این اثرکه درژانر دفاعمقدس و باهنرنمایی علی سرابی درنقش شهید صیاد شیرازی ومارال بنیآدم درنقش همسر او،هومن برقنورد درنقش بنیصدر و همچنین با حضور نادر سلیمانی، محمدرضا هدایتی، ایوب آقاخانی، خیام وقار کاشانی، حامد شیخی و رز رضوی به بخشهایی از زندگی شهید صیادشیرازی میپردازد از سال۱۳۵۸ که درکردستان و کرمانشاه به دفاع از مردم مظلوم این منطقه در برابر گروهکهایی برخاسته که هدفشان تجزیه است، تاآذرماه سال۱۳۶۰ و آزادسازی بستان در عملیات طریقالقدس که اولین عملیات مشترک سپاه و ارتش است.
جواد افشارکه پیش از این با ساخت سریال گاندو درتلویزیون توانسته بود مهارت و تخصص خود را نمایان کند، در این فیلم سینمایی با پرداختن به زندگینامه و اتفاقات آنسالها نشان داد که همچنان دغدغه نمایش جانفشانیهای افرادی را دارد که برای حفظ این مرز و بوم شبوروز تلاش میکنند که این دیدگاه در نوع خود قابل تقدیر است اما در این اثر به دلیل تلاش برای وقایع گوناگون و عدم تمرکز روی یک واقعه یا یک برهه زمانی خاص روایت و توالی داستانی ازمدار خارج وبه نوعی سردرگمی بدل شده است.
بازیگران هم به دلیل همین تعدد روایتها نتوانستهاندبه خوبی نقشآفرینی وشخصیتپردازی کنند، بهحدی که اکثر بازیگران کلیشهای به نظر میرسند؛ البته نباید از بازی خوب و قابل قبول نادر سلیمانی به راحتی گذشت. ازطرف دیگر در فیلمنامه به جای پرداختن به وجوه انسانی و معرفتی این شهید بزرگوار، بیشتر او را یک نظامی خشک ودارای مقررات نشان میدهند که قطعا برای هدایت و رهبری گروهی و راندن دشمن لازم است که در صحنه آخر صیاد شیرازی فرمانده نیروی زمینی وقت ارتش همانند یک ناجی آمریکایی عمل کند که این حرکت از جذابیت فیلم کاسته است.
طراحی لباس، صحنه و انتخاب مکانهای فیلمبرداری (لوکیشن) جالب، جذاب و بدیع بود ولی در صحنههای جنگ ضعفهایی دیده میشود مثلا در صحنهای دو تیر تفنگ به دیواری که صیاد شیرازی پشت آن سنگر گرفته و دارد اوضاع را رصد مینماید برخورد میکند و بعد از آن یک گلوله خمپاره نیز به همان آجر میخورد اما نه صیاد صید کومله میشود و نه آجر ویران میگردد بماند که نحوه برخورد و جای گلولهها به وضوح کارتونی بود.
تصویربرداری فیلم به خوبی توانسته است فضای دوران دفاعمقدس را بازسازی کند. استفاده از نورپردازی طبیعی و رنگهای خاکی و تیره، حس واقعگرایانهای به فیلم بخشیده است. البته قاببندی نماها مخصوصا نمای نزدیک به حدی بزرگ بود که معمولا در فیلمهای تلویزیونی استفاده میشود چرا که اندازه صفحه نمایش در منازل چندین برابر کوچکتر از سینما است، پس باید نمای نزدیک درشتتر باشد.
موسیقی متن فیلم تلاش میکند تا فضای حماسی و احساسی داستان را تقویت کند اما گاهی اوقات به دلیل استفاده بیش از حد از تمهای تکراری، از تاثیرگذاری آن کاسته میشود. صداگذاری نیز به طور کلی از اواسط فیلم به بعد مناسب است اما در برخی صحنهها دیالوگها به دلیل بلندی صدای پس زمینه به وضوح شنیده نمیشوند.
گریمهای صورت گرفته در این فیلم بسیار اغراقآمیز و به دور از واقعیت بود و یا اگر بود ترجیح بر این است که این گریمها به حالاتی از چهره که شناختهشدهتر است، بپردازد. با این حال، با توجه به کمبود آثار سینمایی درباره شخصیتهای مهم و تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران، وجود چنین فیلمهایی حتی با وجود ایرادات، غنیمت و مایه خوشحالی است.