غربگرایی علیه غربگرایی

وقتی  از غربگرایی سخن گفته می شود ، سخن از پدیده ای انتزاعی نمی رود.
وقتی  از غربگرایی سخن گفته می شود ، سخن از پدیده ای انتزاعی نمی رود.
کد خبر: ۱۵۰۹۷۰۹
نویسنده احمد میر‌احسان

پدیده ای مشخص و تاریخی در زمان و مکان پیش چشم است که دارای شاخص های بنیانی نظری و عملی و عینیت طبقاتی و اجتماعی  ایدئولوژیک و سیاسی و فرهنگی و....است و با گرد آوردن و کلیت بخشیدن این مشخصات است که به مفهومی  کلی و مجرد تبدیل شده است .

پس در جهان واقعی ما با مراتب گوناگون و نیروهای زنده و واقعی و متفاوت از اقشار مختلف و سطوح فکری متنوع روبروییم .

انواع تقسیمبندی از منظر فکری و فرهنگی می توان در غربگرایی قائل شد و حتی با گرایشات فلسفی و جهان بینی و ساختارهای سیاسی گوتاگون و مکاتب مختلف اقتصادی که الزاما  مطمئنا بر خلاف تصور نادان  نیروها و احزاب عقب مانده ما ، متوقف در تئوری های مرده ریکاردو و آدام اسمیت نیست . باید آن مهمترین ارکانی را برسمیت شناخت  که با آن غربگرایی تعریف می شود .

بدیهی است خود غرب با همه  سپهر فکری و فلسفی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگیش غربگرا خوانده نمی شود . غرب امروز یک تمدن کانونی ، یک پدیده تاریخی در حرکت با تحولات گوناگون است و امروز غرب  با کانون مدرنیته و تمدن مدرن و عصر جدید چون یک جریان هویتمند و دارای تحولاتی شناخته می شود که به دوران افول و سرمایه داری متاخر و یا پسامدرن ختم شده و مجموعه ای  است که معرف یک تمدن با زیر بنای سرمایه سالاری جهانی  و فرهنگی  است که مدعی جهانی سازی تمدن خود است .

اکنون دورانی است که مدعیات جهان بینی این تمدن افول و کذب و تناقضاتش را بروز می دهد،  از اومانییم تا لیبرالیسم و راسیونالیسم و ...، در عمل این تمدن به تمدنی دین ستیز و نیست انگار و ضد توحیدی بدل شده که حتی الهیات آن هم کافرانه و غیب ستیز و محصول برداشتهای دلخواه شرک آلود بشری و الهیاتی استکباری و عصیانگر و شیطانی و الحادی است .و باورهای سنتی دین  توحیدی تنها در اعماق  وجدان آدمیان و نه نظام اجتماعی حیات دارد . پس غربگرایی مقوله ای برای جهان پیرامونی و اسارت انسانها و نظام های پیرامونی تابع تجربه عربی و مقوله مربوط به غربی سازی جهان است

☆☆☆☆

حال در این نوشته مشخصا مقصود از غربگرایی ، نیروهایی در ایران است  وقتی ما از غربگرایی  در ایران  حرف می زنیم که امروز  در جمهوری اسلامی رخ دادی است با ریشه در دوران قاجار و گسترش تمدن غرب در ایران  در همان حال از جریانوغربگرایان چون قشری اجتماعی حرف می زنیم که در ایران  زندگی می کنند و در مقام روشنفکران و سیاستمداران و توده های مردم خواهان تبعیت و تقلید و پیروی و از ارزش ها و دانش عرب  و رهیافت و رویکردو پیوند نظامایی و سازو کاری و ساختی و سییتماتیک  تمدنی  با تجربه غرب هستند یعنی  تبعیت ساختارهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ....ایران از غرب در جایگاه یک  کشور پیرامونی . اینان خواهان این  هستند چون واضح است غرب یک ایران رهبر و در ردیف خود نمی خواهد و این ممکن نیست . چون ایران غرب نیست ‌‌ . باور به  این مدل زندگی و تفکر و  توسعه است که عنوان غربگرا را معنادار می کند و معلوم است از مراتب عامیانه تا مراتب گزینش آگاهانه و مسلح به توجیهات نظری و ایدئولوژیک و آکادمیک این جریان وسعت دارد . همه این مقدمه برای ان است تا بگویم غربگرایان درون جمهوری اسلامی ولو دارای موقعیت شراکت در قدرت ، در وضعیتی هستند که خود علیه خود دست اندر کار خود زنی هستند . چرا؟می دانیم  این غربگرایان که از نهضت آزادی  تا تروریست ها و مزدبگیران سازمان سیا و سلطنت طلبان و انواع بازیگران تجزیه طلب صحنه اپوزیسیون برانداز و چپ و راست را در بر می گیرد ، در نسبت با موضوع قدرت ، و جایگزینی ، وضع  همسانی ندارند . .اولین دسته بندی مهم از این منظر ، غربگرایانی هستند که رسما مقام مزدوری علنی آزمایش پس داده  را دارند و هر دستور ارباب را  می پذیرند و بوسیله ارباب عزل و نصب شده اند . و غربگرایانی که برای خود شاُن مزدور قائل نیستند و در تضاد با این گروه ها قرار دارند .همه این نیروها در هر لباس ایدئولوژیک در قلمرو قدرت تا زمانی بازی داده می شوند که چون‌ نیروی سیاهی لشکر برای به قدرت رسیدن نیروی مزدور منتخب شیطان بزرگ عمل می کنند و مهار می شوند و به محض موفقیت شیطان‌در براندازی نظام استقلال طلب  با کمترین ایجاد مزاحمت نابود می گردند چون‌خود هم می دانند همه حیات و ممات شات وابسته به بازی غرب و اجازه تنفس به انان از سوی شیطان بوده است .حال وقتی وضع نوکران و اپوزیسیون برانداز چنین است ، واقعا اپوزیسیون داخلی و گرایش غربگرای درون حکومت باید خیلی کودن باشد که نداند نقشش تا کجا و حیاتش در گرو چه نقشی است .در نتیجه غربگرایی اینان در واقع مدفن آنان است . . زیرا  پذیرش شان از سوی  غرب برای استحاله ایران چون یک کاتالیزور است نه عنصر حیاتمند پس از فعل و انفعال و حذف این غربگرایان داخلی و محو شان از قدرت قطعی است . 

این نیروهای ایرانی مزدور چون‌ روبات های کودتایی بی اراده هستند که مقل رضا شاه و محمد رضا شاه هر وقت بخواهند بر سر کارشان می آورند و هروقت مصالح  قطعی  غرب حکم کند آنان را حذف می کند برای غرب چنین نیرویی ، مثل رضا پهلوی مطلوب ترین نیروست ناگه اصلاح طلبان خوابزده و متوهم  . برای غرب و شیطان بزرگ هیچ نیرویی با کمترین مدعای شخصیت و هویت و تفکر ولو تفکر غربگرا ، مطلوبیت ندارد . غربگرای خوب از نظر آمریکا ، کسی است که وطن و مادر و همسر و پدرش  خود را هم می فروشد . واگر غرب بدترین بلا را سر انان آورده ، حال در مقام مزدوری  باز کاملا گوش بفرمان است . مثل پهلوی ها که صلاحیت خود را درست با ایفای این نقش اثبات کرده و امتحان فروش و تجزیه و حراج و نابودی  ایران را با همه ذلت تحمیل شده به آنان با پستی و فساد کامل داده اند .و پذیرفته اند .

☆☆☆☆

در واقع رها از همه  بلاهت ها وحماقت های تئوریک در عرصه توجیهات اقتصادی و سیاسی و فلسفی و فرهنگی غربگرایی ، به سادگی فقدان هر آینده برای غربگرایی ایرانی  ریشه در همین نسبت وحشیانه یین ارباب و برده دارد و هیچ آینده ای برای غربگرایان ما ماصور نیست .در حقیقت بین یک شاهک آزمایش پس  داده مزدور و یک روحانی با ریش و بی ریش و با نقاب اسلام آمریکایی که در جمهوری اسلامی ۵۰ سال نقش عامل درون حکومتی را ایفا کرده ، خیلی کودنی می خواهد که  یک روحانی آمریکایی ، بپندارد  امید و تدبیری برای بقا در قدرت تابع امریکا دارد . با همه خوشرقصی یک روز هم‌ آمریکا به او وفا نخواهد کرد . و شاهک و ملبجک و سگ  امتحان داده خود را مسلما بر این غربگرایان  هرچند وطن فروش ترجیح خواهد داد . آمریکا برای اهدافش این عنصر بی ارزش را دازد.  در خقیقت غربگرایان ایرانی درون‌حکومت و درون‌جامعه کنونی باید بدانند جویی بخت نوکری در مقام قدرت و اجرای اهداف غربگرایانه خود خارج از حیات جمهوری اسلامی ندارند . . خواب پوچ براندازی جمهوری اسلامی یک بلاهت و بدتر از ان برای غربگرایان توهم بقا در استحاله با مدل انور سادات احمقانه  است !!!،این بقا تنها یک روز پس از جمهوری اسلامی برایشان ممکن است . تنها یک روز . فرصتی تا نوکر معتمد مادرفروش از آمریکا به ایران برسد و البته این خواب تنها دریک‌ کمدی  و بر پرده ذهن خوابزدگان امکان تحقق دارد . در واقعیت ایران تنها یک مسیر حیات  دارد : سربلندی استقامت  استقلال طلبی ایرانیان متحد که خدشه نمی پذیرد . و نه تن به امریکا وشیطان می دهد و نه به قیمت خون خود ، به تجزیه طلبی و مداخله شیطان پا می دهد . ایران تنها یک اینده دارد ملت متحد عزیز و  پیروزی استقلال و آزادی و  نفی نفوذ اجنبی و اذناب شیطان های بزرگ و کوچک در جمهوری اسلامی ..

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها