اگرچه در همه این سالها دلایلی برای این چالش مهم و تکراری گفته شده است، از ورود به چهارمین سال متوالی خشکسالی در کشور گرفته که باعث کمبود ذخیره برفی و درنهایت کمبود آب میشود تا تحریمهای اقتصادی و بیتوجهی به زیرساختها و افزایش تعداد مصرفکننده در ایران اما همه این موارد دلیلی نمیشود که به «سواد مصرف» در ایران بیتوجهی شود. اینکه پایین بودن سواد مصرف در جامعه ایرانی باعث شده بهراحتی انرژی هدر برود. مصداقهای فراوانی از این موضوع میتوان فهرست کرد، تصاویر آشنایی که بدون نیاز به هیچ سنجه آماری میتوان به آن پی برد. احتمالا بسیاری از ما در همین فصول گرم سال بارها و بارها دیدهایم که افرادی حیاط خانه، پارکینگ یا خودرویشان را با شلنگ آب میشویند! رویهای که شاید اغراق نیست بگوییم در کشورهای اروپایی به نوعی جرم محسوب میشود! یا در مورد دیگر که احتمالا برای بسیاری از ما آشناست در فصل زمستان و در محیط خانه با لباسهای کم نشستهایم در حالی که وسایل گرمایشی با بالاترین درجه در حال گرم کردن محیط خانه است. این موارد همگی مصداقهای آشکاری بر پایین بودن سواد مصرف در ایران است. موضوعی که نیاز مبرم و بالایی به فرهنگسازی دارد و جز این راه، نمیتوان به بهبود آن دلخوش بود. این چالش از جهتی مهمتر به نظر میآید که بدانیم در همین وضعیت بحران آبی، مسئولان میگویند تنها با ۲۰ درصد صرفهجویی در مصرف آب، مشکلی در مدیریت آن نخواهیم داشت. ایران در رتبه نهم جهانی از نظر مصرف انرژی قرار دارد و مصرف سرانه انرژی در کشور بهطور قابلتوجهی بالاتر از میانگین جهانی است. طبق گزارشها، مصرف سرانه انرژی در ایران حدود ۷۵ درصد بیشتر از میانگین جهانی است و شدت مصرف انرژی (انرژی موردنیاز برای تولید هر واحد ارزش افزوده) بیش از دو برابر میانگین جهانی است. در سال گذشته مصرف نهایی انرژی در ایران معادل ۴/۳ میلیون بشکه نفت خام در روز بوده است که نشاندهنده مصرف بالای انرژی در بخشهای مختلف است. اتلاف انرژی در شبکههای توزیع (مانند اتلاف ۶۰ درصدی در نیروگاهها) و استفاده از تجهیزات قدیمی و غیراستاندارد، بهرهوری انرژی را کاهش داده است اما ناآگاهی عمومی و فرهنگ مصرف نادرست، بهویژه در بخش خانگی، باعث افزایش مصرف انرژی شده است. بهعنوان مثال، مصرف آب خانگی در ایران (۱۹۰ لیتر در روز به ازای هر نفر) دو برابر میانگین جهانی است.