موسی سیمرغ ها را درو کرد
با درخشش آخرین ساخته ابراهیم حاتمی کیا در جشنواره چهل و سوم مخاطبان سینما در انتظار تماشای این فیلم در اکران‌های پیش‌رو هستند

موسی سیمرغ ها را درو کرد

عصای موسی دریای سینما را می‌شکافد

جشنواره فیلم فجر امسال نیز مانند سال‌های قبل به پایان رسید اما حرف‌ و حدیث‌های اهدای جوایز هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. امسال هم مانند سال‌های گذشته اهدای جوایز به فیلم‌ها شگفتی آفرید و یکی از شگفتی‌ها کاندید شدن فیلم «موسی کلیم‌ا...» در ۱۳ رشته و برنده شدن در پنج رشته به‌جز کارگردانی و بازی است که به اعتقاد اکثر کارشناسان و منتقدان بازی خوب مریلا زارعی و کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا دیده نشد. به‌جز این نیز، فیلم به‌تازگی از گزینه‌های اکران نوروزی قرار گرفته که بررسی شاخصه‌های آن خالی از لطف نیست.
جشنواره فیلم فجر امسال نیز مانند سال‌های قبل به پایان رسید اما حرف‌ و حدیث‌های اهدای جوایز هیچ‌وقت تمام نمی‌شود. امسال هم مانند سال‌های گذشته اهدای جوایز به فیلم‌ها شگفتی آفرید و یکی از شگفتی‌ها کاندید شدن فیلم «موسی کلیم‌ا...» در ۱۳ رشته و برنده شدن در پنج رشته به‌جز کارگردانی و بازی است که به اعتقاد اکثر کارشناسان و منتقدان بازی خوب مریلا زارعی و کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا دیده نشد. به‌جز این نیز، فیلم به‌تازگی از گزینه‌های اکران نوروزی قرار گرفته که بررسی شاخصه‌های آن خالی از لطف نیست.
کد خبر: ۱۴۹۳۶۳۷
نویسنده نسرین بختیاری - گروه فرهنگ و هنر
 
این قاعده انتخاب و داوری فیلم نه‌تنها در مورد موسی کلیم‌ا...، بلکه در مورد سایر آثار نیز صدق می‌کند و از نظر منتقدان وقتی در جشنواره‌ای داوران قصد داشته باشند که همه را راضی نگه دارند‌؛ نتیجه‌اش نارضایتی همگان از جشنواره است. از این‌رو به کمک کارشناسان سینما و منتقدان محمدتقی فهیم و بهزاد زهرایی میزگردی داشتیم که روند کلی هیأت انتخاب و داوری جشنواره فیلم فجر و علت دیده‌نشدن بعضی فیلم‌ها را که شایسته دریافت جایزه بودند، واکاوی کند. 
که در ادامه از نظر می‌گذرانید.

سال‌هاست که جشنواره فیلم فجربرگزارمی‌شود واین روال جشنواره هرسال به‌ویژه دربخش داوری‌ها باشگفتی‌هاوانتقادهایی همراه است. اگربخواهید مروری‌روی این روندجشنواره فجروشیوه گزینش‌هیأت‌انتخاب وداوری‌هاداشته باشیم،طرح چه مسائلی اولویت دارند؟

فهیم:
 جشنواره فیلم فجر در چهل‌و‌سومین سالی که در آن بوده‌ام و با این جشنواره پیر شدم، بیشتر از همه تحت تأثیر سیاسی‌کاری قرار گرفته و به ورطه تصمیم‌های جناحی و سیاسی افتاده است. بستگی دارد که چه کسی در سطح مدیریت جشنواره باشد و با چه سیاست‌هایی جشنواره را پیش ببرد. به همین دلیل، جشنواره فجر هیچ‌گاه به‌جز چند دوره، مبتنی بر قواعد، مؤلفه‌ها و استانداردهای جشنواره‌های جهانی نبوده است.یک توجیه همواره در ایران برای این جشنواره، به‌ویژه امسال که آقای شاهسواری اعلام کرد، وجود دارد که این جشنواره خاص کشور ماست و مشابه آن هیچ‌جا نیست. به همین دلیل، آقایان این موضوع را مستمسک قرار می‌دهند تا از روش‌های غیرمنطقی، غیرهنری،غیراستاندارد وغیراصولی استفاده کنند و این به نوعی راه فراری برای آنها شده است.به همین دلیل، اعلام می‌کنند که جشنواره فجر جشن یا فرصتی است که می‌خواهیم دور هم باشیم و با هم بیاییم و برویم. این موضوع باعث شده که هر سال جشنواره دچار افت شود و از تأثیرگذاری و الگو‌دهی دائمی خود عقب بماند و به یک زائده برای سیاسی‌کاران تبدیل شود.  معتقدم هیأت انتخاب یکی از واحدهای اضافه و حاشیه‌ساز جشنواره فجر است. هیچ‌جای دنیا در جشنواره‌های استاندارد جهانی، هیأت انتخاب وجود ندارد؛ فقط در جشنواره‌های ما به‌ویژه جشنواره فجر، هیأت انتخاب وجود دارد.دلیل وجود هیأت این است که دبیر پاسخگو نباشند و در برابر رسانه‌ها جواب ندهند. شکل کارشان به این نحو است که پنج یا شش نفر را استخدام می‌کنند و از آنها می‌خواهند که چند فیلم را انتخاب کنند. این در واقع عقب‌مانده‌ترین واحد بخش جشنواره بوده و وجود آن اضافه است. در جشنواره‌های جهانی، از جمله جشنواره کن، دبیرخانه دائمی وجود دارد و دبیر جشنواره در طول سال به اتفاق مشاورانش کار  و فیلم‌ها را از سراسر دنیا رصد می‌کند اما در ایران، به دلیل همین موضوع، می‌خواهند از زیر مسئولیت شانه خالی کنند. اولین کار هیأت انتخاب، ایجاد حاشیه برای جشنواره است. در رابطه با موضوع داوری جشنواره، به جای این‌که داوران از رشته‌های مختلف هنری و سینما باشند، براساس بیکاری افراد یا رابطه‌های شخصی، هیأت داوری تشکیل می‌دهند. نتیجه این می‌شود که جشنواره امسال، بدترین اتفاق ممکن را رقم زد. به‌عنوان مثال، فیلم آقای صدرعاملی را به‌عنوان بهترین فیلم جشنواره اعلام می‌کنند اما در هیچ رشته‌ای جایزه‌ای نمی‌دهند. این به چه معناست؟ اگر بهترین فیلم است، حداقل باید در رشته‌های کارگردانی، فیلمنامه، تدوین و فیلمبرداری هم جایزه بگیرد. هیچ‌گاه در جشنواره‌های دنیا، ازجمله مراسم سینمایی اسکار، هیچ فیلمی را به‌عنوان بهترین فیلم بدون این‌که در رشته‌های دیگر هم برتر نباشند، معرفی نمی‌کنند. در مورد سیمرغ مردمی هم می‌توانیم صحبت کنیم. سیمرغ مردمی همیشه بحث و حاشیه داشت و به همین دلیل در چند سال اخیر تعطیل بوده و حالا چه کار می‌کنند؟... سیمرغ مردمی را به‌عنوان زاپاس می‌گذارند تا بعد از تقسیم جوایز، می‌گویند این یکی هم برای سیمرغ مردمی است. در حالی که به‌عنوان مثال، پرفروش‌ترین فیلم جشنواره موسی کلیم‌ا...