جمهوری اسلامی ایران با صراحت بر رفع تحریمهای ظالمانه و ایجاد شرایطی مساعد برای مدیریت ناترازیهای اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی مردم تاکید دارد. در مقابل، طرفهای اروپایی ظاهرا اهداف دیگری را دنبال میکنند که به نظر میرسد فراتر از مسائل اقتصادی و صرفا معطوف به تغییر رژیم سیاسی و دگرگونی سیاستهای منطقهای ایران است.مطالبات مطرحشده از سوی طرف اروپایی، شامل تغییر رویکرد ایران نسبت به مسائل منطقهای، بهویژه در قبال جریان مقاومت، محدود کردن نقش ارزشهای انقلابی و ولایت فقیه در سیاست خارجی و تنظیم روابط با سایر کشورها از جمله چین و روسیه براساس خواست و منافع غرب است. همچنین، آنها بر مواردی مانند سبک زندگی و حجاب زنان که در تعارض با ارزشهای فرهنگی و دینی ایران است، تاکید دارند. این رویکردها، نشاندهنده تلاش برای اعمال نفوذ و محدود کردن استقلال و حاکمیت ملی ایران است.با این تفاسیر، نمیتوان چندان به این گفتوگوها خوشبین بود اما چرا باید بدبین باشیم؟ در این راستا، لازم است تا دولت مواضع خود را بهطور شفاف و روشن برای افکار عمومی تبیین نماید. باید مشخص شود که آیا اهداف مذاکرات محدود به رفع تحریمهاست یا فراتر از آن. نباید مذاکرات بهگونهای پیش رود که مردم را در ابهام و سردرگمی قرار دهد و تجربه تلخ مذاکرات دولت آقای روحانی تکرار شود. دقیقا باید مشخص شود که دولت چه اهدافی را دنبال میکند و طرف مقابل، چه خواستههای دیگری دارد.جمهوری اسلامی ایران خواهان ایفای نقش مستقل و مقتدر در عرصه بینالمللی است و بههیچوجه قصد ندارد جایگاه خود را بهعنوان یک کشور قدرتمند و تاثیرگذار در منطقه، قربانی اهداف و مطالبات دیگران کند. به اعتقاد ما، دوران یکهتازی و مداخله آمریکا در امور سایر کشورها به پایان رسیده است. رویکردهای مداخلهجویانه آمریکا در منطقه، ازجمله حمایت از رژیم صهیونیستی و تلاش برای خلعسلاح نیروهای مقاومت، بههیچوجه پذیرفتنی نیست. این در حالی است که آنها مدام در حال اظهارنظر در مورد خلعسلاح حشدالشعبی یا تروریستی خواندن سپاه هستند. آنها در موضوع FATF به دنبال این هستند که بدانند درآمدهای نفتی چگونه بهدست میآید و خرج میشود. بنابراین باید توجه داشت که مذاکرات، چیزی به نام استقلال و چیزی به نام خواست ملت ایران مطابق قانون اساسی را نادیده نگیرد.
در پایان باید گفت نباید با حرفهای دولت آقای روحانی و وعده لغو تحریم، مذاکره و اعتمادسازی، به مردم سخنان خلاف واقع بگوییم. باید توجه داشت که با شیطان مذاکره کردن بیفایده است. این واقعیت تلخی است که بعد از این همه سال، هنوز این چرخه ادامه دارد. این موضوع کاملا روشن است که مردم را نباید به مذاکره شرطی کرد.باید توجه داشت که استقلال واقتدار ملی هزینه دارد، لذا در صورت تمایل به حفظ استقلال و قدرت، باید این هزینه را پذیرفت و با برنامهریزی ومدیریت صحیح، مسیر توسعه و پیشرفت کشور را هموار کرد. دوران رویکردهای منفعلانه وشرطی کردن مردم به پایان رسیده است و باید با تکیه بر ظرفیتهای داخلی و با رویکردی فعال و مستقل، به دنبال حل مشکلات و چالشهای پیش روی کشور باشیم.