اینها را اسماعیل اسکندری، جانشین منطقه غرب تهران هلالاحمر به جامجم میگوید. او در مورد حمله به شهرک شهید باقری در غرب تهران میگوید: در زمان حمله رژیم اشغالگر قدس، پایتخت از نظر امدادی به چهار منطقه تقسیم شد و من جانشین منطقه غرب بودم. تا قبل از حمله ددمنشانه به شهرک شهید باقری چند عملیات انجام داده بودیم. به محض اعلام حادثه حمله به شهرک شهید باقری در اتوبان خرازی همراه تیمهای امدادی راهی محل حادثه شدیم. آمبولانسها و خودروها را پارک کردیم و مشغول امدادرسانی به مجروحان و تخلیه شهدای شدیم. دشمن یک کافهرستوران را در پایین شهرک زده بود که امدادرسانی کردیم. بعد از یک ساعت موج دوم حملات شروع شد.
اسکندری ادامه داد: دشمن برایش مهم نبود چه کسی را میزند و آمده بود همه را شهید کند. به امدادگر، آمبولانس و مردم عادی رحم نداشت و تصمیم گرفته بود آنجا را با خاک یکسان کند. بیوقفه روی سر امدادگران و مردم عادی موشک میریخت و صدای انفجار بود که میآمد. جلوی چشم خودم سه نفر در حال تردد بودند که موشک وسط آنها اصابت کرد و دو نفر شهید و نفر سوم مجروح شدند که سریع برای کمک رفتم و آنها را داخل آمبولانس قرار دادم که آمبولانس راهی شود. همین که آمبولانس راه افتاد، آن را در چندقدمی من زدند که موج انفجار من را پرتاب کرد و بیهوش شدم. بیهوش بودم و فقط چشمانم باز بود. قدرت حرکت نداشتم. چندمتر آن طرفترباز موشک زدند که دو نفر دیگر مقابل در ورودی شهید شدند. وی با بیان اینکه همه گفتند اسکندری به شهادت رسیده و خبر آن بین نیروهای هلالاحمر پخش شده بود، افزود: دو ساعت پس از بمباران من را پیدا کردند و به بیمارستان منتقل شدم. باید واقعا شهید میشدم. قرار بود بعد از سوار کردن مجروحان، با آمبولانس برمیگشتم ولی یکی از نیروهای هلالاحمر هنوز داخل بود. باید دنبال او میرفتم و پیدایش میکردم. همین باعث شد لحظه آخر سوار آمبولانسی که هدف قرار گرفت نشوم. من مسئول آن تیم بودم و جان تکتک امدادگران برایم مهم بود و نمیتوانستم خودم فرار کنم یا گوشهای پناه بگیرم تا حجم آتش کم شود. با بهتر شدن حالم، دوباره به صحنه خدمت به هموطنان باز میگردم و ترسی از شهادت ندارم. ما تا آخرین لحظه که جان در بدن داریم، به مردم خدمت میکنیم.
اسکندری در مورد آخرین وضعیت سلامتیاش گفت: هنوز شبها خواب موشکباران میبینم و هر صدایی اذیتم میکند. اگر کسی تند راه برود اذیت میشوم و آثار موجگرفتگی هنوز وجود دارد.
رئیس سابق تیم سگهای زندهیاب هلالاحمر(آنست) در مورد استفاده ازسگهای زندهیاب در عملیاتهای آواربرداری گفت: سگهای جستوجو در کنار امدادگران در عملیاتهای جنگ تحمیلی۱۲روزه بودند ودوسگ را درخراسان وسمنان از دست دادیم. بیشترین استفاده از سگهای امدادگر در شهر تهران اتفاق افتاد چراکه سگها محیط و خیابانها را میشناختند و در بسیاری از عملیاتها برای یافتن مجروحان زیر آوار کمک کردندوتوانستیم با کمک آنها، گرفتاران زیر آوار را نجات دهیم.