، ۲۱ هزار بلیت فروخته اما سیمرغ مردمی به فیلمی داده می‌شود که تعداد بلیت‌های فروش آن زیر متوسط بوده است. به عبارتی، بالاترین فروش‌مان ۲۱ هزار بلیت بوده و کمترین فروش‌ حدود ۱۵ تا ۱۶ هزار بلیت بود. بنابراین، سیمرغ مردمی به جای این‌که واقعا براساس آرای مردم باشد، تبدیل می‌شود به یک چرخ زاپاس که وقتی پنچر می‌شود، به آن مراجعه می‌کنند. نکته دیگر این است که به جای این‌که آثار براساس استانداردها و رقابت جدی بررسی شوند، به این نگاه می‌کنند که آیا فلان هنرمند قبلا جایزه گرفته یا نه. این باعث می‌شود که فیلم‌هایی که در واقع صلاحیت دریافت سیمرغ را دارند، نادیده گرفته شوند. به‌عنوان مثال، موسی کلیم‌ا... که بزرگ‌ترین و باشکوه‌ترین فیلم تاریخی مذهبی ماست، به‌دلیل سیاسی‌کاری‌ها نادیده گرفته می‌شود. از همان آغاز، بعضی آقایان توجیه‌شان این است که این فیلم از سطح سینمای ایران بالاتر است و بالطبع بودجه بیشتری دارد و امکان رقابت آن با دیگر فیلم‌ها وجود ندارد و وجود این فیلم در جشنواره بی‌عدالتی است. اولین تلاش‌ها کنار گذاشتن موسی کلیم‌ا... بود و از اواسط جشنواره حاشیه‌سازی را شروع کردند و ۱۰مقاله سفارشی را در رسانه‌ها منتشر کردند که این فیلم نباید داوری شود، چون عدالت را زیر پا می‌گذارد اما اینها نیاز به شهامت دارد. هیأت داوری باید شهامت داشته باشد که اگر یک فیلم واقعا بهترین است، به آن جایزه بدهد اما در جشنواره امسال، از ۴۷ فیلم در بخش مسابقه، فقط ۲۲ فیلم جایزه گرفتند. این نشان‌دهنده شکست هیأت داوری است. در جشنواره‌های معتبر جهانی، به‌عنوان مثال، اگر فیلمی در ۹ رشته نامزد دریافت جایزه شد، حداقل پنج جایزه را دریافت می‌کند اما در جشنواره فجر، ماجرا شبیه موسی کلیم‌ا...می‌شود که در ۱۳رشته نامزد دریافت جایزه شد و تنها در چند رشته فرعی به او جایزه تعلق می‌گیرد. در واقع، فیلم موسی کلیم‌ا... دررشته‌های تخصصی مانند بازیگری و کارکردی که معیار جشنواره محسوب می‌شود، جایزه‌ای دریافت نکرد. بنابراین، در جشنواره فجر به‌دلیل مصلحت‌سنجی‌ها،جایزه‌ها به صورت غیرمنطقی تقسیم می‌شوند. من خودم در همین جشنواره فجر داور بودم اما حداقل برای سه فیلم این کار را انجام دادم. این درست نیست که تمام جوایز به شکل مصلحتی میان هنرمندان تقسیم شود. عجیب است که چنین رویکردی را به‌دلیل این‌که قدرت تمیز آثار را نداشتند، به جان خریدند. داوری کردن خیلی سخت است و داورانی که در جشنواره فجر نشسته‌اند، باید توانایی تشخیص فرمیک آثار راداشته باشند امامتأسفانه درسینمای ما، فرم به‌درستی شناخته نمی‌شود. اگر هیأت انتخاب فیلم‌ها را به‌درستی درک نکند، نتیجه این می‌شود که آثار باکیفیت نادیده گرفته می‌شوند. در نهایت، وقتی مبنای جشنواره بر رضایت همه باشد، در عمل همه ناراضی خواهند بود و این به میدان شکست داوری تبدیل می‌شود. بنابراین، زمانی که هیأت داوری تصمیم می‌گیرد جوایز را براساس رضایت تقسیم کند، در واقع به شکست می‌انجامد اما اگر جوایز براساس شایستگی آثار داده شود، نتیجه بهتری خواهد داشت. اکنون همه انتظار داشتند که شما که ۲۲ جایزه داده‌اید، به ۳۲ فیلم هم جایزه می‌دادید. 
 
