در همین حال نقش خاص کارتر در تثبیت اشغالگری رژیم اشغالگر قدس از یکسو و ترویج خشونت پایدار در منطقه غرب آسیا و دیگر مناطق دنیا بر هیچکس پوشیده نیست.کارتر نیز مانند دیگر رؤسایجمهور آمریکا تحت سلطه لابیهای صهیونیستی ازجمله آیپک و جیاستریت بود و حتی یکبار رسما از تلآویو بابت انتشار کتاب جنجالیاش درخصوص مشابهت رژیم اشغالگر صهیونیستی با رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی عذرخواهی کرد تا بدهی دیگری به این لابی شوم نداشته باشد!
دکترین پوشالی حقوق بشر
جیمی کارتر در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۷۶ توانست با پیروزی در انتخابات داخلی حزب دموکرات، نامزدی این حزب را در انتخابات ریاستجمهوری بهدست آورد و متعاقبا در انتخابات سراسری، رئیسجمهور جمهوریخواه وقت جرالد فورد را در رقابتی نزدیک شکست دهد. کارتر با شعار حمایت از حقوق بشر در آمریکا وسراسر دنیاوارد کارزار انتخاباتی شد. کارتر در سخنرانیهای انتخاباتی و دکترین خود مدعی شده بود که آمریکا دیگر از دیکتاتورهای متحد خود دفاع نکند و آنها را وادار کند حقوق بشر را رعایت کنند اما در عمل بهجای آنچه که او تعهد مطلق به حقوق بشر تلقی میکرد، در کنار دیکتاتورهای محلی وابسته به آمریکا در شرق آسیا و آمریکای لاتین و غرب آسیا (بهخصوص رژیم پهلوی در ایران) قرار گرفت. سوابق حقوق بشری کارتر همواره با انتقادهای شدید از سوی افراد مستقل در آمریکا و دیگر کشورهای دنیا مواجه بود؛ بهعنوان مثال کارتر هرگز در طول دوران ریاستجمهوری خود حاضر نشد جنایات متحدان دیرینه آمریکا مانند فردیناند مارکوس در فیلیپین، سوهارتو در اندونزی و محمدرضا پهلوی در ایران را محکوم کند.فراتر از آن در عرصه داخلی آمریکا نیز اواقدامی عملیاتی درراستای کاهش خشونتهای نژادپرستانه و حتی محدودسازی واقعی قانون مالکیت اسلحه و خشونتهای داخلی در آمریکا صورت نداد. در چنین شرایطی دکترین حقوق بشر کارتر در حد یک ژست سیاسی و تبلیغاتی باقی ماند. کار بهجایی رسید که حتی برخی همحزبیهای کارتر نیز نیت واقعی وی را درخصوص ارتقای شاخصههای حقوق بشری در آمریکا زیر سؤال بردند.
تلاش برای تثبیت اشغالگری صهیونیستها
یکی از اقداماتی که مدعیان غربی حقوق بشر از آن تحت عنوان تلاش کارتر برای صلح نام میبرند، انعقاد پیمان ننگین کمپدیوید میان واشنگتن،قاهره وتلآویو بود.کارتر ازابتدای ریاستجمهوری مدعی شدکه قصد میانجیگری درمناقشه اعراب و رژیمصهیونیستی را دارد! با این حال در روند مذاکرات، واشنگتن نه بهعنوان یک میانجی صلح، بلکه در کسوت یار کمکی تلآویو جهت تثبیت و رسمیسازی اشغالگری صهیونیستها تبدیل شد. کارتر در سپتامبر سال۱۹۷۸انورسادات رئیسجمهورمصرومناخم بگین نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس را به اردوگاه ریاستجمهوری آمریکا در کمپدیوید دعوت کرد. مذاکرات باعث به رسمیت شناختن رژیمصهیونیستی توسط مصر و ایجاد یک حکومت انتخابی در کرانه باختری و غزه شد. یورگن ینزهاوگن، مورخ مشهور در تشریح اقدامات کارتر در این خصوص به نکته قابلتامل و مهمی اشاره کرده است:«از زمان انعقاد پیمان کمپدیوید تا زمانی که جیمی کارتر در ژانویه ۱۹۸۱کنار رفت، او در وضعیتی متناقض وعجیب قرار داشت. کارتر(بهصورت ظاهری) تلاش میکرد از سیاست سنتی آمریکا فاصله بگیرد ولی نهایتا اهداف آن سنت را که شکستن ائتلاف عربی، به حاشیه راندن فلسطینیان، ساختن یک ائتلاف با مصر، تضعیف اتحاد شوروی و تأمین امنیت اسرائیل بود، محقق کرد.»
همین جملات، واقعیاتی هستند که نه تنها فلسطینیان و اعراب، بلکه ناظران و تحلیلگران مناسبات غرب آسیا نیز نسبت به آن اذعان داشتند. پیمان کمپدیوید، تبدیل به پوشش و فرامتنی برای توجیه جنایات رژیمصهیونیستی و استمرار آنها در فلسطین شد، تا جایی که بعضا صهیونیستها کشتار بیرحمانه فلسطینیان و لزوم عدم مداخلهگری اعراب در آن را مستند به پیمان کمپدیوید میکردند!
کارتر و معمای ایران
وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، واقعهای عظیم در تاریخ معاصر محسوب میشود.این نهضت گفتمانی بزرگ، مصادف با دوران حضور جیمی کارتر در کاخسفید رخ داد. کارتر که سقوط مهره واشنگتن در تهران را بدترین خبر ممکن برای خود و همراهانش در آمریکا تلقی میکرد، پس از ناکامی در مواجهه با اصل وقوع انقلاب، تلاش کرد از طریق تحرکاتی پنهان و آشکار، در روند تثبیت انقلاب اسلامی خلل ایجاد کند. رد پای آمریکا در تحرکات تروریستی و تجزیهطلبانه سالهای اول انقلاب و فراتر از آن در تحریک کشورهای منطقه علیه انقلاب ایران و موجودیت آن مشهود بود. تسخیر لانه جاسوسی(سفارت آمریکا در ایران)، نقطهعطف خیزش دانشجویان پیرو خط امام(ره) و مردم ایران علیه مداخلهگرایی مسموم واشنگتن در کشورمان محسوب میشد؛ واقعهای که حضرت امام خمینی(ره) بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران از آن تحت عنوان انقلاب دوم یاد کردند.
ماجرای طبس، تیشهای به ریشه کارتر
با وجود گذشت بیش از ۴۵ سال از وقوع توفان طبس و شکست مفتضحانه آمریکا در عملیات دلتا، هنوز ابعاد شکست این عملیات دامنگیر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکاست. تاکنون درخصوص بازخوانی این واقعه، ریشهها و اسباب آن اظهارنظرها و تحلیلهای زیادی صورت گرفته و نگاشته شده است. درهرحال این نخستین حملهای در تاریخ سیاست خارجی واشنگتن محسوب میشود که بهطورهمزمان«تلفات مطلق» و«دستاورد صفر» داشته است. بهعبارت بهتر، محصول تلاش وقیحانه دولت کارتر (با هدایت برژینسکی مشاور امنیت ملی وی) در تهران، زمینگیر شدن هلیکوپترهای آمریکایی در توفان طبس و هلاکت عاملان این عملیات بود. پنتاگون بازی را در همان ابتدای پیروزی انقلاب به ملت غیور ایران و حامیان گفتمان انقلاب اسلامی واگذار کرد و امداد الهی، یکی از سختترین شکستهای نظامی و عملیاتی تاریخ آمریکا را علیه این کشور سلطهگر رقم زد. پس از آن کارتر دیگر حرفی برای گفتن نداشت و ناتوانی وی در آزادی دیپلماتهای جاسوسی آمریکایی تبدیل به دستمایهای مهم در شکست دموکراتها و کارتر در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۸۱ شد.
تسلیم در برابر صهیونیستها
همانگونه که اشاره شد، دکترین کارتر با هدف محوریت سلطهگری آمریکا در حوزه روابط بینالملل، واکسینه کردن حکومتهای دیکتاتوری از بروز انقلاب و حفظ آنان در برابر فروپاشی و ایجاد تزلزل در کشورهای اقمار شوروی و در فرامتنی ظاهرا حقوق بشری صورت گرفت. به عبارت بهتر، کارتر در دوران چهارساله ریاستجمهوری خود استفاده ابزاری از حقوق بشر را بهعنوان یک اصل آشکار در قاموس سیاسی غرب وارد کرد. پس از پایان دوران ریاستجمهوری کارتر و پس از وقفه چند ساله، بایدن به عنوان یک دموکرات در اقدامی دروغین تلاش کرد وجهه خود را بار دیگر در کسوت یک فعال حقوق بشر بازتعریف کند. او در سال ۲۰۰۲ میلادی بهدلیل فعالیت در تأسیس مرکز کارتر، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد، بدون اینکه کمیته نوبل به این سؤال مهم پاسخ دهد؛ اینکه کارتر واقعا چه نقشی در کاهش بحرانهای واقعی در جهان ایفا کرده است! در سال ۲۰۰۶ میلادی، انتشار کتاب جنجالی کارترباعنوان«صلح فلسطین، نه آپارتاید»موجب خشم طرفداران صهیونیسم درآمریکا ورژیم اشغالگرقدس شد، جاییکه وی تاکید کرد اسرائیل به قواعد سازمان ملل متحد و محدودیتهای وضع شده از سوی آمریکا!، در قبال تعامل با فلسطینیان پایبند نیست و در مواردی،رفتارهایی شبیه رژیم دوران آپارتاید در آفریقایجنوبی صورت میدهد. اما در همین کتاب، کارتر بار دیگر مرزهای۱۹۶۷را به رسمیت شناخت و مهر تایید دیگری بر اشغالگری مطلق صهیونیستها نواخت. نکته قابل توجه اینکه پس از اعتراض لابیهای صهیونیستی به این کتاب، کارتر از رژیم اشغالگر قدس بابت اینکه خاطر آنها رامکدرساخته، عذرخواهی کرد.
درنهایت اینکه عمر کارتر نیز مانند بسیاری از سیاستمداران آمریکایی دیگر ازجمله بوش پدر، کیسینجر، برژینسکی و جان مککین به پایان رسید و حسرت سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بر دل وی ماند؛ حسرتی که دیگر سیاستمداران آمریکایی از جمله بایدن و ترامپ نیز تجربه خواهند کرد..