
امروز عملکرد جهانی سازی سرمایه داری بین المللی و طرح حکومت جهانی واحد که سرمایه جهانی مدل چین را نامزد و الگوی ساختاری و ساخت دهی آن قرار داده ' برای اثبات این شوخی که خیلی هم جدی است ' کافی به نظر می زسد . سرنوشت تراژیک فاز دوم سوسیالیسم یعنی حکومت جهانی کمونیسم در فاز دوم و روُیاهای عدالت خواهانه بی مبنایش به نحو کمیکی از اتاق های مخفی طراحی تغییر جهانی با رهبری سرمایه گلوبال و ایده حکومت جهانی در کره ارض و تغییر بزرگ سر برآوزره است .
به نظر می رسد سرمایه گلوبالیست ها ' تدبیر تغییر جهان و تاسیس نظام حکمرانی واحد را جدی گرفته و آن را در مسیر پیچیده ای پیش می برند . مسیر تشکیل یک حکومت جهانی و مشارکت با مدل چینی .
اول باید پرسید این نظام چه مزیتی برای آنها دارد ؟ فقط می خواهند شاه جهان باشند یا مجموع زخدادهای پس از جنگ جهانی دوم و قرن بیست ویکم ' آنان را به این سمت سوق داده ؟ آیا این نظم نو ضرورت و نیازی است که از حرکت سرمایه جهانخوار ' سر بر آورده و آمادگی پیش زمینه های جهانی توسعه پسا مدرن و پساصنعتی و دولتدالکترونیک جهانی بلکه دولت هوش مصنوعی را مدیریت می کند؟ و پسزمینه ها عبارتند از دستاوردهای تکنولوژیک و های تک پسامدرن ' که به یک مدیریت جهانی کمک بی بدیلی می کند ' مثل هوش مصنوعی ' تحولات تکنولوژی ارتباطی '' و ماهواره ای ' نسل آینده اینترنت و نرم افزارهای اختراعی حکمرانی آسان جهانی و شکل ویری نهادهای بین المللی و فرا ملیتی و... .......و نیزشکستن حدود و ثغور زندگی ملی به سبب پدیده های اقتصادی و تولید و نظام پولی و بانکی و پیدایش انواع نهادهای اداره کننده زندگی چدید پسامدرن ' در کره زمین با ماهیت فرامرزی و بین المللی که البته رویهم رفته موضوعی دوران ساز است. گسترش فرهنگ همسان سازی جهانی و سیطره هویت های جهانی مدرن بر هویت های بومی در نسل نوجوان جهان معنادار است و خبر از تحولی تازه می دهد . و غلبه قدرت سرمایه فراملی بر سرمایه ملی و ناتوانی سرمایه ملی در برابر سرمایه جهانی و فرا ملی و نفوذ و غالب بودن ویژگی فرا ملی بر سرمایه های خانوادگی حتی در سرمایه های میراثی و خانوادگی قدیمی اما همچنان مقتدر روتچیلدها و مورگان ها و راکفلرها و سیطره بر سرمایه های زیر مجموعه ' نظیر سرمایه والتون ها و اریسون ها و آل تانی و آل نهیان و آل سعود که از اربابان آمریکایی و اتگلیسی خود پیروی می کنند امری قابل توجه است .
ضمنا چالش بین سرمایه خانوادگی با نسل جوان سرمایه های فعال در فناوری و نرم افزاری و فضایی فراملی را باید درست شناخت . رویش نسل جدید ثرمتمندان عصر تکنونولوژی های فراصنعتی که خانواده های قدیمی را تحت سایه خود گرفت ما ناگزیریم برای شناخت چالشی که جهان را فراگرفته و درک حقیقت آن درست سرمایه کنونی و سرمایه داری امروزی را بشناسیم و ماهیت حرکت و جهت تحول و تغییراتی را که در پیش گرفته تشخیص دهیم اگرنه قربانی منگ نقشه ها و تغییراتشان ' بازی ها و وانموده هابشان ' سناریوها و طراحی هایشان خواهیم بود !
☆☆☆☆
هر علاقمند به رصد حرکت سرمایه با جستجویی در گوگل که سرمایه دار مشهور یهودی ' صاحب آن است و موتور اطلاعاتی چهانی سازی را روشن نگاه داشته داده های فراوانی ار سرمایه و سرمایه داران جهانی و استراتژی و منابع قدرت و ماهیت و ویژگی های این پدیده جهانی بدست می آورد . مثلا 0فهرست های سرمایه داران نامدار و نوع سرمایه و نیازها و رهبردهایشان را پیدا می کند اما کلامی از شناخت عمیق تر و تفسیر موجودیت شان نمی یابد . اطلاعات در دسترس چیست ؟ اینکه ثروت ایلان ماسک و تری الیسون و مارک زاکربرگ و جف بزوس و پالمر و لری پیج و سرگئی برین یهود و جنسن هوانگ و برنار آرنو و وارن بافت جقدر است و ' این مشهورترین و صف اول سرمایه دارها به چه کاری مشغولند این ها در در دسترس است . اما ساختار قدرت رهبری این ها کاملا مخفی است و طبیعتا طرح های گسترش تسلط و برنامه های مخرمانه .با کمی تحقیق می توانیم روند پیشی گرفتن شان را بر سرمایه صنعتی قدیمی دریابیم و بدانیم همه در قلمرو حرکت های فناوری پسامدرن فعال هستند مثل شرکت های نرم افزاری ' شبکه های اجتماعی ' شرکت های فضایی و ماهواره ای ' شرکت های پردازش' اکتشافات فضایی 'رسانه های اینتر نیتی و فضای محازی و .... آنان صاحبان تسلا '' ایکس ' اوراکل ' اسپیس ایکس ' گوگل ' آمازون ' متا مایکرو سافت ' متاپلتفرم '' آلفابت ' و بلو اوریجین ' ' ان ویدا بودند و با تغییراتی د جابجایی هایی 'هستند و تغییروتحولاتشان را دنبال می کنیم
' کمی دقیق تر به سرمایه داران یهود رهبر ۵۰ سرمایه دار بزرگ جهانی بر می خوریم و نفوذ صهیونیسم را می یابیم . ینجامین گراهام ' وارن بافت ' جورج سوروس ' پیتر لبنچ ' سر جان تمپلتون ' جان نف ' دیوید تپر ' جانسی باگل ' ' کارل ایکان ' بیگ گراس ' ' جان پاولسون ' چارلی مانگر ' بیل اکمن ' کتی وود ' ری دالیو ' جیم سیمونز ' فیلیپ فیشر را می شناسیم و با استراتژی سرمایه گذاری شان آشنا می سویم مثل سرمایه گذاری های ذیل سرمایه رهبری کننده ' مثل سرمایه گذاری های ارزشی و خلاف جهت ' ' بانکی و صندوق های سرمایه گذاری و و بورس ' که همه تحت رهبری سرمایه جهانی ترکیبی و جمع استراتژی های مختلف به
عنوان یک رهبرد اصلی فعالند . از اکتشافات فضایی ' یرکشایر هاتاوی ' تا کار رسانه ای واشنکتنپست و نیویورک تایمز تا شبکه های اجتماعی و تا کار نرم افزارها را در سیطره دارند .
وباز بز می خوریم به ارتباط سرمایه یهود و سرمایه میراثی و خانوادگی . سرمایه دارهایی صهیونیست مثل ادلسون و برین و پیج و دل و.... ' با روتچیلدها و راکفلرها و مورگان ها و ... آبراموویج ها ومیریام ادلسون ها و دیگر نامداران سرمایه دار فعال در قلمرو جهانی چون شری اریسون و پال عوفر و ماشکویج و دراحی و مارک ربچ و حییم سبان و تدی ساگی و پتژاک شووا وگیل شووارد و داوید عزرئیلی و کولومویسکی و کرتلر و فریدمن جملگی یهودصهیونی و در اتحاد با خانواده آل نهیان و آل ثانی و آل سعود و والتون وموریس کاهن و هرمس و کوک و امبانی و رهبران قدیمی فراماسونری یهود مثل روتچیلدها با نیروهای سرمایه جهانی جدید پیوند وثیقی دارند . اما باور کردنی نیست در مسیر حفظ نظامی که از منافع شان دفاع کند ' بر خلاف دروغ نو لیبرالیستی شان ' شدید ترین سرکوب های خونریزانه را بکار نگیرند . اما همین سرمایه وقتی متوجه می شود ' نظم جهان پس از جنگ دوم ' پوسیده شده و قدر قدرتی قلدرانه نظام آمریکایی و مدل پلاسیده دوحزب رقیب دردی از مشکلات پسامدرنیستی جهان را درمان نمی کند با تمام وجود در پی حکومت واحد جهانی پروژه و گیم تازه ای را پیش می برد . استفاده از روش خشن در حد نهایت خودسری و انجام کارهای
کارهای کتیف زیر ساخت سازی نظم نوین و ضمنا اقناع همه مردم جهان و دولت ها به پذیرش تظام واحد جهانی برای رهایی از شرّ ساختار ظاهرا بلبشوی موجود . و زمینه سا ی حکمرانی واحد با مدل چینی در آینده .
☆☆☆☆
در ابن دریای اطلاعات ' امر مهم اکتشاف مسیر اصلی و درک تغییرات طزاحی شده برای آینده است . آیا این دودرصد که از میانشان ده نفر نصف ثروت دنیا ' ثروت آن دو درصد را در دست دارند هیچ رابطه سازمان یافته و رهبری مخفی و اداره کننده امور قدرت و ثروت خود ندارند که سرمایه داری و نظام آمریکا بلکه نظام چین را هم تحت رهبری جهانی خود پیش می برند؟د و اگر دارند امروز نقشه این کانون استکبار و طاغوت برای محافظت از قدرت سرمایه چیست؟
این پرسش حیاتی ماست و تضاد آمریکا وچین جگونه تحت رهبری سرمایه جهانی توجیه پذیر لست؟ و چه باید کرد؟ این ها پرسش های حیاتی ایران باید باشد . ضمنا اقناع همه مردم جهان و دولت ها به پذیرش تظام واحد جهانی برای رهایی از شرّ ساختار ظاهرا بلبشوی موجود . و زمینه سازی حکمرانی واحد با مدل چینی در آینده ..
پس کاملا منطقی است که ضمن رقابت آمریکا و چین برای پیش افتادن از هم ' مشترکا بجای جنگ اول و دوم ' در فضای کنونی تمدن غرب اتفاق تازه ای رخ داده باشد و آن کار مشترکتمام قدرت های بارار واحد جهانی برای قانع کردن مردم و دولت های ریز و درشت برای پذیرش حکومت جهانی واحد سرمایه
☆☆☆☆
در ابن دریای اطلاعات ' امر مهم اکتشاف مسیر اصلی و درک تغییرات طزاحی شده برای آینده ایت . آیا این دودرصد که از میانشان ده نفر نصف ثروت دنیا ' ثروت آن دو درصد را در دست دارند هیچ رابطه سازمان یافته و رهبری مخفی و اداره کننده امور قدرت و ثروت خود ندارند که سرمایه داری و نظام آمریکا بلکه نظام چین را هم تحت رهبری جهانی خود پیش می برند؟د و اگر دارند امروز نقشه این کانون استکبار و طاغوت برای محافظت از قدرت سرمایه چیست؟
این پرسش حیاتی ماست و تضاد آمریکا وچین جگونه تحت رهبری سرمایه جهانی توجیه پذیر لست؟ و چه باید کرد؟ این ها پرسش های حیاتی ایران باید باشد .
☆☆☆☆☆
سرمایه جهانی و گاوبالیست ها ظاهرا در رویارویی با سرمایه داری متکی به جنگ و بحران و کودتا و مداخله نظامی و سبک ملی حکمرانی جهانی آمریکایی رهبری خشن جهان' و به پرسش جه باید کرد ' جوابی آماده کرده اند . آنها دنبال تغییر نظام سلطه جهان به سمت آن پلسخ متناسب با منافع و وضعیت جدید خود است .
این جواب ' نفی قدرت های خودسر ملی به سود یک حگمرانی جهانی است که به تظر می شود شیوه چین در اداره جامعه ی یک میلیارد و نیم میلیونی اشن الگویی موفق برای آن هاست . توسعه اقتصادی کل جهان و استفاده از تیروی میلیاردها انسان در خدمت حکومت تمرکرگرای مرکزی کلید طرح آن هاست . برای این پروژه به صلح و گسترش سرمایه گذاری و تعامل تیازمند ایت نه روش جنگ افروزی و چپاول و ایجاد نارضایتی و خشونت . پس اساسا نه تنها در تضاد اقتصادی و رقابت با چین است بلکه
پس موضوع واقعی در این نکاه رقابت جدی چین و آمریکا نیست که ببینیم کدام شایسته رعبری جهانی است بلکه این دو قدرت هم در سایه قدرت پنهان و متشکل گلوبالیست ها و بازار جهانی سرملیه عملدنی کنند
با این نگاه ما با وضع جدیدی روبرو هستیم .
حتی موضوع تغییر جهان با شق نخست دچار تفاوت اساسی می شود . در شق اول پس از جنگ جهانی دوم ' رشد چین و ابرقدرتی آن منجر به رویارویی با ابر قدرتی آمریکا شد . شرایط این قدرت گیری که نیازمند آرامش و امنیت و توسعه دادن کشور های پیرامونی و به اشتراک گذاری برنامه ای امکانات ودتوانایی ها و دارایی های هر کشور در خدمت یک نظام مقتدر و منضبط جهانی است ' تضاد با شیوه آمریکایی دارد . و رقابت این در راه حل و پیروزی چین ' سرنوشت مناسبات بین المللی را تغییر خواهد داد و هژمونی تغییر را به دست سرمشق چین خواهد ددد .
