پسرعمه ضارب به جامجم میگوید:«به خدا هنوز نمیدانیم انگیزه مقداد از این حرکت چه بود. پسرخالهام بالای سر مقداد رفت و پرسید چرا این کار را انجام دادی اما او حالت عادی نداشت و فقط اشک میریخت. مقداد تک پسر خانواده است. مادر مقداد به سرطانسینه مبتلا بود و پس از سالها شیمیدرمانی و تحمل رنج زیاد، یک سال پیش جانش را از دست داد. نمیخواهم گناه مقداد را بشویم، اما او با اینکه اهل دعوا و درگیری بود و پرونده هم داشت و دیه هم داده بود، اما اهل چنین کاری نبود. مقداد بسیار به مادرش وابسته بود و پس از مرگ او درگیر اختلال روحی شد. حتی داروهای مربوط به آن را مصرف میکرد و در بیمارستان هم پرونده پزشکی دارد. بعضی مرگ والد را راحت میپذیرند، اما مقداد اینطور نبود. عدهای میگویند این دلیل نمیشود روی بقیه اسلحه بکشد که حرفشان درست است، اما مقداد از نظر روحی مشکل پیدا کرده بود. البته منظورم این نیست جنون داشته و رافع مسئولیتش بوده، این را باید پزشکی قانونی و مقامات قضایی تایید کنند.»
او در ادامه پرده از ماجرای دیگری برمیدارد:« بر اساس شنیدهها، مقداد عاشق دختری بود و قصد ازدواج با او را داشت، اما خانواده دختر مخالف بودند. شب قبل از تیراندازی، مقداد و آن دختر برای صحبتکردن به پارک رفتند که بحثشان شد و در همین حین، برادر دختر این دو را با هم دید. با شروع درگیری، مقداد با چاقو برادر آن دختر را زخمیکرد. پسرخالهام میگوید چند روز پیش درحال رفتن به خانه بود که مقداد را درحال راه رفتن روی پشتبام خانهشان دید. میگفت دیدم حال مقداد بد بود و فحش میداد و میگفت من ماموریت دارم وگم شوید. پسرخالهام که مشکوک شده بود، فکر کرد به خاطر پوشیدن لباس مشکی و یادآوری مرگ مادر، حال مقداد بد شده است، برای همین لباس دیگری پوشید. وقتی برگشت این بار مقداد را دید که اسلحه داشت. پسرخالهام گفته بود این دیگر چیست که مقداد با عصبانیت گفته بود برو وگرنه شلیک میکنم. پسرخالهام موضوع را به خالهامگفت و از او و بقیه اعضای خانواده خواست تا با مقداد صحبتکنند، اما مقدادکوتاه نیامد وگفت از اینجا بروید وگرنه برایتان دردسر درست میکنم. به هیچکس اجازه نمیداد به پشتبام نزدیک شود. یک ساعت و نیم قبل از اینکه تیراندازی دو طرفه آغاز شود کل خانوادهام یعنی مادرم، عمه و دخترخالهام از بلندگوی مسجد به مقداد التماس میکردند و ضجه میزدندکه ماجرا را تمامکند، اما گوشش بدهکار نبود. ساعت چهار و پنج بعداز ظهر ماموران آمدند و پسرخالهام به پلیس گفت مقداد دیوانه شده و مسلح است. کمککن او را پایین بیاوریم. بعد با داد و بیداد به مقداد گفت ببین مامورها اینجا هستند و بعد هم سنگر بست و تیراندازی دو طرفه شروع شد.» درحالی که تیراندازی بین مقداد و ماموران ادامه داشت، مردم نیز برای کنجکاوی در محل جمع شده بودند و هرلحظه ممکن بود کسی هدف گلوله قرار بگیرد:«پسرخالهام میگفت مقداد میخواست مرا هم بزند. به مرد همسایه گفتم آقا برو اینجا خطرناک است، اما نرفت و ایستاد به تماشا. مقداد میخواست پسرخاله را بترساند که پسرخالهام یک لحظه خودش راکنارکشید و گلوله به ساق پای همسایه خورد. او اولین مجروح این حادثه تلخ بود. بعد از او، مرد دیگری از همسایهها هم فوت شد. این بنده خدا داخلکوچه و پشت خانه داییام بود که اینگلوله معلوم نیست از کجا و چطور به او اصابت کرد. یک نفر دیگر هم به اسم داوود سوری در اثر تیراندازی جانش را از دست داد.یک مینیبوس هم داشت رد میشد که یک گلوله به پای راننده خورد و یک گلوله هم به کشالهران یک دختر دیگرکهگفته میشود حالش وخیم است.»
او در مورد اینکه مقداد چطور بهکلاشینکف و جعبههای گلوله دسترسی داشته است، میگوید:«مقداد همکلت داشت و هم کلاشینکف. قبل از این ماجرا او سلاح و گلوله تهیهکرده بود و انگار میدانست قرار است چنین اتفاقی رخ دهد.»
پسرعمه مقداد با انتقاد از پلیس ادامه میدهد:«چرا درجاییکه تیراندازی دو طرفه بود، پلیس منطقه را خالی و مردم را متفرق نکرد. چرا پلیس اجازه داد در هنگام عملیات مردم عادی در صحنه تماشاچی باشند؟خانواده من وسط معرکه بودند تا مقداد را منصرفکنند، اصلا خانواده من هیچ، چرا مردم را پراکنده نکردند. ای کاش با ناکار کردن مقداد اجازه نمیدادند این فاجعه رخ دهد. مقداد در طول این اتفاق دردناک، هیچ درخواستی از پلیس نداشته و انگار فقط میخواست زندگیاش را تمامکند.»
عباس نجفی، دادستان همدانگفت: ضارب توسط ضابطان دستگیر و هنوز علل و انگیزه وی از این اقدام معلوم نبوده و ابعاد و علل ارتکاب در دست بررسی است که به محض تکمیل تحقیقات اطلاعرسانی خواهد شد.
فرماندار تویسرکان نیزگفت: در این حادثه هشت شهروندآسیب دیدندکه حال دو نفر وخیم است.
شماعی اظهار کرد: ضارب دستگیر شده و انگیزه وی نامعلوم است و تحقیقات اولیه پیرامون انگیزه این حادثه ادامه دارد.
استاندار همدان هم در پیامی با تسلیت به خانواده قربانیان تاکید کرد: اینجانب با پیگیری و تاکید بر برخورد قانونی و قاطع با عامل یا عوامل این حادثه، بر لزوم حفظ آرامش عمومی، صیانت از امنیت روانی مردم و بازگرداندن آسایش به شهروندان عزیز تاکید دارم.بیتردید، دستگاههای مسئول، موضوع را با جدیت دنبال کرده و اجازه نخواهند داد چنین رخدادهایی خللی به آرامش مردم وارد سازد.