در گفت‌وگوی شیلا آژیر با «قاب‌کوچک» مطرح شد

از پاسداری یک نام تا نفس تازه دوبله در روزگار امروز

شیلا آژیر، گوینده و مدیر دوبلاژ، از معدود زنان موفقی است که نه‌تنها میراث یک خانواده‌ هنری را بر دوش می‌کشد بلکه خود درکنارهمسرش امیر حکیمی،خانواده‌ای دیگر در هنر دوبله بناکرده است.او در گفت‌وگویی‌روایت‌گونه باقاب‌کوچک اززندگی و کارش می‌گوید.
شیلا آژیر، گوینده و مدیر دوبلاژ، از معدود زنان موفقی است که نه‌تنها میراث یک خانواده‌ هنری را بر دوش می‌کشد بلکه خود درکنارهمسرش امیر حکیمی،خانواده‌ای دیگر در هنر دوبله بناکرده است.او در گفت‌وگویی‌روایت‌گونه باقاب‌کوچک اززندگی و کارش می‌گوید.
کد خبر: ۱۵۲۳۳۴۷
نویسنده معصومه نورزاد - گروه قاب‌کوچک
 
وقتی هنر به زیست تبدیل می‌شود
شیلا آژیر این‌چنین آغاز می‌کند: خیلی خوشحالم که در یک خانواده هنری به دنیا آمدم و توانستم در کنار همسرم امیر حکیمی خانواده هنری دیگری را بسازم. او با همین مقدمه مشخص می‌کند که هنر برایش نه شغل، که زیست است؛ زیستی که از پدر به ارث برده و در خانه‌ خودش ادامه داده است.با حسرتی پنهان، از نام خانوادگی‌اش می‌گوید: خوشحالم که توانستم نام آژیر، نام پدرم که از پیشکسوتان و بزرگان این حرفه بودند را زنده نگه دارم. روح‌شان شاد. هزاران حیف کنارم نیستند تا ازاو یاد بگیرم اما تمام تلاشم این است که ذره‌ای از هنر ایشان و اسم‌شان را زنده نگه دارم و خوشحالم که مادرم، خانم شعشعانی در کنارم هستند و همچنان از او می‌آموزم، این یادگیری بی‌وقفه، برایم ارزشمند است.
 
شروع دوبله با یک مسیر بی‌وقفه

شیلا آژیر از سال ۱۳۷۸ وارد دوبله شدو به گفته‌ خودش ازآن زمان به طور مداوم ومستمر درواحددوبلاژ سیماوانجمن گویندگان مشغول به کار است. او حالا سه سریال در دست ضبط دارد:«ندای دل» برای شبکه تماشا، «آبشار سرنوشت» برای شبکه پویا و «داستان یک خانواده» برای شبکه دو. وی تأکید می‌کند: همه کارهایش را باعشق انجام داده ونمی‌تواندبگویدکدام برایش ارزش بیشتری داشته است. بااین‌حال از یک نقش خاص با شوق یاد می‌کند: این اواخرکاری بود که خیلی دوستش داشتم؛ سریال «افسانه مین جه» که به جای کارآگاه «مین جه» صحبت می‌کردم. این نقش هم انرژی خیلی زیادی از من می‌گرفت و هم لذت می‌بردم.
 
عصر طلایی دوبلاژ در صداوسیما

آژیرمعتقد است این روزهاواحد دوبلاژ سازمان صداوسیما یکی ازبهترین دوره‌های خود رامی‌گذراند. باوجود آقای فرشید شکیبا، مدیر واحد دوبلاژ تلویزیون، بهترین دوره دوبله سازمان را تجربه می‌کنیم. قبل از او هم مدیرانی بودند که زحمت کشیدند اما الان آقای شکیبا تمام واحد دوبلاژ را به‌گونه‌ای دیگرمدیریت کرده است؛هم تعداد کارهاوهم تعداد گویندگان بیشتر شده و دلسوزانه برای این واحد زحمت می‌کشد. وی در ادامه به مسأله‌ دستمزدها اشاره می‌کند: دستمزد گویندگان واقعا نسبت به زحمتی که می‌کشند و زمانی که برای این کار می‌گذارند ناچیز و پایین است؛ البته با حضور آقای شکیبا دستمزدها بیشتر شد ولی واقعیت این است که حالا حالاها نمی‌توانیم به یک حد نرمال از درآمد روزمره‌ مردم برسیم، چه برسد به این‌که ما هنرمند هستیم و برای این حرفه بسیار تلاش می‌کنیم. 
به گفته‌ او، دوبلاژ سیما به دو بخش تقسیم می‌شود: قبل از ورود آقای شکیبا و بعد از ورود او. آن‌قدر تفاوت کرده که من و همه‌ همکارانم از او بسیار قدردانیم و امیدواریم که حالا حالاها اینجا باشد. خدا به ایشان سلامتی بدهد، چون بی‌نظیر است.
 
کرونا و نسلی که فرصت کم داشت

وی همچنین نگاهش را به نسل جدید دوبله می‌برد: دوستانی که آمدند واقعا با گویندگی و کاری که انجام می‌دهند، شاهکار می‌کنند اما در بدو ورودشان متأسفانه با کرونا مواجه شدند و نتوانستند کنار پیشکسوتان بنشینند، گویندگی کنند و به چالش کشیده شوند. آنها نگرانی‌هایی که ما در کنار بزرگان داشتیم را تجربه نکردند اما خیلی‌های‌شان بااستعدادند و تلاش می‌کنند. درست است که کروناوشرایط زندگی جلوی پیشرفت‌شان راگرفت ولی بازهم آن‌قدرخوب هستند که درهمین روزگارجلومی‌روند و بعضی‌های‌شان واقعا فوق‌العاده‌اند. قطعا با گذر زمان و گویندگی‌های مداوم می‌توانند موفق‌تر هم باشند اما این‌که کسی بیاید که یادآور گذشتگان و پیشکسوتان ما باشد، فکر نمی‌کنم برای من یا همکارانم این اتفاق بیفتد. آنها اسطوره‌هایی بودند که هر وقت صدای‌شان را می‌شنویم، خاطراتی برایمان زنده می‌شود که تکرارشدنی نیست. روح‌شان شاد، جای‌شان خالی است. 
 
پیشکسوتان؛ شناسنامه دوبله ایران
آژیر در ادامه با لحنی گرم و مسئولانه درباره پیشکسوتان فعلی می‌گوید: الان نسل ما وظیفه دارد این افراد را برای تغییر روحیه‌شان از خانه بیرون بیاورد، آنها عمر و جوانی‌شان را در این حرفه گذاشتند و ما باید در حد توانایی‌شان و آنچه می‌خواهند از حضورشان بهره ببریم؛ بعضی‌ها هنوز توانایی کار دارند و اگر خودشان مایل باشند و اذیت نشوند، باید دعوت‌شان کنیم. این افراد شناسنامه کار ما هستند و نباید اجازه دهیم در خانه بنشینند. من به نوبه خودم تا جایی که امکان داشته باشد، همیشه این کار را انجام می‌دهم و از آنها ممنونم؛ افتخار می‌دهند و تشریف می‌آورند.
 
هوش مصنوعی؛ خط قرمز دوبله
وقتی حرف به هوش مصنوعی می‌رسد، موضعش روشن است: به نظر من هوش مصنوعی کاملا در حرفه دوبله رد شده است.  می‌توانم با اطمینان بگویم که هیچ‌وقت شما نمی‌توانید از هوش مصنوعی احساسی واقعی را به یک کاراکتر القا کنید. ممکن است یک تقلید صدا یک کاراکتر درست کنید و بگذارید و بگویید این صدای آن شخصی است که فوت شده اما هیچ‌گاه آن صدا نه می‌تواند به کاراکتر شخصیت دهد و نه احساسی را که باید، القا می‌کند، بنابراین کاملا از نظر من هوش مصنوعی در هنر دوبله رد شده است. او البته یک استثنا قائل می‌شود: ممکن است بعضی عزیزان دوست داشته باشند با هوش مصنوعی بعضی خاطرات گذشته را زنده کنند که ایرادی ندارد؛ البته با اجازه خود شخص، برای این‌که روحیه‌شان در محیط کار یا جاهای دیگر عوض شود ولی در حرفه‌ ما، به هیچ‌وجه، هوش مصنوعی هیچ جایگاهی ندارد نه امروز و نه تا آخر دنیا؛ قطعا هیچ‌کس هم نمی‌تواند بگوید که من با هوش مصنوعی توانستم یک فیلم با احساس ببینم.
 
​​​​​​​پایانی با امید و عشق

شیلا آژیر روایتش را با همان حس آرام و درعین‌حال پرشور تمام می‌کند؛ زنی که میراث‌دار نامی بزرگ است و با نگاهی که به نسل جدید امیدوار است برای نگه‌داشتن شناسنامه‌ دوبله در ایران؛ با عشق تلاش می‌کند.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
دنبال احترامم؛ نه شهرت

بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با این‌که سال‌هاست جلوی دوربین دیده نشده، مورد توجه و علاقه مردم است

دنبال احترامم؛ نه شهرت

نیازمندی ها