بازدارندگی موثر در مقابل اراده آمریکایی و صهیونی

جنگ ۱۲ روزه تحمیلی که با حمله پیشدستانه رژیم صهیونی آغاز شد تا از بحران‌های گوناگون داخلی خود فرار کند، از همان ابتدا نشان داد که یک پروژه هماهنگ با آمریکا و ترامپ را با هدف براندازی در ایران را دنبال می‌کنند.
جنگ ۱۲ روزه تحمیلی که با حمله پیشدستانه رژیم صهیونی آغاز شد تا از بحران‌های گوناگون داخلی خود فرار کند، از همان ابتدا نشان داد که یک پروژه هماهنگ با آمریکا و ترامپ را با هدف براندازی در ایران را دنبال می‌کنند.
کد خبر: ۱۵۰۸۲۲۲

این پروژه هماهنگ‌شده بر اساس نوعی تقسیم‌کار با آمریکا و تعدادی از کشور‌های اروپایی و دنباله‌رو‌های منطقه‌ای برنامه‌ریزی شده بود.

پایه اصلی و مفروض این پروژه این بود که تیران و چبهه مقاومت در ۲ ه ماه گذشته ضعیف و منفعل شده‌اند و شرایط برای یکسره‌سازی آماده است و با هدفگذاری‌های مرحله‌ای، نابودی برنامه مسالمت‌آمیز هسته‌ای و توان موشکی را گام اول این پروژه قرار داده بودند.

در این پروژه که اهداف مشترکی با آمریکا و غرب و دنباله‌رو‌های منطقه‌ای آن‌ها داشت، این تصور وجود داشت که با تحقق دو شعار هسته‌ای و موشکی-نظامی ایران، راه برای تسلیم‌پذیرشدن ایران در مذاکره با آمریکا فراهم می‌شود و چنان‌چه این گام به نتیجه نرسید، با ادامه اقدامات نظامی و ضد‌امنیتی با تکیه بر شبکه مزدوران و جاسوسان در داخل، زیرساخت‌ها و توانمندی‌های اقتصادی و مرتبط با مولفه‌های اجتماعی هدف قرار گیرند و زمینه شورش اجتماعی را برای براندازی مهیا نمایند.

رژیم‌های منطقه‌ای نیز همانند رژیم صهیونی و غرب، از اینکه این رخداد نتایج آن بتواند موازنه قدرت منطقه‌ای جبهه مقاومت را دگرگون کند، حتی در ارائه کمک‌های مالی، خدمات اطلاعاتی و سیاسی و دیپلماتیک و پوشش‌دادن به پایگاه‌های نظامی آمریکایی و غربی، روند موفقیت این پروژه را تضمین کنند. این پروژه آن‌چنان برای جبهه شرارت جهانی اهمیت داشت که حتی سازمان‌های بین‌المللی همانند آژانس بین‌المللی هسته‌ای را تا مرز رسوایی و ابزاری‌کردن، در این پروژه مشارکت دادند. 