با توجه به تجربه حضور در هیأت‌های فیلم فجر، انتخاب داوران معمولا براساس چه معیاری اتفاق می‌افتد؟

فهیم: 
معمولا استاندارد کار این است که داوران به‌جز منتقدان، براساس استاندارد دوره‌های قبل انتخاب می‌شوند‌؛ یعنی اگر فردی برنده سال قبل شود، باید در ترکیب هیأت داوری جای بگیرد. 

زهرایی:
 این قاعده انتخاب داوری در جشنواره‌ای که شایسته‌سالاری حاکم باشد، بیشتر صدق می‌کند. 
 
آقای زهرایی با توجه به آنچه مطرح شد، از دریچه نگاه شما رویکرد جشنواره فجر چگونه است؟

زهرایی:
 در دنیا هیچ جشنواره‌ای نیست که مستقل باشد و هیچ اهدافی پشت‌سر نداشته باشد. جشنواره‌هایی مانند کن یا برلین هم سیاست‌ها و مصالح خود را دارند و این مسائل به‌وضوح با مسائل سیاسی و اجتماعی‌شان پیوند خورده و جشنواره فجر ما هم از این قاعده مستثنی نیست. اما نقطه اشتراک من و آقای فهیم این است که فکر می‌کنیم می‌توانیم مصالح را رعایت کنیم و ما به کیفیت و مدیوم سینما ارزش قائل باشیم.مثالی از فوتبال در جام جهانی ۱۹۹۰ برزیل می‌زنم. برزیل در آن زمان بد بازی می‌کرد اما به‌تدریج پیروز می‌شد. برخی منتقدان به مربی برزیل انتقاد کردند که چرا بازی زیبایی ارائه نمی‌دهد. مربی پاسخ داد که ما مجبوریم، ببریم. منتقدی انتقاد کرد که امکان زیبا بازی کردن و بردن هم وجود دارد و این مصداق دقیق جشنواره ماست. ما می‌توانیم اهداف و منافع ملی‌مان را در جشنواره داشته باشیم اما باید به فیلم‌های خوب بها داده شود و به هنر سینما بها دهیم تا در نهایت این هنر ارتقا یابد؛ چون ما سینما را برای سرگرمی می‌خواهیم و بعد از آن صنعت مطرح می‌شود و اگر صنعت سینما مهیا نشود، کارگردان و تهیه‌کننده نمی‌توانند فیلم بسازند. هیچ‌کس برای تفکر به سینما نمی‌آید بلکه مخاطبان اول باید سرگرم شوند و بعد از آن باید اقتصاد سینما به گردش دربیاید تا فیلمساز و تهیه‌کننده بتواند به حیات خود ادامه دهد. من و آقای فهیم متوجه هستیم که در کل سیستم جشنواره چه اتفاقی قرار است بیفتد اما خواست ما این است که به کیفیت هنر سینما بی‌اعتنایی نشود. 

فهیم:
 صحبت‌های آقای زهرایی معطوف به دیپلماسی‌های سیاسی و عمومی کشورهاست و چنین چیزی در عرصه عمومی معنا می‌دهد اما در داخل جشنواره‌ها نباید براساس مصلحت عمل کنند. به‌عنوان مثال، موافقم که جشنواره کن به مصالح کشورش اهمیت می‌دهد، چون یک جشنواره جهانی است و داخلی نیست اما جشنواره‌های داخلی اگر وارد مصالح شوند، باید به سبک زندگی ایرانی باج بدهند. به‌طور کلی ما باید به قواعد سینمایی توجه کنیم و اگر این قواعد رعایت نشود، هر سال بچه‌ها سرخورده می‌شوند و ناامید از جشنواره ملی خود به کشورهای دیگر می‌روند تا فیلم بسازند. 

بهزاد زهرایی:
 یکی از عوارض این وضعیت این است که در جشنواره‌ها، برخی فیلم‌ها به دلیل نیاز به دیده‌شدن، نامزد می‌شوند، حتی اگر کیفیت خوبی نداشته باشند. این باعث می‌شود که کیفیت سینما تحت‌تأثیر قرار گیرد.به‌عنوان مثال، در سالی که فیلم «فِراری» داوودنژاد در جشنواره بود، سیاست بر برجسته شدن مفاهیمی مانند ایثار بود. وقتی فیلم فراری نامزد دریافت جایزه شد، سؤال این است که چقدر این فیلم در سینما اکران شد و چقدر فروخت؟ به‌عنوان یک معلم سینما، باید بگویم که این نوع نگاه به سینما نادرست است. ما یک مشکل بزرگ در کشور داریم و آن این‌که درک عمومی مردم ما از سینما تا سال ۱۹۲۳ که امپرسیونیسم وارد سینما شد، متوقف شده است. بنابراین اگر سینما پیچیده‌تر شده، زبانش مدرن‌تر و به یک هنر چندوجهی تبدیل شده که ما متوجه نمی‌شویم. بنابراین مسئولان ما هم همین‌طور هستند. وقتی فیلم «مارمولک» ساخته می‌شود، به‌خاطر پیامش از پرده پایین کشیده می‌شود. سؤال این است که آیا این پیام خوب است یا بد؟آیاتبلیغ کرده یا نکرده است؟پس چرامدیوم رانمی‌فهمیم؟...ماهنوز زبان سینما رانمی‌فهمیم وبه همین دلیل تصمیم‌گیری‌های ما براساس داده‌های غلط است. اگر کسی از عالم هنر سر در‌نیاورد، نمی‌تواند به‌درستی تصمیم‌گیری کند.
 
اما لطفا برگردیم به موضوع جشنواره فیلم فجر

زهرایی:
 بله حتما. این جشنواره چند امتیاز و چند نقص داشت؛ یکی از محاسن آن جوانگرایی بود و به فیلم‌اولی‌ها میدان داده شد. همچنین تنوع ژانر در جشنواره وجود داشت. ما در کمتر جشنواره‌ای تا این اندازه کمدی و فیلم‌های مربوط به دفاع‌مقدس داشیم و به نظر من تنوع ژانر خوب بود اما از‌جمله معایب جشنواره این است که آیا ما به بهانه تنوع ژانر باید هر فیلمی را وارد جشنواره کنیم؟ این برمی‌گردد به سیستمی که جناب فهیم فرمودند؛ یعنی سیستم گزینش و نظارت. چرا باید فیلمی که شایسته جشنواره نیست، وارد جشنواره شود؟به‌عنوان مثال چرا باید فیلمی مانند «صنم» که متعلق به یک هنرجوی هنرستان سینماست، به نمایش درآید. این فیلم اصلا به سینما مربوط نمی‌شود و فقط مشق هنرستان است. دررابطه با مصلحت‌اندیشی درسینما، ما در یک دور باطل گرفتارشده‌ایم.می‌خواهیم سبد جشنواره فجر پر بوده و خوب هم باشد اما بیشتر این تولیدات، ارگانی هستند ومتأسفانه براساس شایسته‌سالاری تولید نمی‌شود. ما می‌پذیریم که دغدغه‌های ارگانی باید درنظر گرفته شود امابعد ازاین را باید مطالبه کنیم که فیلم خوب به ما نشان دهندو سینمای درست بسازند.درنهایت به ارگان‌ها و نهادهای محترم که بودجه تولید می‌کنند، باید نهیبی بزنیم که حداقل تخصصی‌تر، دلسوزانه‌تر و آگاهانه‌تر کار کنند. انتخاب داوران باید براساس معیارهای فنی و کیفی باشد و از افرادی استفاده شود که در این زمینه تجربه و دانش کافی دارند. استفاده از استادان شناخته‌شده در سینما و دانشگاه‌ها می‌تواند به بهبود کیفیت داوری کمک کند. این افراد می‌توانند با تجربیات خود به انتخاب آثار شایسته کمک کنند.

حتی اگر بخواهیم از لحاظ کیفی به دیده اغماض هم نگاه کنیم تعداد فیلم‌های حاضر در فجر در نهایت ۲۲ فیلم باید باشد.

زهرایی:
 بله با توجه به دیدگاه ایده‌آلی که دارم، نهایت از بین این چهل و اندی فیلم تنها پنج فیلم با کیفیت خوب می‌توانیم پیدا کنیم. به‌طور قاطع بی‌تردید ۵۰ درصد فیلم‌هایی که در این جشنواره دیدیم، چه ملودرام و چه دفاع مقدس، از نظر علمی تله‌فیلم محسوب می‌شوند و ارکان و عناصر لازم برای نام‌گذاری به عنوان فیلم سینمایی را ندارند. بنابراین فقط معیار این نیست که فیلم تا ۷۵ دقیقه باشد. این‌گونه تصمیمات می‌تواند آسیب‌زا باشد.
 
به نظرتان این مصلحت‌اندیشی بود یا محافظه‌کاری؟

زهرایی: 
مصلحت‌اندیشی از محافظه‌کاری می‌آید و به‌طور طبیعی موافق این مصلحت‌اندیشی هستم اما باید این همسو با شایسته‌سالاری باشد. به هر دلیلی که فیلم‌ها وارد جشنواره شده‌اند و وقتی بازی خانم گلچهره سجادیه را داریم، چرا باید جایزه را به کسی دیگر بدهیم؟ معتقدم این مصلحت‌اندیشی را می‌توانیم در جهت خوبی پیش ببریم اما به‌نظرم این مصلحت در جهت درستی پیش نرفته است. یک مثال دیگر این‌که، فیلم «بچه مردم» که تمام ارکان سینمایی‌اش درست و فاخر بوده و هم مخاطبان و هم منتقدان از آن خوش‌شان آمده، سینمای ملی را به تصویر می‌کشد و ارزش‌های ما را بیان می‌کند، آن‌طور که باید دیده نشود.به‌طورشخصی انتظار داشتم در کنار موسی کلیم‌ا... که نامزدی‌های زیادی دارد، بچه مردم هم نامزدی زیاد داشته باشد. حالا اگر بخواهیم مصلحت‌اندیشی کنیم، آیا فیلم «چشم بادومی» حرف جوان امروز و دهه ۸۰ نبود؟ چرا به این مسائل بها نمی‌دهیم؟ اینجاست که معتقدم مصلحت‌اندیشی منطبق با شایسته‌سالاری نیست.
 
به نظرتان موسی کلیم‌ا... چه ویژگی‌ها و مؤلفه‌هایی داشت که می‌توانست دست او را در میدان دریافت جوایز فجر پرتر کند؟

زهرایی:
 من با اختلاف‌نظری با آقای فهیم معتقدم یکی از بهترین فیلم‌های تاریخی سینمای ایران روز واقعه است. 

فهیم:
 بخشی از سینما سلیقه است اما اعم آن هنر است که یک‌سری مؤلفه‌ها دارد که سلیقه‌ای نیست؛ یعنی وقتی فیلم موسی کلیم‌ا... را با روز واقعه بررسی می‌کنیم، از نظر مفاهیم، روز واقعه مربوط به ۳۰ سال پیش است اما فیلم موسی کلیم‌ا...، فیلمی ‌به‌روز است؛ همان‌گونه که دیدیم امروز در جهان، کودکان غزه را قلع و قمع می‌کنند اما این فیلم با زبان سینما و تکنولوژی پیشرفته، یک پدیده بازنمایی مهم جهانی را مورد توجه قرار می‌دهد. بنابراین روز واقعه مال روزخودش بود.آقای حاتمی‌کیا از این نظر هنرمند ملی محسوب می‌شود که معتقد است اگر قرار است اثری را تولید کند باید صفر تا صد آن را بچه‌های ایرانی انجام دهند. ما فیلمسازانی در کشور با بودجه کم داشتیم که وقتی بودجه دریافت کرد، از آن طرف دنیا پنج نفر هالیوودی آورد و فیلم تاریخی را خراب کرد. 

زهرایی: 
موسی کلیم‌ا... به مسائل روز اشاره می‌کند و حتما واجد شرایط کیفیت سینمایی است و بازی قابل‌توجهی از بهنام تشکر می‌بینیم و بازی فرهاد آئیش در دو قطب خیر و شر بسیار قابل توجه است. ما حتی اگر بخواهیم براساس سیاست‌ها و مصالح پیش برویم باز هم موسی کلیم‌ا... به اندازه کافی دیده نشده است.در تعدادی رشته نامزد شده که بهتر از آنها وجود نداشته است. وقتی به فهرست جوایز نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم حداقل امکان دیدگاه متفاوت‌تری وجود داشت. یکی از نقاط قوت اصلی «موسی کلیم‌ا...» فیلمنامه‌اش است. واقعا کار سختی است که داستانی را که همه می‌دانند، به گونه‌ای جدید و جذاب تعریف کنی تا مخاطب دوباره جذب شود. آقای حاتمی‌کیا با سکانس‌بندی و قرار دادن خرده‌روایت‌ها به‌خوبی این کار را انجام داده‌اند و این نشان‌دهنده توانایی بالای ایشان است. بنابراین، نامزدی ایشان کاملا بجا بوده است اما درمورد کارگردانی نکته مهمی در «شمال از جنوب‌غربی» نمی‌بینیم. 
 
