همچنین دادهها نشان میدهد روند افزایش جمعیت در کشورمان طی هفت دهه گذشته سبب کاهش منابع آب تجدیدشونده شده و میزان سرانه آب تجدیدپذیربه ازای هرنفر باکاهشی۵۶۰۰مترمکعبی روبهرو شده است به طوری که منابع آب تجدیدشونده کشور از ۶۸۵۸ مترمکعب در سال ۱۳۳۵ به ۱۲۲۷ مترمکعب به ازای هر نفر در سال گذشته رسیده است.برای تفهیم بیشترموضوع بایدبه این نکته اشاره کردکه هماکنون سرانه آب تجدیدپذیربه ازای هرنفر درمرحله تنش آبی۱۷۰۰ مترمکعب بوده و این میزان در مرحله فقر آبی به ۱۰۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر برمیگردد، بنابراین میتوان بهوضوح بر این نکته تاکید کرد که کشورمان از مرحله تنش آبی طی سالیان اخیر خارج شده و کمکم به مرحله فقر آبی نزدیک میشود.با این حال این امر به همین نکته خلاصه نمیشود و در سراسر استانهای کشورمان شاهد توزیع نامتوازن سرانه آب تجدیدپذیر هستیم به طوری که به عنوان نمونه سرانه هر نفر از آبهای تجدیدپذیر در استان خوزستان ۳۰۹۲ مترمکعب و در استان مازندران ۱۷۸۶ مترمکعب است که نشاندهنده آن است این دو استان در مرحله تنش آبی و مرحله فقر آبی قرار ندارند.
از سوی دیگر اما سرانه هر نفر از آبهای تجدیدپذیر در استان آذربایجانغربی۹۱۱ مترمکعب، خراسانرضوی ۸۹۵ مترمکعب، یزد، ۶۰۳ مترمکعب و سیستان و بلوچستان ۳۱۸ مترمکعب است که نشاندهنده آن است که این استانها از مرحله تنش آبی خارجی شده و رسما دچار فقر آبی هستند.
نکته جالب توجه اما اینجاست که استان اصفهان نزدیک به شش میلیارد مترمکعب آب مصرف میکند جزو یکی از خشکترین استانهای کشور بود که از این میزان، چهار میلیارد و ۷۵۵ میلیون مترمکعب آن تنها در بخش کشاورزی مصرف میشود. این در حالی است که این استان نهتنها جایگاهی در بین استانهای برتر تولیدکننده محصولات کشاورزی ندارد بلکه به نظر میرسد با اجرای الگوی کشت محصولات کشاورزی که عزم همه دستگاههای کشور را میطلبد، میتوان بهرهوری بهتری از میزان مصرف آب در کشورمان داشته باشیم.
البته بهجز اصفهان، استانهایی همچون تهران، خوزستان، فارس، کرمان و مازندران جزو استانهای با بیشترین میزان مصرف آب در کشور هستند که بیشتر مصرف آب به بخش کشاورزی این استانها اختصاص پیدا میکند ولی این امر موفقیتآمیز بوده و استانهای مذکور جزو استانهای اصلی و قطب تولیدات محصولات کشاورزی و صنایع غذایی قرار دارند.از این رو به نظر میرسد باید بین وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی برای افزایش تولید و تامین آب ازجمله تولید آبهای سبز همچون توسعه عملیات آبخیزداری و آبخوانداری و استفاده کافی از آبهای ناشی از بارندگی و جلوگیری از تبخیر آب همکاری کنند تا کشورمان ازمرحله فقر آبی یاتنش آبی رهایی یابد.وزارت نیرو طی سالیان اخیر با برنامههایی ازجمله کاهش هدررفت و افزایش راندمان و بهرهوری، بازچرخانی آب؛ راهبری تقاضاهای جدید از طریق بازتوزیع جمعیت، بازتخصیص و هدایت آب به طرف بخشهای پیشران توسعه، معیشت جایگزین و ترویج توسعه کمآبطلب و رویینتنسازی مناطق مرزی و تعریف سبد مشترک منافع به مدیریت مصرف و تقاضای آب کمک شایانی کرده است.با این حال به نظر میرسد وزارت جهاد کشاورزی نیز باید بتواند با توسعه عملیات آبخیزداری و آبخوانداری (البته با تخصیص بودجه کافی) به افزایش تولید و تامین آب کمک کند.
مدیریت مصرف آب
بد نیست بدانیم طبق اسناد بالادستی همچون سند ملی دانش بنیان امنیت غذایی مصوب شورایعالی انقلاب فرهنگی میزان مصرف آب در بخش کشاورزی از ۸۰ میلیارد مترمکعب فعلی، در افق برنامه هفتم به ۶۵ میلیارد متر مکعب و در افق ۱۴۲۰ به ۵۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون مترمکعب برسد.از سوی دیگر طبق همین سند میزان مصرف صنایع نیز از سه میلیارد و ۷۰۰ میلیون مترمکعب فعلی در افق برنامه هفتم توسعه به پنج میلیارد و ۳۰۰ میلیون متر مکعب و در افق ۱۴۲۰ به هفت میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب برسد.این در حالی است که این برنامه پیشبینی کرده میزان آب مصرفی بخش شرب و خدمات از ۹ میلیارد مترمکعب فعلی در افق برنامه هفتم توسعه به ۹ میلیارد و ۲۰۰ میلیون متر مکعب و در افق ۱۴۲۰ به ۱۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون مترمکعب برسد.
