هفته پیش به دیاری سفر کردم که روزگاری جزئی از کشورم بود و اینک در آتش ناامنی ناشی از حضور اشغالگران میسوزد.
کد خبر: ۱۵۰۶۴۹

دیاری که مدفن شعرا و ادبای بزرگی چون خواجه عبدالله انصاری و جامی است. قدم که بر خاک آن (هرات) میگذاری احساس غربت نمیکنی، چرا که زبان شیرین فارسی در هر کوی و برزن به گوش میرسد.
سر در مغازهها و... همه نشانی از این زبان دارد و این آهنگ مدام در گوش آدمی نجوا میکند که "تو در این سرزمین غریبه نیستی."
برای عزیمت به هرات از سمت مشهد، باید از شهرهای فریمان، تربت جام و تایباد عبور کنی تا به مرز دوغارون برسی.
مسافت 220 کیلومتری را با خودرو طی کردیم تا به مرز دوغارون - هرات رسیدیم. پیش از رسیدن به مرز صف طولانی کامیونها و تریلرها که درصدد انتقال کالا به آن سوی مرز بودند، توجهم را به خود جلب کرد.
این سو ایران است و آن سو افغانستان. آری آن سو روزگاری از این خاک بود ولی امروز در ناامنی، جنگ، اشغال و... غوطهور است.

امان از دست پلید استعمار

برگزاری هفدهمین اجلاس شورای وزیران سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در هرات و شرکت "منوچهر متکی" وزیر امور خارجه کشورمان در این اجلاس، فرصتی پیش آورد تا به همراه چند خبرنگار، عکاس و تصویربردار قدم به دیاری بگذارم که روزگاری جزیی از کشورم بود ولی دست پلید استعمار آن هم از نوع انگلیسیاش آن را از پیکره ایران ربود.
هرات در دوران صفوی مهمترین شهر و مرکز خراسان محسوب میشد. این ولایت همواره مورد طمع ازبکان بود و چندین بار نیز به دست آنها افتاد ولی سلطه ازبکان بر این سرزمین دیری نپایید.

پس از سقوط صفویان، هرات مدتی در اشغال طایفه "ابدالی" بود و به دست "نادرشاه افشار" افتاد ولی پس از مرگ نادر، افغانها بر هرات مسلط شدند.
در 1249 هجری قمری "عباس میرزا" از سوی "فتحعلی شاه قاجار" مامور باز پسگیری هرات از افغانها شد ولی مرگ عباس میرزا در راه مشهد این کار را ناتمام گذاشت.
"محمدشاه قاجار" نیز برای فتح هرات تلاش کرد ولی ناکام ماند تا اینکه در زمان "ناصرالدین شاه قاجار"، دوست محمد خان حاکم کابل و قندهار، هرات را تصرف کرد که در این زمان نیروهای ناصرالدین شاه تحت فرمان "حسام السلطنه" هرات را به محاصره در آورده و در سال 1273 هجری قمری این شهر به ایران بازگردانده شد.

در همین زمان با مداخلات بریتانیا در جنوب ایران و بحرانی شدن روابط ایران و انگلیس ، عهدنامهای در 1273 هجری قمری (1857 میلادی) بین نماینده ایران و سفیر انگلیس در پاریس به امضاء رسید و قرار شد نیروهای انگلیس از بنادر و جزایر جنوب ایران خارج و در عوض ایران نیز سپاهیان خود را از هرات فراخواند. پس از این عهدنامه ایران استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت و هرات ضمیمه افغانستان شد.

دیشهای گرد روی خانه های گنبدی

با خودرویی که برایمان در نظر گرفته شده بود رهسپار هرات شدیم. فاصله 120 کیلومتری دوغارون به هرات را از طریق جادهای طی کردیم که توسط جمهوری اسلامی ایران احداث شده است.

در مسیر منتهی به هرات به آبادیهایی از جمله "اسلام قلعه" برخوردیم با خانههای گلی گنبدی شکل با بادگیریهایی کوچک. جالبترین نکته نصب آنتن ماهواره بر روی پشت بام برخی از این خانههای گلی بود و آن زمان بود که تهاجم فرهنگی به عینه دیده میشد.

در این مسیر تنها چند آبادی بود و دیگر هیچ؛ شن بود و شن. از راننده پرسیدم مردم این منطقه به چه کاری مشغولند، گفت: مردم این منطقه بیشتر از قاچاق مواد مخدر امرار معاش میکنند. روزها را با نشستن در کنار جاده سپری کرده و شبها را به قاچاق میگذرانند.
دکلها و تیر برقهایی که ایران به منظور انتقال برق در جاده نصب کرده بود، اقدامات ارزنده ایران در بازسازی افغانستان را به یادم آورد.

دست فروشها و دوره گردهها در کنار جاده مشغول داد و ستد بودند؛ از کفش و لباس دست دوم گرفته تا....
پس از طی مسیر و در مدخل ورودی شهر هرات تا چشم کار میکرد کامیونها، تریلرها، خودروهای فرسوده و جدید به چشم میخورد، به عبارتی "عبدل آباد" خودمان.
وارد شهر شدیم، ساختمانهایی با معماری جدید، البته نه خیلی مدرن، در کنار خانههای قدیمی خودنمایی میکرد. کوی و برزنهای خاک گرفته این شهر را سپری کرده و وارد سرکنسولگری ایران در هرات شدیم.

ساختمانی با قدمتی بیش از 70 سال (1315 هجری شمسی) که با گذشت جنگها و اشغالهایی که افغانستان در طی 30 سال گذشته تجربه کرده، همچنان پابرجاست.
پس از صرف ناهار عازم مرکز فرهنگی ایران در هرات که هنوز تکمیل نشده است، شدیم که ناگهان چشمم به دو خودروی زرهی نیروهای اشغالگر افتاد. از گرفتن عکس برحذر شدم.

حضور نیروهای اشغالگر و نیروهای امنیتی و انتظامی افغانستان چهره شهر را امنیتی کرده بود، به نحوی که در گوشه گوشه شهر شاهد حضور گسترده این نیروها بودیم.
شنیده بودم حتی اقدام به بازرسی بدنی میکنند ولی چون برچسب اجلاس بر ماشین ما نصب شده بود خوشبختانه از بازرسی بدنی مصون بودیم البته صابون بازرسی به تن گروه خبری اعزامی از ایران نیز خورد.

آن زمانی که برای دیدار متکی و کرزی رئیس جمهور افغانستان به "خانه جهاد" که بر روی تپهای در منطقه تاریخی "تخت صفر" توسط "اسماعیل خان" والی قبلی این شهر بنا شده بود، رفتیم و سگ تیم محافظ رئیس جمهور کیفهای ما را بازرسی کرد.

چشمم به یکی از محافظان کرزی که حمایلی پر از خشاب بر تن داشت، خورد و او در واکنش به نگاه من نارنجکهایی نیز که در جیب بغلش بود، نشانم داد البته نیروهایی اسپانیایی متعلق به ایساف نیز در محوطه اطراف این ساختمان با خودروهای زرهی خود حضور داشتند.
از حضور نیروهای آمریکایی در هرات پرسیدم و پاسخ شنیدم که آنها در پایگاه "شیندند" حضور دارند. افغانستان دارای دو فرودگاه نظامی در "بگرام" واقع در پروان و "شیندند" در هرات است.

در طول این سفر بحث کشت و قاچاق مواد مخدر و مبارزه با این پدیده مخرب مدام ذهنم را درگیر خود کرده بود. برطبق اطلاعاتی که به دست آوردم محل اصلی کشت تریاک در استان "هلمند" است.
سازمان ملل در ژوئن سال جاری میلادی طی گزارشی اعلام کرد: وضعیت کشت خشخاش و تولید مواد مخدر در افغانستان و به ویژه استان هلمند به حدی نگران کننده است که این استان جنوبی افغانستان هم اکنون به عنوان مهمترین و بزرگترین تولید کننده مواد مخدر در جهان شناخته میشود.

براساس گزارش سازمان ملل، میزان تولید مواد مخدر به ویژه هروئین در استان هلمند برابر با مواد مخدر تولید شده در سایر استانهای افغانستان است.
گزارش سازمان ملل در ادامه میافزاید: میزان هروئین تولید شده در افغانستان برابر با هروئینی است که در کلمبیا، مغرب و برمه تولید میشود.
با "سونا نیلوفر" نماینده ولسی جرگه از ولایت اروزگان به گفتگو نشستم و وی درباره کشت مواد مخدر، گفت: زمانی کودک بودیم تخم تریاک در افغانستان وجود داشت ولی به این حد کشت نمیشد اما در حال حاضر به دلیل قیمت بالای آن کشت آن رو به افزایش است.

از حضور طالبان یا به قول افغانها "طالب" سؤال کردم و بار دیگر نام ولایت هلمند را شنیدم. این ولایت از جمله ولایات ناآرام افغانستان است که گروه طالبان در اغلب نقاط آن حضوری فعال دارند. البته ولایات قندهار، پکتیا و پکتیکا نیز از حضور طالبان بی بهره نبودهاند.
آمریکاییها با وعده برقراری دموکراسی و در راستای ساقط کردن طالبان به این کشور لشکرکشی کردند ولی اخبار حکایت از رشد دوباره این گروه دارد.

"نسیم نیازی" نماینده ولسی جرگه از ولایت هلمند نیز این ولایت را ناامن خواند و گفت: به دلیل حضور طالبان در این منطقه، زمانی که بدون مامور و برای سرکشی به شهرهای دورافتاده این ولایت میروم از برقع استفاده میکنم تا شناسایی نشوم.
نیلوفر هم از وضعیت نامطلوب زنان افغانستان در دوران طالبان سخن گفت و افزود: در آن زمان زنان حتی برای خرید مایحتاج اولیه زندگی خود نمیتوانستند از خانه خارج شوند.
هنگام ترک هرات شاهد صف اتباع افغان در مقابل سرکنسولگری ایران برای دریافت ویزا بودم. "محمدعلی نجفی منش" سرکنسول ایران در هرات درباره صدور ویزا به افاغنه به منظور سفر به ایران گفت: برخی روزها تا حدود 2 هزار ویزا نیز صادر میکنیم.
و سفر به این دیار به پایان رسید و من بی نصیب از کسب دانستههای بیشتر درباره آن، شاید بعدا9 فرصتی پیش آید شاید هم....
شاید تصاویری اندک از گوشه کنار این شهر بتواند نمایی هر چند محدود از آن دیار را به خواننده منتقل کند.

اکرم شریفی
خبرنگار اعزامی فارس

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها