این دموکراسیهای ادعایی با کودتاهای نظامی شروع میشوند و با کودتا یا انقلابهای مردمی ختم میشوند، حاکمان را درهم میشکنند و رژیمهای آنها را تضعیف میکنند و دوباره این چرخه ادامه مییابد! ما با نسخهای کاریکاتوری از دموکراسی ادعایی در جهان عرب، مواجه هستیم که خروجی آن چیزی جز جنگ داخلی، هرج و مرج و ابهام نیست.اکنون سوریه و منطقه شرایط خاصی را سپری میکنند. رسانههای غربی و صهیونیستی بر روی تحولات جاری در دمشق متمرکز هستند و برخی از آنها، وقیحانه از تاسیس یک دموکراسی جدید منطقهای! سخن میگویند. این در حالی است که سرنوشت دموکراسیهایی از این دست (که با ادعای آزادی توسط آمریکاییها خلق شده) را بهکرات مشاهده کردهایم.اما در کنار موضوعی که به آن اشاره شد، سؤال اصلی اینجاست که چرا کسی بر تحولات جاری در اراضی اشغالی وبحرانهای تمامعیاری که درتلآویو رخ داده،متمرکز نمیشود؟درنتیجه ادامه جنگ علیه غزه وبحرانی که صهیونیستها در لبنان با آن مواجه شدند (و منتج به انعقاد پیمان آتشبس شد)، روند مهاجرت معکوس صهیونیستها از اراضی اشغالی نیز شدت گرفته است و چشماندازی برای تحقق امنیت پایدار در این منطقه مشاهده نمیشود.مسأله اینجاست که ادعای دشمنان درخصوص تحقق دموکراسی در برخی کشورهای منطقه در کنار سانسور بحرانهای جاری منطقهای و داخلی در اراضی اشغالی، جملگی جزئی از یک نقشه کلان، یعنی تصویرسازی کاذب دشمن از واقعیات منطقه محسوب میشود. باید این رویکرد و نقشه دشمن را به صورتی جدی مورد رصد قرار دهیم و مانع از تکمیل آن شویم.