نصرتالله محمودزاده، نویسنده پیشکسوت ادبیات پایداری و حماسهنگار جبههها، در آستانه انتشار این کتاب و رونمایی از آن در همایش «خلاقیت و نوآوری در مهندسی دفاع مقدس»، که با حضور دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور اسلامی ایران انجام میگیرد، در گفتوگویی خواندنی و اختصاصی با روزنامه «جامجم» از تازهترین کتاب خود گفته است.
آقای محمودزاده، شما سالهاست که در حوزه ادبیات پایداری فعال هستید و آثار متعددی در این زمینه دارید. چه شد که تصمیم گرفتید سراغ زندگی مهندس بهروز پورشریفی بروید؟
من سالها در جبهههای مختلف جنگ حضور داشتم و با بسیاری از فرماندهان و رزمندگان از نزدیک آشنا بودم اما شخصیت مهندس پورشریفی برای من همیشه یک الگو و معما بود؛ انسانی که فراتر از زمان خود فکر میکرد و با ذهنی پویا و خلاق، بحرانها را پیشبینی میکرد و برایشان راهحل مییافت. از همان روزهای جنگ، احساس کردم باید روایت زندگی او را به نسلهای آینده منتقل کنم اما علیرغم دوستی و آشناییای که با بهروز داشتم، این کار نیازمند تحقیق عمیق و ارتباط با نزدیکان و همرزمانش بود. قصهای از اعجاز مهندسی در تلفیق با ایمان و ایثار که سالها در ذهنم بود، تا سرانجام توانستم با کمک خانواده، دوستان و جهادگران، این پروژه را به سرانجام برسانم.
کتاب دینامیک بهروز را چگونه تعریف میکنید؟ آیا صرفا یک زندگینامه است یا فراتر از آن؟
این کتاب فراتر از یک زندگینامه معمولی است. در واقع، تلاشم این بود که نشان دهم چگونه یک مهندس با تلفیق تخصص، ایمان و تعهد، میتواند در سختترین شرایط جنگی، تاریخساز شود. دینامیک بهروز روایتی باشکوه از مهندسی جهاد، مدیریت انقلابی و نبوغ در بحران است. خواننده نهتنها با زندگی یک شهید بزرگ آشنا میشود، بلکه با شیوه حل مسأله، مدیریت بحران و خلاقیت در شرایط دشوار نیز مواجه خواهد شد.
مهندس پورشریفی چه ویژگیهایی داشت که او را به چهرهای ماندگار در مهندسی جنگ تبدیل کرد؟
او تلفیقی از دانش فنی و روحیه جهادی بود. از همان دوران دانشجویی در دانشگاه تبریز، به دنبال راهکارهای نو برای حل مشکلات میگشت. پس از انقلاب، در شکلگیری کمیته انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی و جهاد سازندگی جلفا نقش داشت. در دوران جنگ، با طراحی و اجرای پلهای استراتژیکی مانند پل خیبر، پل بعثت و دهها پروژه دیگر، توانست مسیر پیروزی عملیاتها را هموار کند. مهمتر از همه، او در دل بحران، آرامش و اعتمادبهنفس را به تیمش منتقل میکرد و با آیندهنگری، همواره چند راهحل برای هر بحران داشت.
بخش مهمی از کتاب به پروژههای مهندسی مانند پل خیبر و پل بعثت اختصاص دارد. درباره اهمیت این پروژهها و نقش پورشریفی در آنها توضیح دهید.
پل خیبر، طولانیترین پل شناور نظامی جهان بود که روی هورالهویزه ساخته شد و در عملیات خیبر نقش حیاتی داشت. طراحی و اجرای این پل، حاصل کار شبانهروزی پورشریفی و تیم جهادگران بود. این پل با طول ۱۳ هزار و ۸۵۰ متر، امکان عبور نیروها و تجهیزات را در شرایطی فراهم کرد که دشمن انتظارش را نداشت. پل بعثت نیز در عملیات والفجر ۸ روی اروندرود ساخته شد و باز هم خلاقیت و آیندهنگری او را به نمایش گذاشت. این پروژهها نهتنها از نظر فنی بلکه از لحاظ مدیریت بحران و ابتکار عمل، نمونههایی بیبدیل در تاریخ جنگهای جهان هستند.