اما شق دوم کلا قدرت را به کانون الیگارش قدرت جهانی تفویض می کند واو تصمیم گرفته که این جکمرانی را بوجود آورد . اما اگر کشورها قانع نشوند و داوطلبانه به این نظام واحد جهانی تن ندهند ' این نظام با نشکلات بزرگی دوبرو خواهد شد ' پس رک پروسه تغییر لارم است که جهان آماده حکومت جهانی شود . در ابن جاست که خود آمریکا و اروپا نماد های نظام امپریالیستی کهنه شده ' نقش بدمن را باید ایفا کنند . آنان با رفتارهای توسعه امپریالییتی خشونت و غارت و زور گیری وارد عمل می شوند . رفتار تفرت انگیز سلطه غربی برای میلیاردها انسان کره زمین ذهنا نشان بی شلاحیتی رهبری و کشش به سمت مدل حکومت جهانی واحد و الگوی چینی است .وسبب می شود آغوش پذیرش نظام واحد جهانی باجهره صلج و امنیت و انضباط و رقابت اقتصادی و پایان سایه جنگ و صلح با جنگ و....مدل آمریکاست .
پس در هر صورت ترامپ خود در این بازی نقش مذیرفته باشد و یا به طور طبیعی چنین رفتاری را میشه کرده باشد ابزار بازی سرمایه گلوبال است . اوبهترین بازیگر جهت ایجاد نفرت و اعتراض به مدل حکمرانی آمریکایی است . چیزی که مردم آمریکا و اروپا را راضی می کند تا تن به مدل تاره و تغییرات نو بدهند و به نحو صلح آمیز با حکمرانی واحد جهانی همکاری کنند و دست از روُیای آمریکای زور گیر و جنگ افروز بردارند . در تصویر ' همان بازی خانم کلینتون تکرار می شود . او مدام در انظار عمومی غش نی کرد تا ترامپ پیروز شود و معلوم بود سر کار آمدن ترامپ پروژه کل سرمایه داری آمریکا بود زیرا حزب دموکرات و نامزدش با غش کردن مدام بعد از مناظره ها و در حال ترک محل در حالی که دوربین ها به سوی او نشانه گرفته بودند از حال می رفت و ناتوانی و بیماری حادی را به نمایش می گذاشت . گویی می خواست بگوید مرا انتخاب نکنید کلینتون آگاهانه به سود آمدن ترامپ بازی می کرد . یعنی طره کل فرماندهی پشت پرده که به اداره آمریکا مشغول است برای انجام دادن وظایف معینی ' به دمدکرات ها دستور باخت داده بود!
آیا در ارتباط با طرح تغییر جهانی هم چنین بازی مشترکی بین همه رفبا تحت هدایت فرماندهی سرمایه جهانی و نیروی مسلط بر بازار وجود دارد؟ آیا ترامپ بازیگری است که بر اساس شخصیتش برگزیده شده تا علیه هژمونی فعلی انزجار ابجاد کند ؟ و دارد وظیفه و نقشش را ایفا می کند؟ و این کلا به سود نظام آلتر ناتیو ' یعنی نظام نمرکزگرای مدل چینی است؟ ساختاری که حکومتدحهانی واحد را تدارک خواهد دید و کشورها از دولت های واقعی خلع ید می شوند و تابع مرکز سزمایه جهانی می گرددند و ایاات فدرال در بستر یک حکومت واحد را تشکیل خواهند داد؟ مقصودم در این نوشته آن نیست اثبات کنم رفتارهای غرب بیشتر به یک نمایش شبیه است که متاسفلنه خشونت و کشتار در آن واقعی است . اما این نمایش خشونت برای اقناع جهان است جهت تِغییر ضروری برای منافع سرمایه و تن دادن به سلطه حکومت واحد جهانی که تصمیم سرمایه جهانی است برای حل بحران موجود.
در حقیقت ما با دو چهره یک واقعیت در عصر غیاب امام نعصوم روبروییم . چه رقابت جین و آمریکا زقابت برای رهبری به سبک آمریکایی ' سلطه مستقسم ' تجاوز ' مداخله ' کودتا ' زورگیری و فشارهای غیر انسانی بر نلل دیگر باشد و ندل چین در این نقطع مدل برتری رقابت افتصادی و توسعه عنومی برای از نیدان بیرون کردن رقیب با ابزارهای غیر نظامی و جه هردو بازیگر پروژه سرمایه جهانی و رهبری پشت پرده آن با در اختیار داشتن بازار سرمایه و امکانات وسبع اقتصادی و مالی و ارزی و بانکی باشد و آنریکا ناُمور باشد با ترتمپ و سیاست کثیف و قانون ستیز و خشن دتیا را قانع کند که ندل جکومت جهانی ' طرح سرمایه داری فرا ملی را بپذیرند و جه وضعیت حاضر محصول عمل هر دو جریان شمرده شود ' آنچه برای کشور استقلال طلب با نسبتاً نستقل اصل است معرفت به اصل و ماهیت چالش و فریب نخوردن است و انتخاب آگاهتنه راه حلی که عقل و شرع حکم می کند .