منتقدان سینمای جهان، قسمت جدید فیلم ضد ایرانی «300» را اثری مبتذل ارزیابی کرده‌اند

ظهور یک تحریف تاریخی

ملت‌ها فریب نمی‌خورند

در روزهای گذشته تصاویر زیادی از حضور رئیس‌جمهور آمریکا در سه کشور عربی منطقه و روابط به‌ظاهر گرم و صمیمی میان ترامپ و سران این کشورها منتشر شد؛ تصاویری که اگر کسی پیشینه شخصیتی ترامپ و الگوی حکمرانی مقامات آمریکایی را نداند، ممکن است کاملا به اشتباه بیفتد اما حافظه تاریخی مردم ایران مانع از شکل‌گیری چنین اشتباهی می‌شود.
در روزهای گذشته تصاویر زیادی از حضور رئیس‌جمهور آمریکا در سه کشور عربی منطقه و روابط به‌ظاهر گرم و صمیمی میان ترامپ و سران این کشورها منتشر شد؛ تصاویری که اگر کسی پیشینه شخصیتی ترامپ و الگوی حکمرانی مقامات آمریکایی را نداند، ممکن است کاملا به اشتباه بیفتد اما حافظه تاریخی مردم ایران مانع از شکل‌گیری چنین اشتباهی می‌شود.
کد خبر: ۱۵۰۴۶۰۸
نویسنده علی مظاهری - جام‌جم آنلاین 
 
حافظه‌ای که در آن تصاویر مشابهی از روابط به‌ظاهر دوستانه و صمیمی مقامات آمریکایی وجود دارد ولی  زمان زیادی نیاز نبرد که مشخص شود پشت‌پرده این روابط ریاکارانه چیزی نیست جز تامین منافع آمریکا با سرمایه مردم ایران. در حافظه مردم ایران تصاویر زیادی از حضور رؤسای‌جمهور آمریکا از‌جمله ریچارد نیکسون و جیمی کارتر در ایران و روابط صمیمانه‌شان با محمدرضا پهلوی وجود دارد؛ روابطی آن‌قدر صمیمانه که حتی علم در خاطراتش می‌گوید: نیکسون، کاخ نیاوران و ایران را مثل خانه خودش می‌دانست. با این‌حال مردم ایران فریب این‌گونه رفتار ریاکارانه و نشست و برخاست‌های پرزرق و برق را نخوردند و درسال‌های۵۷ و۵۸، پای آمریکایی‌ها را از این مملکت و دست‌شان را ازجیب مردم ایران قطع کردند.  آمریکایی‌ها وقتی از ایران ناامید شدند، سفره‌شان را جای دیگری پهن کردند و روابط گرمی که این روزها میان ترامپ وکشورهای عربی جلوه‌گر شده‌، نتیجه همین فرآیند است.رهبرمعظم انقلاب درسخنانی که روز شنبه داشتند، این اقدامات دولت آمریکا را تلاش برای تحمیل الگویی به کشورهای عربی دانستند که لازمه آن وابستگی مستمر به آمریکاست. ایشان افزودند: مطمئنا این الگو شکست خورده است و به همت ملت‌های منطقه هم آمریکا از این منطقه خواهد رفت. درگفت‌وگو بامسعود رضایی، مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر به بررسی روابط آمریکا و رژیم پهلوی و رویکرد دولت آمریکا در وابسته کردن کشورها پرداخته‌ایم.  مشروح این گفت‌و‌گو را می‌خوانید. 

ابتدا ببینیم که روابط ایران و آمریکا در دوره پهلوی چگونه بود و چرا محمدرضا همه دلگرمی‌اش این بود که یک قدرت بزرگ خارجی حامی او باشد؟
محمدرضا پهلوی اصولا خودش را وابسته به انگلیس و آمریکا و نیازمند حمایت آنها می‌دانست و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ این وابستگی به آمریکا بیشتر شد و احساس می‌کرد آمریکا پشت او ایستاده، او را برگردانده و دوست او‌ست. می‌انگاشت که آمریکا قدرت نظامی و اقتصادی دنیا‌ست، پس دیگر غمی نداریم و همه‌چیز مرتب است. در همین راستا بود که نفت ایران را عمدتا بین آمریکا و انگلیس و البته معدودی کشورهای دیگر با سهم کمتر بخش‌بندی کرد و کنسرسیومی شکل گرفت. یعنی اگرچه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ما قانون ملی شدن صنعت نفت را داشتیم و ظاهرا ملغی نشده بود ولی 
در واقع انگلیس و آمریکا دوباره به نفت ما مسلط شدند. 
 