در نگارش کتاب، چه منابع و اسنادی را مورد استفاده قرار دادید؟
آقای پورشریفی از دوستان نزدیک من بود و منابع اصلی این اثر، خاطرات شفاهی همرزمان، اعضای خانواده، فرماندهان مهندسی جهاد سازندگی و جهادگران بودند. همچنین از اسناد جهاد سازندگی، گزارشهای عملیاتی و مصاحبههای آرشیوی استفاده کردم. تلاش کردم روایتها را با اسناد و شواهد تاریخی تطبیق دهم تا کتاب، هم از نظر مستندبودن و هم از لحاظ روایتگری، قابل اتکا باشد.
در میان آثار شما، کتاب «دینامیک بهروز» چه جایگاهی دارد؟
من کتابهای زیادی در حوزه دفاعمقدس و ادبیات پایداری نوشتهام اما «دینامیک بهروز» برایم جایگاه ویژهای دارد. این کتاب حاصل سالها تحقیق و ارتباط نزدیک با شخصیت اصلی و همرزمانش است. همچنین، به نظرم این اثر توانسته خلأ آثار مستند درباره نقش نخبگان فنی در دفاعمقدس را تا حدی پر کند.
شخصیتپردازی در کتاب چگونه صورت گرفته است؟ آیا صرفا به جنبههای فنی پرداختهاید یا ابعاد انسانی و اخلاقی پورشریفی را هم برجسته کردهاید؟
تلاش من این بود که علاوه بر جنبههای فنی و مدیریتی، ابعاد انسانی و اخلاقی شهید پورشریفی را هم نشان دهم. او انسانی متواضع، بیادعا و صمیمی بود که با همه نیروها ارتباطی گرم و پدرانه داشت. در عین حال، در سختترین لحظات، آرامش و امید را به تیمش منتقل میکرد. سعی کردم این وجوه شخصیتی را از زبان نزدیکان و همرزمانش بازگو کنم تا مخاطب با یک انسان کامل مواجه شود، نه صرفا یک مهندس یا فرمانده.
در کتاب دینامیک بهروز به ارتباط پورشریفی با «نفر اول» اشاره کردهاید. منظور از آن چیست؟
نفر اول در واقع خداست که هنگام تنگدستی و بحرانها او را به راهحلی گشاینده میرساند. پورشریفی فکر میکرد، مشورت میکرد، به منابع معتبر مراجعه میکرد و روزها با تیم خود جلسات طولانی میگذاشت؛ بارها به مناطق عملیاتی میرفت و از نزدیک شرایط را بررسی میکرد و در نهایت به توکل روی میآورد و موضوع را با نفر اول(همان خدا) در میان میگذاشت. این نفر اول هنگام پیروزی از او مواظبت میکرد که مغرور نشود و هنگام شکست کمکش میکرد که امیدش را از دست ندهد. او اهل شعرهای مولانا و حافظ بود، بنابراین شخصیتی به نام «نفر اول» ایده جدیدی است که من بهکار گرفتم تا معرفت این شخصیتها، بهتر معرفی و شناخته شود.
در فرآیند نگارش کتاب، چه چالشهایی پیش روی شما بود و چگونه آنها را پشتسر گذاشتید؟
یکی از چالشهای اصلی، گردآوری اطلاعات دقیق و مستند درباره پروژههای مهندسی و جزئیات زندگی شخصی پورشریفی بود. بسیاری از اسناد و تصاویر در دسترس قرار نداشت یا بهمرور زمان از بین رفته بود اما با همراهی خانواده، دوستان، فرماندهان مهندسی جنگ و جهادگران، توانستم ابعاد مختلف شخصیت و فعالیتهای او را بازسازی کنم. همکاری ویژه مدیران کانون سنگرسازان بیسنگر آذربایجان شرقی نیز در این مسیر بسیار مؤثر بود.
آیا در طول نگارش کتاب، با خانواده شهید پورشریفی یا همرزمانش دیدار و گفتوگو داشتید؟
بله، این بخش از کار بسیار مهم بود. بدون همکاری و اعتماد خانواده و دوستان شهید، این کتاب هرگز به این شکل کامل نمیشد. آنها خاطرات و اسناد ارزشمندی را در اختیار من گذاشتند و در بازسازی فضای عاطفی و حرفهای زندگی پورشریفی نقش کلیدی داشتند.
