
در بیانیه ی اساتید نولیبرال ، این فنّ بکار گرفته شده است . بیانیه پوششی از ستایش مقاومت ۱۲ روزه دارد ، ولی آن را که بشکافی از درونش ، ادعای ناکارامدی و یی تدبیری و اوضاع سیاه و ضعف و بیعدالتی و تبعیض و سیاست داخلی ورشکسته و سیاست خارجی صلب می زند بیرون . معلوم نیست با این همه خرابی چگونه معجزه مقاومت علیه دو قدرت اتمی درنده ردی داد،؟ این سوال در حقیقتی پاسخی در دل بیانیه تهفته دارد و آن تصویر سازی غلط اندر غلط بیانیه بر مبنای نکرشی مغلوط و گسترده در همه ارکان تفکر بنیانیش است .
خوب این فهرست کلی گویی می تواند مصداق واقعی داشته باشد یا کلا دروغ و سیاه نمایی باشد و یا پاره ای از انتقادات درست و مواردی هم با اغراق دغلو دیده شده باشد...
نکته بعد به زمان ابن بیانیه بر می گردد . در این باره هم می تواند سوء نیت و فرصت طلبی و تخریب و ضربه به لحظه تاربخی شیربن و تلخ کردن کام ملت مقصود باشد یا حسن نیت وجود داشته باشد . بررسی خود متن به ما می گوید که داستان از چه قرار است ..
ببینیم آیا اساتید حرف تازه ای داشته اند ؟ رخداد نبرد را درست تفسیر می کنند یا خود مقاومت ۱۲ روزه ضد مسیر آنها و تجربه ای در محکومیت تفکرشان در اعتماد به دشمن و مقدس شمردن مذاکره بوده و حال فرصت طلبانه دست پیش گزفته اند و طلبکلر شده اند که پس نیفتند و بدهکاری شان را به ایران و مردم در گمراه کردن و کژفهمی شان نپردازند . و یا ضرورتی موقع شناسانه در مسیر توسعه انسجام ملی سبب این بیانیه بوده ؟ جهت بیانیه هم جهت با شور و شوق ملت و فژونی نیروی پایداری بوده یا خلاف جهت آن ؟ مطابق خواست دشمن و ایرانیان برانداز بوده یا اهل مقاومت . پیشنهادهای واقعی و نسخه درمان ضعف ها بوده یا واقعا حرف تازه ای نداشته و حکم لگدی از سر غیظ برای باژگون کردن پاتیل آش سرسفره آمده محسوب می شود ؟
یک به یک پیشنهادهای بیانیه را تحلیل می کنیم و سپس به کلیت و تمامیت موضع بیانیه می پردازیم و خود بخود تبیبن مواضع به مخاطب می گوید بیانیه چه حرفی در چنته دارد و فرامتن آن ناظر به چیست و بضاعتش جقدر است ..
☆☆☆☆☆
وقتی بالاخره پس از تکرار هزار باره اعتراض های کهنه و اغراق آمیز سیاسی و اجتماعی نوبتله پاسخ در خصوص چه باید کرد و ارائه راه حل می رسد ، ما با این سخنان سطحی بیانیه اقتصادانان مواجه می شویم که قاعدتا باید راه حل های سیاسی باشد ، اما جز گفته های ژورنالیستی و نخ نما نیست :.
نخست راه حل مشکلات را به طور کلی این ها دانستند
۱_همکاری مردم و دولت
۲_بهره گیری از منابع و تکنولوژی جهانی
ابن شق را توضیح داده اند که با :
الف_ گسترش روابط بین الملل
ب_تقویت هر چه بیشتر سرمایه اجتماعی بدست می آید .
به نظر شما این نکته هایی که دانشجوی سال اول روابط بین الملل هم می داند و از ان اطلاع دارد نیازمند بیانیه اقتصادی بود؟ چرا و چگونه اولین شق رهنمود راه حل اقتصادی ، اساسا اجتماعی و سیاسی است ؟ و اگر اقتصادی است ، مگر دولت مخالف ان است ؟ و مقصود از همکاری اقتصادی دولت و مردم غیر از بحث خصوصی سازی است که کسی با آن مخالف نیست و دست کم دولت حاصر مثل دولتهای هاشمی و خاتمی و روحانی و ....با آن کاملا همراه است، چخ بحثی دارید؟ . و این چرا به بیانیه ای تردید افکن پس لز پیروزی ۱۲ روزه محتاج بوده؟ و اتفاقا بر عکس باور اساتید نو لیبرال غربگرا ، جریان مخالف شان باید بیانیه و هشدار می داد که سپردن کارها به بخش خصوصی و مردم و نفی تصدی گری دولت نیارمند دقت در ممانعت از غارت ببت المال است و کارها واقعا به تولید کنندگان مشتاق تولید و نه سرمایه انگلی وابستگی طلب و یا سرمایه دلال مسلک و انحصارگر یا تعطیل کننده کارخانه ها و قشر اشراف رانتخوار و باند های سرمایه بانکی و الیگارشی فاسد سپرده شود .
تاره پرسش آن است که چرا بجای نسخه واقعگرا و علمی اقتصادی ، مسایل سیاسی اصل شده ؟ این چه ماموریتی است که وسط معرکه در فکر آزادی مجرمبنی است که قانونا مرتکب جرم شده اند و این ها چه تخصص حقوقی دارند که بیگناهی شان را تشخیص داده اند و این چه مداخله بی معنایی است ؟ مگر در حال انقلابند؟ و چرا نگاه شان در درجه اول معطوف به رابطه با جهان و فضای بین المللی و امر سیاسی است، ؟ وچه کس مخالف استفاده از تکنولوژی جهانی ست و وقتی شرط استفاده از تکنولوژی جهانی در نظام قدرت غربی ، نوکری است که در آن صورت تا ابد محروم از استقلال علمی و تولید بومی تکنولوژی در حال تحول خواهی بود و در نظام اقتصاد پیرامونی سلطه بردگی دانش و تکنولوژیک ادامه خواهد یافت باز همان آش و کاسه عقب ماندگی در شرایط وابستگی تداکم می یابد . حال چرا خود این اساتید سردسته های مخالفت با توسعه خودپوی تکنولوژیک ایرانی در جمهوری اسلامی.