یکی از مهم‌ترین قراردادهایی که در سفر اخیر ترامپ به منطقه بسته شد، قراردادهای نظامی بود. اگر بخواهیم مقایسه‌ای داشته باشیم، در دوره پهلوی میان ایران و آمریکا در حوزه نظامی چه تحولاتی رخ داد. 
در حوزه نظامی از ۱۳۲۲ در زمان محمد ساعد یک قرارداد مستشاری بین ایران و آمریکا بسته شد تا طبق آن آمریکایی‌ها مستشاران خودشان را برای آموزش نیروهای نظامی ایرانی به کشورمان اعزام کنند. همچنین ورود تجهیزات نظامی و تقویت ارتش ایران نیز در دستور کار آنها قرار گرفت. این روند به‌خصوص ازسال۳۲ به بعدرشد زیادی کرد ودر دهه‌های ۴۰ و ۵۰ به اوج خودش رسید تا جایی که تعداد مستشاران آمریکایی با حقوق‌ و مزایای بسیار بالا در ایران به حدود ۵۰ تا ۶۰ هزار نفر همراه با خانواده‌ها‌ی‌شان رسید.

این آمار فقط در حوزه نظامی و به لحاظ پرسنل نظامی آمریکایی‌ها در ایران است؟
بله، شاه به‌دلیل این‌که بسیار علاقه‌مند به تجهیزات نظامی بود و اساسا به علت این‌که می‌خواست خودش را یک فرد قدرتمند نظامی نشان بدهد، بخش قابل‌توجهی از بودجه کشور را صرف خریدهای کلان نظامی می‌کرد. شما اگر به خاطرات عبدالمجید مجیدی، رئیس سازمان برنامه و بودجه دوران پهلوی مراجعه کنید، می‌بینید که ایشان می‌گوید یکی از مشکلات ما در آن زمان این بود که حتی وقتی بودجه را بسته بودیم، ناگهان مواجه می‌شدیم با خریدهای کلان نظامی و مجبور بودیم از بودجه جاهای دیگر بزنیم و بودجه نظامی جدید را تأمین کنیم. یا مثلا آنتونی پارسونز، سفیر انگلیس در تهران در آن زمان در خاطرات خودش می‌گوید یک بار من به شاه گفتم که شما از ما این همه خرید نظامی می‌کنید. این برای ما خیلی مطلوب است ولی به‌هر‌حال باید به اقتصاد خودتان هم برسید. یعنی حجم خریدهای نظامی شاه به حدی بود که سفیر انگلیس احساس نگرانی می‌کرد چون احساس می‌کرد، به این ترتیب وضعیت کلی اقتصاد ایران ضعیف می‌شود و همین امر می‌تواند موجب بروز نارضایتی‌ها و حتی انقلاب شود. جالب اینجاست که شما بدانید اگر چه آمریکایی‌ها به ظاهر با رژیم پهلوی کاملا دوست، متحد و همکار بودند ولی باز از گرانفروشی تسلیحات‌شان و در واقع چاپیدن ایران هیچ ابایی نداشتند. یعنی نه فقط تخفیف نمی‌دادند بلکه دو تا سه برابر قیمت حساب می‌کردند.  آقای اسدالله علم در یادداشت ۱۵ شهریور ۱۳۵۵ در اوج روابط دوستانه و اوج فروش تسلیحات آمریکایی به شاه در خاطراتش نقل می‌کند که من از منابعی که داشتم مطلع شدم آمریکایی‌ها هواپیماهای جنگنده‌ای را که به ما فروختند، بیش ازسه‌برابر قیمت حساب کرده‌اند؛ به شاه گفتم و «شاهنشاه خیلی به فکر فرو رفتند. بعد فرمودند در دل خودم هم چنین شکی پیدا شده بود که به تو گفتم از سفیر آمریکا بپرس قیمت جمعی که برای هواپیماها به کنگره گفته‌اند، برای ۱۶۰عدد یا برای ۳۰۰ عدد است. اما ما از این‌ها کاغذ داریم که هر هواپیما را شش‌و‌نیم میلیون‌دلار گفته‌اند؛ چطورحالا زیرش می‌زنند ومی‌گویند هرهواپیما ۱۸میلیون دلار، از سه‌برابر هم بیشتر. عرض کردم همین کاری است که در مورد ناو شکن‌های اسپروینس کردند که قیمت یک‌دفعه از ۲۸۰ میلیون دلار برای ۶ عدد به ۶۰۰ میلیون دلار رسید و ما هم خریدیم!» نکته آخری که علم اینجا می‌گوید خیلی جالب است؛ ایشان می‌گوید: «قطعا در آنجا هم پنتاگون نظر داشته که زودتر ته‌حساب پول‌های نفت را بکشد بالا!» 

این تجهیزات نظامی را شاه می‌خرید که چه‌بشود؟! زیرا هیچ زیرساخت یا زمینه جذب دانش و بومی‌سازی در کشور ایجاد نشده بود؟
ببینید، ظاهر امر این بود که شاه فکر می‌کرد با این‌گونه خریدهای انبوه نظامی از آمریکا و انگلیس می‌تواند به یک قدرت بزرگ منطقه‌ای تبدیل شود، حال آن‌که هر‌چه بیشتر از این دست تجهیزات می‌خرید، عمق وابستگی رژیم پهلوی به بیگانگان بیشتر می‌شد و در واقع قدرت چانه‌زنی آنها در مقابل آمریکا کاهش می‌یافت و به‌همین دلیل بود که هرچه آنها می‌گفتند را می‌بایست اجرا می‌کرد، چون چاره دیگری نداشت؛ جالب این‌جاست که شاه خودش نیز به این امر معترف است. یعنی در وجدان خودش این نکته را به‌خوبی می‌دانسته که در نهایت یک عامل آمریکا در منطقه است؛ کما این‌که در صفحه ۲۶۶ کتاب «پاسخ به تاریخ» صریحا به این واقعیت اعتراف می‌کند: «ارتش مادرواقع قادربود دراین ناحیه که برای غرب اهمیت استراتژیک فوق‌العاده دارد، هرگونه ناآرامی محلی را متوقف یا در نطفه خفه کند. فقط ایران بود که پول کافی و نیروی انسانی، به‌ویژه نیروی انسانی برای این‌کار در اختیار داشت.» نکته دیگری که باید بگوییم و رد شویم، این است که شاه می‌خواست به یک قدرت بزرگ نظامی تبدیل شود اما اصلا واساسا دراندیشه‌اش نمی‌گنجید که خودمان اینها را بسازیم، همان‌گونه که در حال حاضر شاهد خریدهای انبوه و سرسام‌آور نظامی برخی کشورهای منطقه از آمریکا هستیم و اساسا به خودشان اجازه نمی‌دهند که به طراحی و تولید این‌گونه تجهیزات حتی فکر کنند.حالا شما ببینید تفاوت از کجا تا به کجاست: چند‌روز پیش ترامپ خودش در سخنانی اذعان می‌کند که به کارشناسان نظامی آمریکا توصیه کرده آنها هم پهپادهایی مانند پهپادهای ایرانی بسازند و آنها از عهده چنین‌کاری برنیامده‌اند!

ملت ایران به رویکرد پهلوی، نه گفتند و روی پای خودایستادند.رهبر معظم انقلاب درسخنان اخیرشان فرمودند که الگوی فعلی آمریکا در منطقه نیز شکست خواهد خوردومردم منطقه، آمریکا را بیرون خواهند کرد. در این‌باره توضیح می‌دهید. 
این مهم را وقتی مامی‌توانیم به‌خوبی درک کنیم که تحولات بعد از انقلاب را به‌‌درستی ببینیم و تحلیل کنیم. بله، ما هم نیروی نظامی قوی می‌خواستیم، تجهیزات نظامی پیشرفته می‌خواستیم اما گفتیم خودمان می‌سازیم یعنی از آن تفکر که اعتقاد داشت «ما نمی‌توانیم» سوق پیدا کردیم به این تفکر و باور که «ما می‌توانیم»! 
قدم‌برداشتن در این مسیر «ما می‌توانیم» البته در ابتدا کار بسیار سختی بود؛ لذا در ابتدا با قدم‌های کند و آهسته شروع کردیم به ساختن تا این‌که امروز به‌جایی رسیده‌ایم که بخش اعظم تجهیزات نظامی مورد‌نیازمان در تمامی حوزه‌های نظامی اعم از هوافضا، نیروی زمینی، نیروی دریایی، رادارها، موشک‌ها وغیره راخودمان می‌سازیم.بنابراین به‌صراحت می‌توان گفت تفکر و راه و رویه شاه اگر ۱۰۰ سال دیگر هم ادامه پیدا می‌کرد، ما را به این مرحله‌ای که الان رسیده‌ایم، نمی‌رساند. یعنی ممکن بود بتواند یک مقدار از تجهیزات آمریکایی را با صرف هزینه‌های هنگفت و کمرشکن جذب کند، مثل ‌کاری که بعضی از کشورهای منطقه درحال انجام آن هستنداما چون آن نگاه وتفکر استقلال‌طلبانه را نداشت و همچنین زیرساخت‌های لازم را ایجاد نکرده بود، هرگز آن مسیر به طراحی و تولید سلاح‌های پیشرفته با دانش و فناوری‌های ملی و بومی منتهی نمی‌شد. در حقیقت آن موقع نگاه غالب این نبود که دانش غرب به معنای واقعی به ایران منتقل شود  بلکه نگاه این بود که ما پول داریم و آنها برای ما می‌سازند و محصولات غربی به ایران بیاید. این همان نگاه و تفکری است که برخی حکام منطقه دارند و بر همین اساس هم قراردادهای چندصد میلیارد دلاری با آمریکا می‌بندند و فکر می‌کنند به این طریق می‌توانند خود را قدرتمند کنند، حال آن که منافع این رفتار، به جیب آمریکا سرازیر خواهد شد کما این که ترامپ پس از بازگشت از سفر خود به آمریکا به‌صراحت اعلام کرد که ۱۲ برابر پولی که به اوکراین کمک کرده است را در این سفر یکجا به دست آورده و در واقع با جیب پر از پول از این سفر به آمریکا بازگشته است. به هرحال اینها واقعیاتی است که در پیش روی ملت‌های منطقه وجود دارد و طبعا آنها را به فکر فرو خواهد برد. 

به‌ویژه در روزهای اخیر و پس از سفر ترامپ به منطقه، جریان‌ها، رسانه‌ها و کسانی می‌کوشند دوران پهلوی را سفیدشویی کنند و آن دوره را تجلی پیشرفت و آبادانی ایران بشمرند؟ در این باره توضیح می‌دهید.
کسانی که چنین مسائلی را مطرح می‌کنند بگویند دستاوردهای رژیم پهلوی در مقیاس علوم و فناوری‌های جهان آن روز چه بوده است؟ کدام سد را مهندسان ایرانی در دوره قبل از انقلاب طراحی کردند و ساختند؟ کدام نیروگاه و سازه‌های بزرگ در آن زمان به دست نیروهای داخلی ساخته شد‌!؟ وضعیت طراحی و ساخت داخلی در حوزه تجهیزات و تسلیحات نظامی چگونه بود؟ در عرصه انرژی اتمی، دستاورد نیروهای داخلی چه بود؟ درزمینه ساخت سازه‌های دریایی چطور؟ بله، حرف‌های کلی و شعاری زدن آسان است اما باید مستدل مستند سخن گفت. البته این را هم بگویم که وابستگی‌های عمیق و بی‌پایان آن روز ما به دیگران درحالی بود که ما جوانان با استعداد و نیروهای اندیشمند و متخصصی داشتیم اما سیاست حاکم بر رژیم پهلوی و وابستگی عمیق به آمریکا و اروپا، اساسا اجازه نمی‌داد اینها بتوانند کاری کنند. 

بنابراین ایران صرف نظر از مسائل نظامی در این گونه مسائل هم برای شرکت‌های آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی بهشت بود؟
بله،بسیاری ازکارهای صنعتی،تولیدی،عمرانی‌وحتی کشاورزی درکشورمابه صورت مستقیم یاغیرمستقیم توسط شرکت‌های خارجی انجام می‌شد. حتی شرکت‌های صهیونیستی هم توانسته بودند در امور اقتصادی، صنعتی و کشاورزی ایران نقش داشته باشند و از این طریق تلاش می‌کردند در حالی که مورد نفرت مردم ایران قرار داشتند، پیوندهای‌شان با رژیم پهلوی را مستحکم کنند. حالا دراینجا لازم است به نکته دیگری اشاره کنم. ببینید مهم‌ترین دولت برای آمریکا در خاورمیانه رژیم صهیونیستی بوده و هست و امنیت، اقتصاد و موجودیت اسرائیل برای آمریکا مثل موجودیت یکی از ایالت‌هایش است. در حقیقت اسرائیل جزئی جدا افتاده از آمریکا در خاورمیانه است. از سال ۱۹۴۸ که موجودیت نحس این رژیم صهیونیستی در منطقه شکل گرفت، این رژیم تا سال‌ها بعد با اعراب تخاصم، درگیری و جنگ داشت و به نوعی در محاصره نظامی و اقتصادی کشورهای عربی بود اما چه کسی این محاصره را می‌شکست، شاه ایران! 

پس نقش آمریکا در وضعیت فرهنگی ایران چگونه بود؟ 
آمریکایی‌ها برای تحکیم هرچه بیشتر حاکمیت و ماندگاری‌شان در ایران و این که امکان چپاول بیشتر را داشته باشند، کوشش می‌کردند تا فرهنگ مردم ایران را از یک فرهنگ اسلامی به یک فرهنگ غربی تغییر دهند، آن هم نه آن بخش از فرهنگ غرب که در آن مطالعه و پژوهش و دانش و تولید و این چیزها پررنگ است بلکه آن بخش از فرهنگ مبتذل و مبتنی بر برهنگی، مصرف‌گرایی و پوچ‌گرایی غربی. رژیم پهلوی هم اعم از پدر و پسر عامل اجرایی بسیار قوی برای اجرای این سیاست آمریکایی‌ها بودند.

حالا می‌رسیم به انقلاب! 
در حالی که آمریکا در ایران ریشه دوانده بود و اصلا تصور نمی‌کرد روزی این وضعیت دچار تغییر و تحول شود، انقلاب اسلامی با ریشه‌های عمیقی که در تاریخ و فرهنگ این سرزمین داشت بتدریج شکل گرفت و با رهبری حضرت امام (ره) به یک موج بسیار قوی و توفانی تبدیل شد به صورتی که رژیم پهلوی و آمریکا را با هم از ایران ریشه‌کن کرد و مسیری جدید پیش روی ملت ایران قرار داد. البته آمریکا به این سادگی قصد نداشت از منافع نامشروع خود در ایران چشم‌پوشی کند پس به شیوه‌های مختلف سنگ‌اندازی می‌کرد؛ از دامن زدن به تحرکات و شورش‌های داخلی تا طرح‌ریزی کودتا و تحریم‌های گوناگون و درگیری مستقیم در خلیج‌فارس و حمله به سکوهای نفتی ایران یا ساقط کردن هواپیمای مسافربری و دیگر اقدامات خصمانه که در طول ۴۵ سال گذشته بی‌وقفه ادامه داشته است. آنها همه این کارها را برای از پا انداختن نظام جمهوری اسلامی و سلطه دوباره بر مردم ایران انجام دادند و بسیار امید داشتند ایرانیان در انجام امور خود با شکست و ناکامی مواجه شوند و باصطلاح با سر به زمین بخورند اما آنچه در عمل مشاهده کردند ادامه دادن مردم ایران به خودباوری و اتکاء به توان داخلی و امیدواری به راه خود بود. این برای آمریکایی‌ها بسیار سخت و دردناک است. شک ندارم آنهاوقتی پیشرفت‌های ایران را درزمینه‌های مختلف علمی،صنعتی،فضایی،پزشکی،هسته‌ای،دریایی، نفتی، پتروشیمی، عمرانی، کشاورزی، دیجیتال، نظامی و غیره و غیره می‌بینند،‌ از شدت خشم و عصبانیت به خود می‌پیچند و البته پاسخ ما به آنها تکرار همان جمله طلایی شهید بهشتی است که «آمریکا از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر!»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
رأی معنادار لبنانی‌ها

در گفت‌و‌گوی اختصاصی روزنامه «جام‌جم» با دو تن از اعضای بلندپایه جنبش امل و حزب‌الله لبنان بررسی شد

رأی معنادار لبنانی‌ها

در رستوران انتخاب شدم

علی‌امین حسنی، بازیگر نقش بهروز در سریال پایتخت در گفت‌وگو با «جام‌جم» از خاطرات حضورش در این سریال می‌گوید

در رستوران انتخاب شدم

نیازمندی ها