مشکل رژیم صهیونی این بود که برای دستیابی به اراضی ایران، حداقل به راهبری ماهواره‌ای، اطلاعات جاسوسی غربی و لجستیک تسلیحاتی و خدمات سوخت‌رسانی نیازمند هستند که آمریکا، آلمان، انگلیس و فرانسه و تمامی ظرفیت‌های سنتکام و ناتو پای کار آمدند. بااین‌حال این گام اولیه برای فروپاشی ساختار نظامی و یا خسارت قابل‌ملاحظه به تاسیسات هسته‌ای ایران بی‌نتیجه بود و ماهیت و کارکرد اصل جنگ پیشدستانه در دکترین نظامی رژیم صهیونی، به شرایط معکوس مواجه شده و اصل دوم دکترین نظامی رژیم صهیونی برای انتقال جبهه جنگ به داخل ایران، با پاسخ‌های دردناک و ویرانگر ایران در داخل اراضی رژیم صهیونی، کاملا معکوس شد و ساختار‌های راهبردی در رژیم و در این پروژه آغاز شد. 
هدف‌قرار‌گرفتن کلیه مراکز نظامی، اطلاعاتی، اقتصادی، صنایع نظامی، مراکز تکنولوژی‌های پیشرفته هوش مصنوعی مرتبط با ارتش صهیونی و نهاد‌های تحقیقاتی بیولوژیک، میکروبی و هسته‌ای و مراکز حکومتی در تل‌آویو و حیفا و پالایشگاه حیفا و انبار‌های ذخیره آمونیاک و مراکز تولید برق و بنادر این رژیم، به‌سرعت به شرایط غیرقابل تحمل و یک شکست راهبردی نزدیک شد. به‌همین دلیل و برخلاف طراحی اصلی در پروژه اولیه، آمریکا با دستپاچگی وارد جنگ شد و انتظار پاسخ از سوی ایران را نداشتند. پاسخ سریع ایران در العدیده قطر، به‌موازات حملات سنگین و با تکیه بر موشک‌های پیشرفته، پهپاد‌های انتحاری و نسل‌های جدید از تسلیحات نیرو‌های مسلح ایران، محاسبات رژیم و ترامپ را با سوالات جدی مواجه کرد. نتانیاهو که برای خروج از شرایط فروپاشی ناشی از حملات ایران دست به دامان ترامپ شده بود و به‌دنبال واسطه‌های عربی و دیگر قدرت‌های جهان بود، به‌دلیل رفتار غیرقانونی و نقض منشور ملل و اساسنامه اصلی آژانس بین‌المللی هسته‌ای از سوی بسیاری از کشور‌ها محکوم شده و سرزنش می‌شد و مداخله آمریکا نیز ضمن محکومیت قانونی نه‌تن‌ها به نجات رژیم کمک نکرد بلکه آمریکا را در شرایط یک بحران فراگیر روبه‌رو کرد. 
ترامپ که امیدوار بود در ژست ابرقدرت ظاهر شود، با محاسبات قابل درک عملیات تجاوزکارانه خود را از سقف یک حمله نمایشی فراتر نبرد، چراکه می‌دانست پاسخ به اقدام جدی آنها، جنگ منطقه‌ای علیه آمریکا و رژیم صهیونی را شعله‌ور می‌کرد و مسیر را برای خاورمیانه بدون آمریکا و اسرائیل مهیا می‌نمود. البته بسیاری از صاحبنظران این مساله را به احتمال وقوع یک جنگ جهانی مرتبط می‌دانستند. عملیات نمایشی ترامپ در سه مرکز هسته‌ای ایران که تلاش کردند برای آن آمارسازی در تعداد بمب‌ها و یا هواپیما‌های حمل‌کننده، یک تصویر هالیوودی هم ارائه دهند، در عمل، چیزی کمتر از اقدامات رژیم صهیونی در مراکز هسته‌ای ایران ارزیابی شد. واکنش ایران به العدیده و بزرگترین پایگاه‌های نظامی آمریکا، پیام روشنی در برداشت و آمریکا و اقتصاد جهانی و هژمونی آمریکا و کشور‌های غربی در منطقه را به‌عنوان کمترین خسارت برای ادامه هر اقدام از سوی آمریکا نشان داد. بدین منظور ترامپ همان‌گونه که در دریای سرخ با سرافکندگی در مقابل حکومت یمن از جنگ یا یمن خارج شد، همین سناریو را برای پایان‌دادن به جنگ باتلاق‌گونه نتانیاهو در دستور قرار داد و البته سناریو‌های مختلفی در مقابل آن‌ها بود که کمترین مشکل آن‌ها این بود که شکست را رسما بپذیرند و بسیاری از مولفه‌های مربوط به مساله غنی‌سازی در ایران و پیامد‌های حقوقی تجاوز به ایران و یا حمله به مراکز هسته‌ای را باید تحمل می‌کردند. بدین‌منظور کمترین خسارت آن‌ها این بود که یکطرفه از جنگ کناره‌گیری کنند. گزارشی که در داخل رژیم صهیونی منتشر شده تاکید دارد که همزمان با توییت ترامپ برای اعلام پایان جنگ، یک گفت‌و‌گوی تلفنی با محتوای تند علیه نتانیاهو در جریان بوده و رژیم را مجبور کرده تا شکست در این مرحله را بپذیرد و آمریکا را با رخداد‌های خسارت‌بار راهبردی مواجه نکند. این روند به‌خوبی نشان داد که بازداردگی موثر ایران با تاکید بر توامندی نظامی و موشکی و پهپادی و ساختار‌های مستحکم و راهبری حکیمانه مقام معظم رهبری و هوشمندی و آگاهی جامعه ایرانی و حضور فعال و موثر در صحنه، پایه‌های اصلی با کارکرد پیروزمندانه در مقابل راهبرد آمریکا و رژیم صهیونی و رویای تحمیل اراده برای تسلیم‌پذیرکردن ایران بودند که سربلندی جدیدی برای کشور و مردم ایران را رقم زدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها