عدالت‌خواهی و فسادستیزی‌‌؛

علت محدثه و مبقیه انقلاب اسلامی

کد خبر: ۱۴۹۴۹۸۲
نویسنده جعفر صادق منش‌‌‌ | وکیل دادگستری و عضو شورای علمی اندیشکده حقوق بشر و شهروندی دانشگاه امام صادق(ع)

بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که امام خامنه‌ای به مناسبت ورود به دهه پنجم انقلاب اسلامی صادر فرمودند، از زوایای مختلف نیازمند تحلیل، تفصیل، ترویج و شایسته محوریت برای تدوین برنامه‌های کلان رشد و پیشرفت همه‌جانبه است.

از آنجا که محور چهارم سفارش امام خامنه‌ای مربوط به «عدالت و مبارزه با فساد» است، اشاره‌ای گذرا به مبانی این رویکرد در نظام مقدس جمهوری اسلامی، الزامات و نسبت آن با سایر محورهایبیانیه گام دوم میکنیم.

1ــ عدالت مهم‌ترین گمشده ملت ایران در طول تاریخ حاکمیت شاهان بر سرنوشت آنان بوده است.شعار تأسیس «عدالتخانه» در نهضت مشروطه انعکاس بخشی از این مطالبه عمومی بود. روند گسترش بیعدالتی و فساد با انواع مختلف آن ــ اعم از فساد فکری، سیاسی، اخلاقی و اقتصادیــ در رژیم پهلوی به اوج خود رسید، تا جایی که مردم را به ستوه آورد و آنان با هدایت و راهبریعالمان و در رأس همه، امام خمینی، فریاد سرنگونی نظام ظالم فاسد پهلوی را سرداده و انقلاب اسلامی خود را در سال 1357 به یاری خداوند به پیروزی رساند.

بنابراین عدالت‌خواهی و فسادستیزی علت محدثه انقلاب اسلامی بود اما این پیروزی پایان مطالبه عدالت از سوی ملت ایران نبود‌؛ امام خامنه‌ای در مقدمه بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در این ارتباط میفرمایند:

«برای همه‌چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد اما شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثناست‌؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری، هیچیک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند».

2ــ بیگمان همه ارزش‌های انقلاب اسلامی، همانند حلقه‌های یک زنجیر ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر دارند به گونه‌ای که التزام واقعی به هر ارزشی ملازمه با التزام به سایر ارزش‌ها دارد.

بنابراین برخلاف رویکرد بعضی جریانهای سیاسی که ارزش‌های اصیل را تکهتکه کرده و براساس قاعده کافرانه «نومن ببعض و نکفر ببعض» برخی ارزش‌های اسلام و قانون اساسی مانند آزادی و حقوق مردم را با تفسیر انحرافی و لیبالی، پیراهن عثمان اهداف حزبی و قدرتطلبیخویش قرار میدهند، دعوت به معنویت از دعوت به اقتصاد و دعوت به علم و پژوهش از دعوت به عدالت و دعوت به استقلال و آزادی از دعوت به مبارزه با فساد جدا نیست.

استاد شهید مرتضی مطهری ــ که بیان‌های ایشان در روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامیرا که در کتاب پیرامون انقلاب اسلامی گرد آمده است، میتوان بیانیه گام اول انقلاب و تبیین مبانی آن دانست ــ در اینباره میفرمایند:  

«انقلاب صدر اسلام در همان حال که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، در همان حال انقلابی سیاسینیز بود، و در همان حال که انقلابی معنوی و سیاسی نیز بود، انقلابی اقتصادی و مادی نیز بود یعنی حریت، آزادگی، عدالت، نبودن تبعیض‌های اجتماعی و شکاف‌های طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است. در واقع هیچیک از ابعادی که در بالا به آنها اشاره کردیم، بیرون از اسلام نیستند؛ راز موفقیت نهضت ما نیز در این بوده است

3ــ با این حال نباید فراموش کرد که در نگاه توحیدی، یکی از این حلقه‌ها، حلقه مفقوده بقا و دوام و استمرار و استحکام سایر حلقه‌‌هاست و آن نیست مگر «عدالت و مبارزه با فساد» که لازم و ملزوم یکدیگر هستند.

شاید از همینروست که در تمام آیات قرآن که خداوند در مقام اعلام شاخصهای حکومتداری است روی التزام به «عدل» و «قسط» و نفی «ظلم» تمرکز ویژه‌ای میکند.

