گیر و جنگ افروز  بردارند . در تصویر  ' همان بازی خانم کلینتون تکرار می شود . او مدام در انظار عمومی غش نی کرد  تا ترامپ پیروز شود و معلوم بود سر کار آمدن ترامپ پروژه کل سرمایه داری آمریکا بود زیرا  حزب دموکرات و نامزدش با غش کردن مدام بعد از مناظره ها و در حال ترک محل در حالی که دوربین ها به سوی او نشانه گرفته بودند از حال می رفت و ناتوانی و بیماری  حادی را به نمایش می گذاشت . گویی می خواست بگوید مرا انتخاب نکنید ‌ کلینتون   آگاهانه  به سود آمدن ترامپ بازی  می کرد . یعنی طره کل فرماندهی پشت پرده که به  اداره آمریکا مشغول است  برای انجام دادن  وظایف معینی ' به دمدکرات ها دستور باخت داده بود! 
آیا در ارتباط با طرح تغییر جهانی هم چنین بازی مشترکی بین همه رفبا تحت هدایت فرماندهی سرمایه جهانی  و نیروی مسلط بر بازار وجود دارد؟ آیا ترامپ بازیگری است که بر اساس شخصیتش برگزیده شده تا علیه هژمونی فعلی انزجار ابجاد کند ؟ و دارد وظیفه و نقشش را ایفا می کند؟ و این کلا به سود نظام  آلتر ناتیو ' یعنی نظام نمرکزگرای مدل چینی است؟  ساختاری که حکومتدحهانی واحد را تدارک خواهد دید و کشورها از دولت های واقعی خلع ید می شوند و تابع مرکز سزمایه جهانی می گرددند  و ایاات فدرال در بستر یک حکومت واحد را تشکیل خواهند داد؟ مقصودم در این نوشته آن نیست اثبات کنم  رفتارهای غرب بیشتر به  یک نمایش شبیه است که متاسفلنه خشونت و کشتار در آن واقعی است . اما این نمایش خشونت برای اقناع جهان است جهت تِغییر ضروری  برای منافع سرمایه و تن دادن به سلطه حکومت واحد جهانی  که تصمیم سرمایه جهانی است برای حل بحران موجود.
در حقیقت ما با دو چهره یک واقعیت در عصر غیاب امام نعصوم روبروییم . چه رقابت جین و آمریکا زقابت برای  رهبری به سبک  آمریکایی ' سلطه مستقسم ' تجاوز ' مداخله ' کودتا ' زورگیری  و فشارهای غیر انسانی بر نلل دیگر باشد و ندل چین در این نقطع مدل برتری رقابت افتصادی و توسعه  عنومی برای از نیدان بیرون کردن رقیب با ابزارهای غیر نظامی و جه هردو بازیگر پروژه سرمایه  جهانی و رهبری پشت پرده آن با در اختیار داشتن  بازار سرمایه و امکانات وسبع  اقتصادی و مالی و ارزی و بانکی باشد و آنریکا ناُمور باشد با ترتمپ و سیاست کثیف و قانون ستیز و خشن دتیا را  قانع کند که ندل جکومت جهانی ' طرح سرمایه داری فرا ملی را بپذیرند و جه وضعیت حاضر محصول عمل هر دو  جریان شمرده شود ' آن‌چه برای کشور استقلال طلب با نسبتاً نستقل اصل است معرفت به اصل و ماهیت چالش و فریب  نخوردن است و انتخاب آگاهتنه راه حلی که عقل و شرع حکم می کند .
newsQrCode
مهارت و سرگرمی در کارخنده

تهیه‌کننده و کارگردان مستند رئالیتی «کارخنده» درباره چالش‌های تولید این برنامه و تغییرات در فصل چهارم آن توضیح می‌دهد

مهارت و سرگرمی در کارخنده

نیازمندی ها