با اینحال، هیچکس برنامهای برای مدیریت این وضعیت ارائه نمیدهد. خشکسالیهای مکرر، تغییرات اقلیمی و تغییر الگوی بارش باعث افزایش فشار بر سفرههای آب زیرزمینی برای تأمین آب شده است.این وضعیت به افزایش نرخ فرونشست در استانهای مختلف و کاهش سطح سفرههای آب زیرزمینی منجر شده است. باید باور کنیم که با این شیوه و دستفرمانی که پیش میرویم، ایران با ورشکستگی آبی روبهروست؛ به این معنا که میزان مصرفی منابع آبشیرین تجدیدپذیر، بیشتر از موجودی و مقدار آبی است که با معادلات موجود باید استفاده کنیم. هماکنون ذخیره آبی باقیمانده، منحصر و محدود به سفرههای آب زیرزمینی است که عملا در حال محوشدن هستند. تفاوت قابل توجه در وضعیت بارش و ذخایر آبی استانهای مختلف، نشاندهنده نابرابری در توزیع منابع آب در سطح کشور است؛ این نابرابری، لزوم اتخاذ رویکردهای متفاوت در مدیریت منابع آب برای مناطق مختلف را برجسته میکند. میزان ورودی آب به آبخوانها بهطور قابلتوجهی کمتر از میزان برداشت آنهاست. براساس آمار، میزان تغذیه آبخوانها حدود ۲۰میلیارد مترمکعب و میزان برداشت به بیش از ۵۱میلیارد مترمکعب در سال رسیده است. این وضعیت ناشی از بیتدبیری و مدیریت نادرست در استفاده از منابع آبشیرین زیرزمینی است که به تراز منفی آنها منتهی شده است. این اختلاف ۳۱میلیارد مترمکعبی، در شرایطی که منابع آب تجدیدپذیر کشور در سال به حدود ۹۰میلیارد مترمکعب رسیده، ترسناک است. به جرات میتوان گفت مهمترین دلایل بروز مشکلات کنونی، بهینه نبودن شیوههای مصرف منابع موجود و کشاورزی نامتوازن است که با مصرف حدود ۹۰درصد از سهم دارایی آبی، تیشه به ریشه منابع آب زیرزمینی میزند و به اسم خودکفایی هر محصولی را در دستورکار تولید میگذارد. تولیدی که حتی نمیخواهد به شرایط خاص اقلیمی ایران نیمنگاهی داشته باشد. متأسفانه برخی آقایان در دهههای اخیر بهنام سازندگی و توسعه صنعت و کشاورزی، هر جا که رودخانهای وجود داشته، با ساخت سدها آب آن را در مخازن روباز ذخیره کردهاند. همچنین، درصورت وجود منابع آب درعمق زمین، آنها را استخراج کرده و به مصرف رساندهاند، بدون آنکه بتوانند این آبهای ارزشمند را برای نسلهای آینده حفظ کرده و به ارزشافزوده تبدیل کنند.بعد ازهشت سال دفاعمقدس، مبنای توسعه کشور و خودکفایی کشاورزی براساس مدیریت سازهمحور منابع آب، مبتنی بر«ماموریت هیدرولیکی»قرارگرفت. بیاطلاعی یا عدم توجه کارگزاران امور به مفاهیم شناختهشدهای مانند تنش آبی، تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی، باعث شد که هرگز به راهکارهای سازگار با محیط زیست در ساختار مدیریتی توجه نشود.