بر همین اساس است که راهبر دلسوز انقلاب ما در بیانیه گام دوم نهیب میزنند:

«فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ حکومتها عارض شود، زلزله‌ ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیت آنهاست‌؛ و این برای نظامی چون جمهوریاسلامی که نیازمند مشروعیتی فراتر از مشروعیتهای مرسوم و مبنایی‌تر از مقبولیت اجتماعیاست، بسیار جدی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظامهاست

استاد شهید مطهری نیز با شناخت کامل از مبانی اسلام و پیش‌بینی آینده انقلاب اسلامی مامیفرماید:

«من تأکید می‌کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئنا به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد.... ماهیت این انقلاب ماهیتی عدالت‌خواهانه بوده است. این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد که قطعا و حتما مسیر عدالت‌خواهی را برای همیشه ادامه بدهد

با این حال از آنجا که قرائت‌های مختلفی از عدالت و عدالت‌خواهی در تجربه بشری و انقلابهایدیگر ملت‌ها در قرون اخیر مانند انقلاب فرانسه، روسیه، هند و... وجود دارد، عدالت تنها با قرائت اسلام ناب محمدی است که میتواند تضمینکننده سعادت بشر در دو جهان باشد.

شهید مطهری این حقیقت را 40سال قبل با تیزبینی خاصی دریافته و میفرماید:

«دولت‌های آینده واقعا و عملا در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌هایطبقاتی اقدام کنند، تبعیض‌ها را واقعا از میان بردارند و برای برقراری یک جامعه توحیدیبه‌مفهوم اسلامی آن، نه با مفهومی که دیگران گفته‌اند ــ زیرا که تفاوت بین این دو از زمین تا آسمان است ــ تلاش کنند 

4ــ لزوم طهارت اقتصادی و پرهیز از اشرافیگری، بهویژه برای حاکمان و کارگزاران نظام اسلامیاز جمله نکات مورد تاکید بیانیه گام دوم انقلاب است. شهید مطهری نیز با تاکید بر این محور و توجه دادن به پیامدهای ویرانگر اشرافیگری کارگزاران نظام اسلامی، داستانی از صدر اسلام را یادآوری میکنند:

«یکی از نقطهضعف‌های اساسی عثمان قوم و خویش بازی او بود، آن هم قوم و خویشی که در دوره جاهلیت با گونه‌ای از اشرافیت خو گرفته بودند. عثمان اولا نظام به اصطلاح اقطاعی را رایج کرد یعنی قسمتهایی از اموال عمومی را به کسانی که یا از خویشاوندانش بودند یا از دوستان و طرفدارانش بخشید، دیگر این‌که از بیتالمال بخششهای فوق‌‌‌العاده بزرگی انجام داد و به اصطلاح امروز پرداختهایش برحسب ارقام نجومی بود به این ترتیب در عرض 12 ــ 10 سال، ثروتمندانی در جهان اسلام پیدا شدند که تا آن زمان نظیرشان دیده نشده بود از نظر سیاسی هم باز پستها و مقامات در میان همان اقلیت تقسیم می‌شد و میچرخید.

کمکم اعتراضها از هر گوشه و کنار شروع شد. از شهرستانهای مختلف مردم شروع کردند به اعتراض و انتقاد و مهاجرت به مدینه برای نشان دادن نارضایی خود و چون اعتراضهای لفظی و کتبی به نتیجه نرسید، در نهایت امر مردمی که از شهرستانهای مختلف بالاخص از کوفه و مصر به‌عنوان شاکی و معترض آمده بودند، با همکاری مردم خود مدینه دست به قیام مسلحانه علیه سومین خلیفه مسلمین زدند عثمان تا آخرین لحظه مقاومت کرد اما بالاخره به دست انقلابیون از پا در آمد.

در زمان حیات عثمان، تنها کسی که انقلابیون او را قبول داشتند و عثمان هم گاهی او را قبولمی‌کرد و گاهی رد، حضرت علی(‌ع) بود که نقش رابط را میان انقلابیون و عثمان عمل می‌کرد علی(‌ع) همواره عثمان را نصیحت می‌کرد که دست از روشش بردارد و به خواسته‌های مردم جواب مثبت بدهد و افراد فاسدی را که در اطرافش هستند کنار بگذارد

5ــ موضوع عدالت و فسادستیزی چیزی نیست که دیدبان انقلاب برای نخستینبار در بیانیه گام دوم مورد تأکید قرار داده باشند.

مروری بر بیانات ایشان در طول 40 سال گذشته و حتی پیش از پیروزی انقلاب اسلامینشانگر این حقیقت است.

به عنوان مثال در کلام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، عدالتورزی و مبارزه با فساد همواره با مخالفت و سنگاندازی و هیاهوهای مفسدان و حامیان آنها همراه بوده است:

«سخت‏ترین قسمت عدل هم عبارت است از آنجا که طرف مقابل عدل، اقویا هستند‌؛ زیر بار نمى‏روند، زور مى‏گویند، متوقعند. اینجا بایستى ایستادگى کرد. هنر قاضى این است، استقلال قاضى این است که در یک چنین مواقعى، فقط و فقط خدا را و مر قانون را در نظر بگیرد. در همه‏ قضایا ــقضایاى فردى، قضایاى اجتماعی ــ اگر قانون ملاک عمل باشد، عدالت تأمین مى‏شود... . اگر قانون حاکم نشد، آن چیزى که از بى‏قانونى بر سر همه خواهد آمد، بسیار تلخ‏تر است از آنچه که اجراى قانون ممکن است در کام بعضى تلخى بهوجود بیاورد‌؛ «و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق». عدل همان رعایت قانون است. اگر ما از رعایت قانون احساس ضیق کردیم، نخواستیم به قانون تن بدهیم، آنچه که بر سر ما از بى‏قانونى خواهد آمد، به‌مراتب از این تلخی تحمل قانون، سخت‏تر است. این را باید همه توجه کنند

6ــ مبانی تفکر امام حی انقلاب ما تشابهی شگفتانگیز با اندیشه همسنگر دیروز مبارزه فکری وانقلابیش شهید مطهری دارد‌‌‌؛ به گونه‌ای که مطالعه همزمان بیانیه گام دوم انقلاب و مصاحبه‌ها و سخنرانیها و مکتوبات شهید مطهری در سالهای 87 و 58 نشانگر درک عمیقا یکسان و ادبیات بسیار نزدیک از عوامل حدوث و بقای انقلاب اسلامی دارد‌؛ برای اثبات این حقیقت کافی است محورهای هفتگانه بیانیه گام دوم را با سخنان زیر از شهید مطهری مقایسه کنیم:

«آینده انقلاب ما در صورتی تضمین خواهد شد که عدالت و آزادی را حفظ کنیم استقلال سیاسی و اقتصادی، استقلال فرهنگی، استقلال فکری و استقلال مکتبی را محفوظ نگه داریم من در اینجا روی مسأله استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی بحثی نمیکنم برای این‌که این مسائل را خود شما بهتر از من میدانید، ولی روی مسأله استقلال فکری و استقلال فرهنگی و به تعبیر خودم استقلال مکتبی مایلم که تکیه بیشتری داشته باشم و توضیح بیشتری بدهم... . سه رکن اصلی بقا و تداوم انقلاب اسلامی ایران، یعنی عدالت اجتماعی، استقلال و آزادی، و معنویت اسلامی.»

7ــ یکی از محورهای مورد تاکید ولی امر مسلمین در حکم انتصاب حجت‌الاسلام رئیسیبه‌عنوان ششمین رئیس قوه قضاییه، تاکید بر مبارزه حکیمانه، عادلانه، بیامان و بیملاحظه با فساد در قوای سه‌گانه و تقویت و حمایت از قضات جوان، مستقل، پاکدامن و انقلابی است. این تاکید ایشان نیز نشانگر عدم برآورده شدن انتظار ایشان از مدافعان عدالت در دوره‌های گذشته برای پیاده‌سازی الگوی عدالت علوی(ع) است که مسئولیت رئیس جدید قوه قضاییه را دو صدچندان میکند.

 

ایشان سال‌ها پیش فرمودند:

«این غلط است که اگر مجرم به یک مجموعه سیاسى وابسته باشد، باید در مقابل او کوتاه آمد‌؛ آن هم با این دلیل غیرمحکمهپسند که اگر مجرمیت او مورد تأکید قوه قضاییه قرار گیرد، جنجال خواهد شد! قرآن کریم مى‏فرماید: «و ان یکن لهم الحق یأتوا الیه مذعنین»‌؛ اگر قضاوتى که مى‏شود، برخلاف مصلحت آنها باشد، جنجال مى‏کنند‌ اما اگر برطبق میل و نظر آنها باشد، آن وقت آن را مى‏پذیرند. بعد مى‏فرماید: «أفی قلوبهم مرض». این قضاوت قرآن است. دستگاه قضایی باید مورد اعتماد عموم مردم قرار گیرد، نه این که در صلاحیت و اقتدار و صلابت آن خدشه شود. البته براى رسیدن به این نقطه، تلاش، پیگیرى، کار مداوم همراه با شجاعت و توکل به خدا لازم است، که انسان نشانه‏هاى آن را بحمدالله مشاهده مى‏کند

«آفت جوامع بشرى این است که کسانى با داشتن پول، با داشتن پشتیبان، با داشتن قوم و عشیره چه قوم و عشیره به شکل قدیمى، چه قوم و عشیره به شکل مدرن و امروزى آن‌؛ یعنى حزب‌بازى و گروه‌بازى، حقوق عمومى را ندیده بگیرند‌؛ حق مردم را تضییع کنند‌؛ فرصت‌ها را منحصرا به اشغال خود در آورند و جلوِ عدالت را بگیرند. قوه قضاییه مقتدر، باصلابت، هوشمند و عالم مى‏تواند جلوى اینها را بگیرد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ربع قرن با رادیو جوان

با وحید اسدی، مدیر رادیو جوان درباره رویکرد‌های جدید این رادیو در ۲۸ سالگی تأسیس آن گفتگو کردیم

ربع قرن با رادیو جوان

نیازمندی ها