آقای فهیم فکر می‌کنید فیلم «موسی کلیم‌ا...» در چند رشته شایسته دریافت سیمرغ بود؟

فهیم: 
موسی کلیم‌ا... بی‌تردید و بی‌شک باید در ۱۰ رشته سیمرغ نامزد شود. هیچ شکی نیست که فیلم‌های دیگر در برابر موسی کلیم‌ا... قابل مقایسه نیستند. اگر قرار است به سمت یک فیلم سینمایی برویم که استاندارد، لحن جهانی و ویژگی‌های مردم‌پسند دارد و با یک داستان بسیار ملموس برای مردم ساخته شده، باید جرأت داشته باشیم که به آن جایزه دهیم. همه حاتمی‌کیا را در مدیریت کارهایش می‌شناسند و تسلط او بر حوزه مدیریت مجموعه‌ها را می‌دانند. کارگردانی اصلی‌ترین ستون یک فیلم است. آیا شما در فیلم موسی کلیم‌ا... این را نمی‌بینید؟... آیا می‌شود فیلمبرداری را ندید؟... آیا می‌شود قاب‌بندی‌ها را ندید؟... تدوین فیلم به‌طور کامل سرپاست و فیلم را از یک سطح به سطوح بالاتری ارتقا داده است. شما نمی‌توانید بازی مریلا زارعی را با بازیگران دیگری که سیمرغ گرفته‌اند، مقایسه کنید. بیایید چند نفر از کسانی که واقعا سبک‌های بازیگری را می‌شناسند، دعوت کنید و بازی مریلا زارعی را با بازی خانمی که سیمرغ گرفته، مقایسه کنید؛ درواقع، این میزان کار کردن با چشم، ابرو، صورت، زبان و دهان در بازی مریلا زارعی در هیچ بازیگری در این جشنواره وجود نداشت. اینجا تمام توانایی یک بازیگر باید بر چشمش باشد. چشم کار می‌کند. مریلا زارعی در این فیلم با چشمانش کار می‌کند و فضا می‌سازد. من فکر می‌کنم در این چند سال گذشته، زن کنشمند در چارچوب فیلم‌های تاریخی مذهبی وجود نداشته است؛ نه در فیلم‌های اجتماعی یا دفاع مقدس. ما بازیگر زنی نداشتیم که بتواند شخصیت را درک کند. جدا از آموزه‌هایی که آقای حاتمی‌کیا داده یا راهنمایی کرده، مریلا زارعی پیش از همه تحلیل شخصیت کرده، کدهای لازم را از شخصیت استخراج کرده و به آن چیزی که به ما ارائه می‌دهد، رسیده است. بدون تحلیل شخصیت، بی‌تردید موفق نمی‌شد. از سویی هم واقعا مقایسه فیلم «بچه مردم» با موسی کلیم‌ا... شوخی است. این دو فیلم اصلا قابل مقایسه نیست. بچه‌ مردم اشکال ساختاری دارد. یک جا فانتزی می‌شود، یک جا جدی می‌شود و یک جا از موضوع خارج می‌شود. این فیلم (بچه مردم) یکدست و قابل‌تأمل نیست. یکی از وجوهی که در سینمای ما به سمت افول حرکت می‌کند، این است که در کنار ارتقای سرگرمی، اندیشه را فراموش می‌کند. من خودم طرفدار سینمای سرگرم‌کننده هستم اما نمی‌توان به سینمای سرگرمی صرف بپردازیم، هیچ چیزی به دست نمی‌آوریم وخیلی چیزهارا ازدست می‌دهیم.فیلم موسی کلیم‌ا... درعین سرگرم‌کننده بودن و جذابیت‌های دراماتیک، می‌تواند اندیشه‌ورز هم باشد؛ یعنی در لایه به لایه‌اش درحال حمله به میلیتاریسم جهانی است. مرزبندی تفکر ایدئولوژیک در این فیلم کاملا مشخص است. «ده فرمان» یکی از فیلم‌های مهم درباره تاریخ سینماست و کشورهای دیگر هم به سمت تولید این شکل فیلم‌ها رفتند اما همواره به سمت گیشه گرایش داشتند که تمایز موسی کلیم‌ا... با دیگر فیلم‌ها در اینجا مشخص است. فرعون موسی کلیم‌ا... کاملا متمایز با ده فرمان است و با توده‌های مردم هم در قالب فیلم و هم سریال ارتباط برقرار خواهد کرد. آنچه در جلوه‌های ویژه به‌خصوص در صنعت و سرگرمی در موسی کلیم‌ا... وجود دارد، چیزی دست‌کم از هالیوود ندارد. البته خودم واقفم در سیر روایت در بخش‌هایی ممکن است به رکود و سکون برسیم اما آقای حاتمی‌کیا، استاد خلق احساساسات در قالب ژانر ملودرام است. 

