این روزهاکه هجدهمین دوره جشنواره سینما حقیقت درحال برگزاری است،مستند پرترهای ازاردشیر کاظمی باعنوان «گیله پیرمرد» که توسط علی رستگار، روزنامهنگار باسابقه سینمایی با حضورجمعی از چهرههای سینمایی همچون کیانوش عیاری، علیرضا خمسه، مهران مدیری، علی مصفا، امیر شهاب رضویان و... شاخته شده، فردا جمعه ۲۳ آذرماه روی پرده خواهد رفت.
پرتره یک روزنامهخوان قهار
علی رستگار، روزنامهنگار وکارگردان جوان مستند«گیله پیرمرد»که نخستین مستند خودرا با موضوع پرداختن به شخصیت اردشیر کاظمی بازیگر ناآشنای سینمای ایران ساخته است، درگفتوگو باجامجم به بیان چالشهای مستندسازی و اهمیت سینمای مستند پرداخت و گفت: آشنایی من با اردشیر کاظمی به سالها پیش برمیگردد وعلیرغم اختلاف سنی که داریم، رفاقت ما شکل گرفت. در واقع آشنایی من با ایشان به واسطه آقای مهدی هاشمی بود، چراکه اردشیر کاظمی همسایه ایشان بود و به واسطه رفت و آمدی که با مهدی هاشمی داشتم، با اردشیر کاظمی آشنا شدم. از آنجا که آقای کاظمی به شدت اهل روزنامه و مجله هستند و به کتاب علاقه دارند و از قضا خواننده مطالب من هم بودند، این دوستی قوت گرفت. من دیدم که این آدم در دنیای خارج از فیلم چه کاراکتر جذابی دارد. از قضا اردشیر برای مردم هم یک کاراکتر جذاب و دوستداشتنی است و مجموعه این عوامل دست به دست هم دادند تا چنین موضوعی را برای اولین مستند خود انتخاب کنم.
یک کتابخوان حرفهای
رستگار با اشاره ویژگیهای شخصیتی اردشیر کاظمی گفت: اردشیر کاظمی را ما معمولا در فیلمها و سریالهای مختلف در نقشهای کوتاه و در قامت انسانی که زیاد حرف نمیزند دیدهایم. اما من و سینماگرانی که ارتباط نزدیکی با او داشتند، میدانیم که او به شدت اهل مطالعه است، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران را میداند و درباره این موضوعات تحلیل دارد. او صراحت لهجه دارد و نسبت به هر کژی و ناراستی، به خصوص در حیطه فرهنگ و هنر، نقد اجتماعی میکند. با وجود این ویژگیها، دیدم حیف است که مردم از این ویژگیها باخبر نشوند؛ مثلا اردشیر روزی حداقل ۳۰۰ تا ۴۰۰ صفحه کتاب میخواند که مخصوصا در این سن و سال رقم به شدت بالایی به حساب میآید. او همچنان روزی هفت تا هشت روزنامه میخواند و در میان وقتهای استراحت فیلمبرداری یا مواقعی که نوبت بازیاش فرا نرسیده، کتاب و روزنامه میخواند. دوست داشتم تا این تصاویر از اردشیر حتما ثبت شود.
چالشهای رنگارنگ
کارگردان مستند «گیله پیرمرد» درباره چالشهای ساخت مستند گفت: مهمترین مشکل ما در ساخت این مستند، مشکل مالی بود. درست است که سینمای مستند فاصله زیادی با سینمای داستانی در بحث رقم و بودجه دارد، اما تولید یک مستند هم اصلا و ابدا کمهزینه نیست و شما برای تولید یک مستند استاندارد باید هزینهای داشته باشید که آن هم از عهده ما خارج بود. واقعا ما به عنوان یک تیم جوان با جیب خالی و اصطلاحا چمدانی این کار را استارت زدیم. همانطور که میدانید، اکثر مستندهایی که در جشنواره سینماحقیقت حضور دارند، به هر حال یا ارگانی و دولتی هستند یا به لحاظ بودجهای حمایت میشوند، ولی این مستند کاملا شخصی تولید شده و بزرگترین چالش برای آن، بحث مالی بود. وقتی بحث مالی مهمترین چالش باشد، این موضوع در ابعاد دیگر تولید مستند هم تأثیرگذار است. وی افزود: چالش بعدی، خود اردشیر کاظمی بود. با وجود اینکه حضور او افتخاری در فیلم است و بدون او این مستند هرگز ساخته نمیشد، شخصیت اصلی این مستند اردشیر کاظمی است و اولطف کرد بعد از سالها پیگیری اجازه ساخت این مستند را به من داد. چون تا قبل از این با شکستهنفسی میگفت که من کسی نیستم که دربارهاش فیلم ساخته شود، به هر حال او را مجاب کردیم و این اتفاق افتاد. به دلیل سن و سال بالای ایشان، آفیش روزانه برایش سخت بود و اینکه ما او را در گرمای تابستان و سرمای زمستان به جاهای مختلف مانند تهران، رشت و انزلی میبردیم، باعث میشد که اردشیر نتواند خیلی با ما همراهی کند. این موضوع خط اصلی قصه و لوکیشنهایی که نیازداشتیم را تحت تأثیر قرارداد وبه همین خاطر درتدوین تغییراتی ایجاد کردم. همچنین از آنجا که اردشیر کاظمی تمایلی به عکس گرفتن ندارد و مردم نسبت به ایشان لطف دارند، این خود نیز یکی از چالشهای ما در ضبط به حساب میآمد. با توجه به تمام این چالشها، حتما باید از تیم، به خصوص میلاد باقری که تهیهکنندگی این مستند را بر عهده داشت، قدردانی کنم که با دست خالی این تیم را کنار هم جمع کرد تا بتوانیم این مستند را به جشنواره حقیقت برسانیم.
سینمای مهم مستند
رستگار درپایان در باب اهمیت سینمای مستند این نکته را خاطرنشان کرد: حقیقت این موضوع را قبل از هر چیزی بگویم که به نظر من کفگیر سینمای داستانی اصطلاحا به ته دیگ خورده است. الان در دنیای سینما تقریبا درباره همه موضوعات فیلم ساخته شده و به جای «چه گفتن»، «چگونه گفتن» مهمتر شده است. سینمای مستند اما به نظر من هنوز پر از سوژههای بکر است و اتفاقات مختلفی میتواند در آن بیفتد. این سینما هنوز برای سینماگران و مخاطبان به شدت جذاب است. درباره اهمیت سینماحقیقت همین بس که در قیاس با جشنوارهای مانند فجر، اگر در جشنواره فجر از فیلمهایی که در آن حضور دارند، شاید دو تا سه فیلم قابل قبول وجود داشته باشد. اما در سینمای مستند و جشنواره حقیقت، این نسبت خیلی بیشتر است؛ حداقل نیمی از فیلمها میتواند نظر مخاطب را تأمین کند و به نظر اوضاع سینما حقیقت نسبت به جشنواره فجر بسیار بهتر است. اگر به سینمای جهان و سینمای ایران در چند سال اخیر دقت کنیم، آثار برای اینکه جذب مخاطب داشته باشند، دست روی موضوعات واقعی میگذارند و اول فیلمها جمله «بر اساس داستان واقعی» میگذارند. این مسأله نشان میدهد که خود سینمای داستانی هم میخواهد به سینمای مستند پناه ببرد. این نکته تاکیدی است برای حقیقت و واقعیت چقدر اهمیت دارد و به تبع آن سینمای مستند چقدر مهم است.