افت ۸ میلیارد مترمکعبی آورد برفی
از نظر بارش برف و ذخایر برفی نیز وضعیت مطلوبی نداریم و با کاهش عجیب و شدید ذخایر برفی نسبت به سال قبل و سالهای نرمال مواجهایم. درصد پوشش برف کشور در زمان حاضر حدود ۰.۵۴درصد است؛ این درحالی است که آمار متوسط ۲۱ساله در زمان مشابه ۲.۰۲درصد و روز مشابه سال قبل ۱.۴۹درصد بوده است، درواقع از نظر درصد پوشش برف، با کاهش ۷۳درصدی نسبت به متوسط ۲۱ساله و کاهش ۶۳درصدی نسبت به سال قبل مواجهایم.در۲۰۵روز ابتدایی سال آبی جاری (از ابتدای مهرماه ۱۴۰۳ تا بیستوپنجم فروردین۱۴۰۳) در مجموع ۱۵میلیارد و۵۴۰ میلیون مترمکعب آب وارد سدهای ایران شده که نسبت به ورودی ۲۳ میلیارد و ۸۹۰ میلیون مترمکعبی آب به سدها در مدت مشابه سال آبی گذشته، کاهشی ۳۵درصدی داشته است. در زمان حاضر باوجود۲۶ میلیاردو۱۸۰میلیون مترمکعب آب ذخیرهشده در سدهای کشور، ۵۱ درصد ظرفیت مخازن سدها پُر و۴۹ درصد این ظرفیت خالی است. میزان ذخایر آبی سدها در روز بیستوپنجم فروردین ۱۴۰۳ بالغ بر ۳۱میلیارد و ۸۰میلیون مترمکعب بود که مقایسه این رقم باحجم فعلی ذخایر آبی سدها، نشاندهنده کاهش ۱۶درصدی است.
انواع منابع آبی
منابع آبی به دو بخش تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر تقسیمبندی میشوند؛ منابع آب تجدیدپذیر منابعی است که یک حوضه آبی طی چرخه آبی سالانه توانایی بازیابی آن را دارد.این منابع تجدیدشونده، متأثر از تغییرات اقلیمی و تکرار دورههای خشکسالی، کاهش مییابند، همان اتفاقی که برای کشور ما رخ داده است. منابع آبی تجدیدشونده ایران در ۳۰ سال گذشته از۱۳۰ میلیارد مترمکعب در سال به حدود ۱۰۰ میلیارد مترمکعب کاهش یافته و بهعبارتی، این کاهش منابع آب تجدیدشونده، بهطور متوسط سالانه حدود یکمیلیارد مترمکعب بوده که رقم بسیار بزرگی است. بهتبع کاهش منابع آب تجدیدشونده و افزایش جمعیت طی دهههای اخیر، سرانه آب تجدیدشونده کشور نیز بهشدت با کاهش همراه بوده است.
نیمی از کشور درگیر فرونشست
در بخش منابع آبی، آب مورد نیاز شرب و کشاورزی از دو منبع سطحی (ذخایر سدها) و زیرزمینی تأمین میشود. منابع سطحی که بهطور مستقیم به میزان بارشها وابسته است و منابع زیرزمینی نیز طی سالها برداشت بیرویه با افت شدید مواجه شده و حتی برداشتها به منابع غیرتجدیدشونده تسری داده شده است.درنتیجه برداشتهای بیرویه، افت سطح منابع زیرزمینی آب موجب شده است از مجموع ۶۰۹ دشت کشور، هماکنون۴۲۲ دشت محدوده ممنوعه و ممنوعه بحرانی باشد، درواقع ۷۰ درصد پهنه کشور جزو مناطق ممنوعه و ممنوعه بحرانی از منظر برداشت از منابع زیرزمینی آب محسوب میشود.با ادامه روند برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی، شمار دشتهای ممنوعه در ایران بهشکلی نگرانکننده در حال افزایش است؛ یعنی برداشت از منابع آب زیرزمینی در این مناطق یا ممنوع شده یا در آستانه فروپاشی قرار دارد.دشتهای ممنوعه به مناطقی گفته میشود که سطح آب زیرزمینی آنها بهشدت کاهش یافته و برداشت بیشتر از این منابع، خطراتی جدی مانند فرونشست زمین، خشکشدن قناتها و تخریب کشاورزی را بههمراه دارد. در این دشتها، وزارت نیرو صدور مجوز جدید برای حفر چاه را ممنوع کرده و حتی در برخی موارد، دستور به پلمب چاههای غیرمجاز داده است.در زمان حاضر، ۳۵۹ دشت از مجموع ۶۰۹ دشت کشور با فرونشست زمین مواجه است. استانهایی مانند اصفهان، فارس، خراسان رضوی، کرمان و یزد در صدر لیست دشتهای ممنوعه قرار دارد، بهطور مثال، دشت مهیار در استان اصفهان و دشت رفسنجان در کرمان، بهدلیل برداشت بیرویه برای کشاورزی پسته، اکنون با خطر شدید فرونشست زمین روبهرو است. فرونشست زمین که در برخی مناطق تا ۳۰ سانتیمتر در سال گزارش شده، نهتنها زیرساختها را تهدید میکند بلکه میتواند منجر به مهاجرت روستاییان، کاهش تولید کشاورزی و افزایش نرخ بیکاری در این مناطق شود.