در میان خاطرات و روایتهای کتاب، کدام بخش برای شما تأثیرگذارتر بود؟
خاطره عبور اولین کاروان لندکروزها از روی پل خیبر در دل شب و زیر آتش دشمن، یکی از تأثیرگذارترین بخشهاست. آن لحظات، اوج استرس، مسئولیت و ایمان را نشان میدهد؛ جایی که مهندس پورشریفی با تمام وجود، برای موفقیت عملیات و سلامت نیروها دعا میکرد. این صحنهها، اوج تلفیق تخصص و ایمان را به نمایش میگذارد. من یکی از جهادگرانی بودم که در نصب پل حضور داشتم و از نزدیک عظمت این لحظه را درک کردم و حتی یک شب که با موتور چراغ خاموش از پل عبور میکردم مجروح شدم. در واقع بنده و مهندس پورشریفی همکار و دوست صمیمی بودیم و در مناطق جنگی با هم به جاهای گوناگون میرفتیم که جریانش مفصل است و در کتاب به آن پرداخته ام.
کتاب دینامیک بهروز چه پیامی برای نسل امروز و آیندهدارد؟
این کتاب صرفا یک زندگینامه نیست؛ بلکه راهنمایی برای حل مسأله در بحرانهای بزرگ و الهامبخشی برای نسلهای آینده است. زندگی مهندس پورشریفی نشان میدهد که با خلاقیت، پشتکار و همدلی، میتوان حتی در سختترین شرایط، راههای نو و مؤثری برای عبور از بحرانها یافت. امیدوارم این اثر بتواند برای جامعه، بهویژه جوانان و دانشجویان، الگویی از پویایی، مسئولیتپذیری و نوآوری باشد.
در پایان، اگر نکتهای ناگفته مانده، بفرمایید.
کتاب دینامیک بهروز با ۳۲۸ صفحه توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده و به مناسبت سوم خرداد، روز ملی مقاومت و سالروز فتح خرمشهر، در مراسم بزرگداشت «خلاقیت در مهندسی دفاع مقدس» در ۳ خردادماه در سالن چمران دانشکده فنی تهران و با حضور رئیسجمهور و مقامات دولتی و دیگر مهمانان گرامی رونمایی میشود. این اثر، پلی میان تاریخ مقاومت و نسل امروزی است که بهدنبال الگوهایی برای تلفیق تخصص و ایمان هستند.
روایتگر صادق قهرمانان عرصه جهاد و شهادت
نصرتالله محمودزاده از چهرههای شاخص و پیشکسوت ادبیات پایداری ایران است که بیش از چهار دهه از عمر خود را به روایتگری، ثبت و بازآفرینی وقایع و شخصیتهای تأثیرگذار دفاعمقدس اختصاص داده است.وی اول شهریور ۱۳۳۵ در روستای کوهستان از توابع بهشهر دراستان مازندران متولد شد وتحصیلات خودرادررشته مکانیک درانستیتو تکنولوژی بابل به پایان رساند. پس از جنگ، در مقطع کارشناسی ارشد جامعهشناسی از دانشگاه شهید بهشتی فارغالتحصیل شد و دارای نشان درجه یک هنر در حوزه مستندنگاری(معادل دکترا) است.محمودزاده مهرماه۱۳۵۹ به صورت داوطلبانه در جبهه سوسنگرد و هویزه و در عملیات آزادسازی سوسنگرد و عملیات فتحالمبین حضور داشته است.علاوه بر آن عضو مهندسی جنگ جهاد سازندگی بوده و در عملیات رمضان، خیبر، والفجر۸، کربلای۵، عملیات کربلای۱۰، بیتالمقدس۲، نصر۴، والفجر۱۰ و عملیات روزهای آخر جنگ بهصورت مستمر حضور داشته است. تجربه زیسته او در عملیاتهایی چون آزادسازی سوسنگرد و هویزه، الهامبخش نخستین آثارش شد.تا کنون بیش از ۲۰ کتاب از نصرتالله محمودزاده منتشر شده است که از میان مهمترینهایشان میتوان به مسیح کردستان، خاکی آسمانی، حماسه هویزه، شبهای قدر کربلای پنج، سنگرساز بیسنگر، عقیق، سفر سرخ، بستر آرام هور،فریاد برآور شلمچه وخاکریزهای خط مقدم اشاره کرد.