احمد، متهم پرونده قتل شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران هم مثل ژانکلود، وقتی فهمید راز ثبتنام نکردن پسرش در مدرسه، نپرداختن اجاره خانه و مشکلات اقتصادیاش در حال فاش شدن است، نقشه قتل همسر خبرنگارش، پسر ۱۵سالهاش و خودکشیاش را طراحی کرد اما نقشهاش بعد از قتل همسرش کامل نشد و پیش از کشتن پسرش و اقدام به خودکشی، دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار جامجم، رسیدگی به این پرونده از بیستم آبان امسال وبا گزارش قتل منصوره قدیری جاوید،خبرنگار و پژوهشگر خبرگزاری ایرنا به دست شوهرش آغاز شد.در همان تحقیقات اولیه همسر مقتول به عنوان قاتل شناسایی شد و به قتل اعتراف کرد. همسر ۵۵ساله مقتول پس از دستگیری مدعی شد باخوراندن قرص خوابآور به پسر۱۴سالهشان او را نیز بیهوش کرده و قصد قتل وی و سپس خودکشی داشته که با حضور خانواده همسرش و اطلاع به پلیس موفق به انجام این کار نشد. متهم که وکیل سابق دادگستری است، انگیزه خود را از این جنایت هولناک مشکلات عاطفی و مالی عنوان کرده که از ۱۷سال قبل بین آنها وجود داشت.
با تکمیل تحقیقات، پرونده این قتل با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم دیروز در این شعبه دادگاه کیفری یک از خود دفاع کرد.
در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: در این پرونده احمد، وکیل دادگستری بدون سابقه کیفری و دارای فرزند پسر ۱۵ساله متهم به قتل همسرش منصوره و ایراد جرح عمدی غیر منتهی به فوت است. چهار روز بعد از ارتکاب قتل متهم در تحقیقات اظهار کرد: من تک پسر خانواده بودم که در ۳۸سالگی با منصوره آشنا شدم و ازدواج کردیم. ۱۷سال با هم زندگی کردیم که ۱۵سال آن را قهر بودیم. تنهایی وسکوت روی من اثر گذاشت و در آن اشتباهاتم رقم خورد. پنج سال آخر به متادون پناه بردم. به دلیل فشار مالی به فکر مرگ دستهجمعی افتادم. در ظلمت سرا کسی باقی نمیماند برای زیستن.از متهم درباره روز قتل سوال شد که عنوان کرد؛ یک ماه و نیم از شروع مدارس میگذشت و پسرمان را به دلیل فقر مالی در مدرسه ثبتنام نکرده بودم. در این مدت هم این موضوع را مخفی میکردم.اما آن روزقراربود به مدرسه برویم و این یعنی شومی دروغم، رسوایم میکرد. هشت و ربع صبح با دمبل دو ضربه به سر همسرم زدم. بعد روی او نشستم و دوباره زدم. به آشپزخانه رفتم و با چاقو به اتاق خواب رفتم. منصوره روی تخت نشسته بود که با چاقو دو ضربه به گردنش زدم. گام بعد کشتن خودم و پسرم بود. به پسرم قرص خواب دادم اما نتوانستم او را بکشم. آن روز هیچ جر و بحثی نداشتیم و فقط قهر بودیم. نپرداختن اجاره منزل، تخلیه و عدم ثبتنام پسرم موضوعاتی بود که داشت پرده آبرویم را میانداخت. قرار بود همه بمیریم اما یکی رفت و نقشه کامل نشد. پسرم در زمان قتل، کوچه پایینتر ازخانه داخل ماشین بود تا بعد از رفتن مادرش به اداره، به خانه بیاید. وقتی ماموران آمدند به دروغ به آنها گفتم همسرم بیمارستان است تا بتوانم نقشهام را کامل کنم. برای اینکه نترسم، حتی چند قرص متادون خوردم.
نماینده دادستان در پایان گفت: برای متهم پرونده شخصیت تشکیل شده است. پسرش او را بخشیده اما مادر مقتول درخواست قصاص و پرداخت دیه جراحات را کرده است. با توجه به تکمیل تحقیقات برای او تقاضای حکم قانونی دارم.
سپس مادر مقتول در جایگاه ایستاد و گفت: از متهم شکایت دارم و قصاص میخواهم.وکیل اولیایدم هم ادامه داد: این ماجرا از قبل برنامهریزی شده بود و پزشکی قانونی قوه تمیز را در متهم تشخیص داده است. متهم گفته وقتی فعل مجرمانه حاصل نشد، سراغ چاقو رفتم. برای شجاعت متادون مصرف کردم. از قتل بچه منصرف شدم. اینها نشان میدهد با برنامه این کار را کرده و تقاضای قصاص داریم. برای اجرای حکم هم حاضریم تفاضل دیه و سهم دیه فرزند مقتول را بدهیم.
رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به متهم به قتل از او خواست از خود دفاع کند که احمد گفت: ۱۲بار اقرارکردم. دیگر چه چیزی را قبول نکنم. تشکیل این جلسه به من ابلاغ نشده و به آن اعتراض دارم. با توجه به موضوع قتل که خانوادگی است، درخواست غیرعلنی شدن دادگاه را دارم.
رئیس دادگاه با رد درخواست متهم از وکیل او خواست دفاع کند که اظهار داشت: سعی ما بر این است که پسر این زوج حداقل از داشتن پدر محروم نشود. موضوع اول که باید آن اشاره کنم، شرایط روانی و عقلانی موکل است. به نظریه پزشکی قانونی که در یک خط اعلام شده اعتراض دارم و خواستار بررسی سلامت موکلم در کمیسیون تخصصی هستم. از نظرفقهی اگر شرایط عقلی موکل رابررسی کنیم،مشمول فردی است که از نظر عقلی در شرایطی قرار گرفته که آسیب به عقلش رسیده است. او ۱۵سال در تنهایی و انزوا بوده است. گزارش پزشکی قانونی ۳ روز بعد از قتل بوده است. خواستار بررسی سلامت موکل در کمیسیون و اعلام اختلال به صورت تفصیلی هستیم.
متهم هم در آخرین دفاعیاتش گفت: اینجا قاعده و ماده قانونی مطرح نیست. شما زن دارید؟ زندگی دارید که عمق دردی که من چشیدم را بدانید؟ من مجنون نیستم و در تنهایی مطلق زندگی کردم. نمیفهمید هفت سال بدون همسر زندگی کردن یعنی چی؟در این زندگی چنان ساختم که سوختم. کسی نمیتواند درک کند. مادرم سرطان داشت و همسرم با او قطع رابطه کرد. به دلیل اینکه همسرم با من نمیآمد خانه پدرم هم نمیرفتم. مادرم مرد و من خجالت زده بودم چون همه میپرسیدند چرا همسرش نیامد؟ چرا خانواده زنش نیامدند؟ من به دلیل ضربههایی که به همسرم زدم پشیمان شدم چون بلد نبودم درست ضربه بزنم اما از قتل او پشیمان نیستم. یک بار در ساخت وساز به مشکل مالی خوردم و مجبور شدم طلاهای همسرم را بدون اجازه او بفروشم که دچار شرم حقیقی شدم. البته پول دستم آمد و جبران کردم. همسرم هفت صبح میرفت و هفت شب میآمد. من بودم و پسرم.
رئیس دادگاه در پایان از مادر مقتول پرسید؛ با توجه به فرزند مشترک دخترتان و متهم حاضر به بخشش هستید؟ که او گفت: این مرد میخواست پسرش را هم بکشد. از
قصاص نمیگذرم.پس از دفاعیات متهم و صحبتهای وکلای دو طرف، قضات ختم دادگاه را اعلام کردند و برای صدور حکم وارد شور شدند.