زهرایی: 
در مورد فیلم بچه‌ مردم، نباید فراموش کنیم که این به هیچ‌وجه از لحاظ علم سینما غلط نیست و یک فیلم کمدی فانتزی مدرن است که در جاهای زیادی طعنه به پست‌مدرن می‌زند و هیچ‌گونه غلطی در دستور زبان سینما وجود ندارد. فیلم در قسمت اول روایت فانتزی و کمدی دارد و وقتی وارد فضای جبهه و جدی می‌شود، حالت کلاسیک پیدا می‌کند و این اختلاط ژانر از عناصر سینمای پست‌مدرن است که کارگردان در فیلم آن را بومی کرده است. ما نمی‌توانیم اگر هنر سینما را بخواهیم در جامعه نگاه کنیم، فیلمی که در سبک کلاسیک و روایتی کلاسیک مثل موسی کلیم‌ا...است را با فیلم بچه‌ مردم نباید مقایسه کنیم. این دو فیلم در روایت و قصه‌گویی کاملا متفاوت هستند. معتقدم اساسا درهر جشنواره‌ای، فیلمنامه‌ای که توانایی نشان دادن چند لایه را داشته باشد، اهمیت زیادی دارد. در زمینه کارگردانی، فیلم موسی کلیم‌ا...، فرماندهی یا سازماندهی یک فیلم با کارگردان است. از لحاظ سختی، کار کارگردان‌های بچه مردم و موسی کلیم‌ا... سخت‌ترین کار است که معتقدم کار آقای حاتمی‌‌کیا سخت‌تر بوده است. این یک مشکل بزرگ است که فقط این فیلمنامه را روی میز بگذارد. این فیلمنامه قابل‌قبول است اما مشکل بعدی این است که باید با این بودجه که حالا بودجه کمی هم نیست، طبیعت اقتضای این‌گونه پروژه‌ها را رعایت کند. بعد باید این را خرج سریال کند. نمی‌توانی بگویی این را گرفتم ولی دیگر به درد نمی‌خورد. این کار را سخت می‌کند و دائما تحت فشار است.ما نسخه‌های زیادی از موسی کلیم‌ا... داریم؛ چگونه می‌توان «موسایی» ساخت که باورپذیر باشد و مخاطب را جذب کند؟... ما می‌توانیم فیلمی در هر ژانری بسازیم که هم باورپذیر و درست باشد و هم سینما به‌درستی اجرا شود اما ممکن است مخاطب آن را نپسندد اما ایشان کاری کرده‌اند که مخاطب آن را می‌پسندد. بهترین بازی بهنام تشکر در اینجا گرفته شده است. یکی از نکات مثبت کارگردانی در فیلم موسی کلیم‌ا... بحث بازیگری است. آقای آییش خیلی زحمت کشیده‌اند اما هیچ‌وقت فراموش نکنیم که پیچ تنظیم احساس بازیگر می‌تواند با کمک کارگردان کم و زیاد شود. در بخش بازیگردانی، انرژی بالایی گذاشته‌اند که در فیلم‌های دیگر این حجم از بازیگران را نداریم و کنترل آنها نیز سخت است. جلوه‌های ویژه‌ای که خلق می‌شود، توقعات را بالا می‌برد. الان مردم صبح تا شب پلتفرم‌های مختلف را می‌بینند و آمازون و نتفلیکس و فیلم‌های روز را تماشا می‌کنند. شاید جالب باشد که بگویم اگر شما فیلم «ماتریکس» را ببینید، جلوه‌های ویژه‌اش با کیفیت آمده است. مخاطبان متوجه می‌شوند که این فیلم قابل مقایسه با دو فیلم اول نیست اما اگر بخواهید فیلمی مانند موسی کلیم‌ا... بسازید که با درنظر گرفتن بودجه‌، بیشترین بازده را بگیرید، واقعا کار موفقی است و باید به آن نمره ۲۰داد. این فیلم یک قضیه حماسی با شکوه تاریخی را روایت می‌کند. حتما در سریال هم یک جاهایی حالت حماسی خواهد بود که در بستر تاریخی روایت می‌شودو در یک جاهایی هم حالت تراژیک خواهد داشت. تمام اینها را باید بتوانید به‌خوبی به مخاطب منتقل کنید. این برای من بسیار ارزشمند است که بگویید آن قصه‌ای که همیشه شنیده‌اید، بیایید من دوباره برای‌تان می‌گویم و شما دوباره بنشینید و بشنوید. همین یک جمله ساده که دوباره قصه بگویید، موفقیت بزرگی است و این زحمت باید دیده شود. در مورد فیلمبرداری و جلوه‌های ویژه، نورها باید با هم سازگار باشند. مردم فیلم‌های خارجی و ایرانی جدید و قدیم را دیده‌اند و معیارهای سینمایی در ذهن‌شان تثبیت شده است. این زحمات باید دیده شود. حالا چرا دیده نمی‌شود، نمی‌دانم. ما می‌فهمیم که برای این فیلم زحمت زیادی کشیده شده است. من در نقدم دو جمله گفتم که دوست دارم بگویم. چون خودم موافقم که موسی کلیم‌ا... عصایش را از هالیوود پس خواهد گرفت. اگر دوبله خوب و استاندارد به زبان انگلیسی انجام شود، حتما این فیلم ظرفیت جذب مخاطبان خارجی را دارد. در این صورت، حتما اتفاق خوبی خواهد افتاد. من دوباره تکرار می‌کنم که بی‌صبرانه منتظرم که این بار شکافتن دریا را با تکنولوژی جدید با کمک آقای حاتمی‌کیا ببینم تا بگویم قبلی‌ها باید فراموش شود. امیدوارم این اتفاق بیفتد.
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها