علیرضا کاظمی، وزیر آموزشوپرورش هم روز گذشته عنوان کرد: «تنوع و تکثر مدارس سبب شده تا معلمان و دانشآموزان نخبه به مجموعههای گلخانهای کوچ کنند. از اینرو مدارس دولتی ضعیف شده است. زیرا تمام ظرفیتهای توانمندسازی مدارس دولتی از آن گرفته شده است.» تناقض شعارعدم تنوع در مدارس، درعین متنوعبودن گویا به یکی از ویژگیهای بارز و اساسی مدارس درنظام آموزشوپرورش کشور تبدیل شده است.مسألهای که نهتنها اصل سوم، سیام و چهلوسوم قانون اساسی وایجاد آموزش رایگان برای همه را زیر سؤال میبرد، بلکه تحقق عدالت آموزشی را نیز با چالش و تردیدهایی جدی مواجه میکند.درحال حاضر تنوع بالای مدارس،فاصله چشمگیر امکانات آموزشی در مناطق برخورداروغیربرخوردار، فقدان هرنوع کمک به مدارس دولتی و اجبار مدارس به دریافت کمک از اولیای دانشآموزان، از جمله مشکلاتی است که فرصت وحق همگانی برای یک آموزش با کیفیت وبرابر را تأمین نمیکند. حالا بماند که در اصل سیام، آموزشوپرورش یک حق همگانی بوده و در اصل چهلوسوم نیز ضوابط نظام اقتصادی کشور باید درجهت ریشهکنکردن فقر ومحرومیت بهگونهای باشد که نیازهای اساسی ازجمله آموزشوپرورش تأمین شود. حتی بسیاری ازمصوبات قانونی مراجع ذیصلاح همچون مصوبه مورخ۱۳۹۸.۷.۲۱که درخصوص حذف تنوع مدارس بودهم نتیجهای جزبرگزاری چندهمایش وجلسه هیجانی گذرا نداشت ودرعمل نتوانست خیلی اتفاق جدیدی درنظام آموزشی کشور را رقم بزند. حالا سؤال اینجاست که جداکردن دانشآموزان کشورازسایر دانشآموزان،چه تبعاتی را به همراه دارد؟
تنوع در مدارس با عدالت سازگار نیست
مطالعه تاریخی روند شکلگیری مدارس در نظام آموزشی مدرن ایران حکایت از آن دارد که انواع مدارس حداکثر در سه دسته و بر مبنای موسس و مدیریت مدرسه یعنی مدارس دولتی و غیردولتی و با توجه به انواع دانشآموز و انواع برنامه درسی و محتوایی قابل دستهبندی بود. البته انواع مدرسه، از آغاز شکلگیری تا به امروز ثابت نبوده، بلکه عوامل مختلفی در جریان تحولات اجتماعی، سیاسی و آموزشی در این تنوعبخشی به مدارس نیز مؤثر بوده است. با این حال ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق وزارت آموزشوپرورش در گفتوگو با جامجم معتقد است که تنوع در مدارس با عدالت میتواند سازگار باشد اما آن چیزی که ما در ایران اجرا میکنیم تنوع نیست. وی با اشاره به استعدادها و تفاوتهای فردی مختلف دانشآموزان میگوید: «برای مثال در یک مدرسه عادی، یک دانشآموز ناشنوا نمیتواند از خدمات برابر آموزشی برخوردار شود؛ یا یک دانشآموز تیزهوش و نابغه شاید نتواند در یک کلاس با تعداد زیادی از دانشآموز، آن بهره لازم را کسب کند. با وجود این، ملاک و مبنای آنچه ما بهعنوان تنوع مطرح میکنیم، بیشتر پول است در صورتی که محتوا، کتب و برنامه درسی در همه کشور یکسان است. بنابراین در حال حاضر آنچه که ما اسم آن را تنوع در مدرسه گذاشتهایم، اصلا با عدالت آموزشی سازگار نیست.»
نظام طبقاتی و خالصسازی در آموزش و پرورش!
در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی عمده مدارس غیردولتی تعطیل شدند و عدالت آموزشی بهعنوان یک خواسته اساسی مطرح شد، ولی بهتدریج از دهه۶۰ تشکیل مدارس غیرانتفاعی با هدف کمک به دولت برای پوششدادن به مدارس دولتی مجددا در دستور کار قرار گرفت. البته سحرخیز بر این باور است که تنوع در مدارس فقط بابی برای دریافت پول بوده و اینگونه جداکردن دانشآموزان نه با عدالت تربیتی و نه با عدالت آموزشی سازگار است. او همچنین میافزاید: «ما دارای مدارسی با عنوان عادی دولتی هستیم که دانشآموزانش نتوانستند در سایر مدارس موجود و بنا به هر دلیلی پذیرفته شوند و این یعنی نظام طبقاتی و خالصسازی در آموزش و پرورش!»
جداسازی دانشآموزان ممنوع!
منفککردن بخشی از دانشآموزان کشور از سایر دانشآموزان سبب میشود هم آنان از مواهب یک اجتماع عادی که در آینده با آن مواجهه خواهند شد، کمبهره باشند و هم سایر دانشآموزان نحوه صحیح مواجهه و رفتار با دیگر دانشآموزان با استعدادتر یا کماستعدادتر یا حتی کمتوانتر از خود را بهخوبی یاد نگیرند. مسألهای که سحرخیز نیز درباره آن با ما هم نظر است و توضیح میدهد: «ما باید آموزشمان به گونهای باشد تا بدون اینکه جداسازی رخ دهدهمه در کنار هم باشند، چرا که مدرسه فقط کتاب درسی نیست، بلکه نمونهای از یک جامعه کوچک است و دانشآموزان باید این ترکیب و تنوع را به رسمیت بشناسند. حالا ما میپذیریم که دانشآموزان سمپاد واستثنائی رابه سبب اینکه مدارس نمیتوانند خدمات ویژهای به آنان ارائه کنند از سایر دانشآموزان جدا کنیم.»
بودجهای که عدالت را محقق نمیکند
شاید بخشی از کیفیت بخشی و عدالت آموزشی را بتوان در بودجه این وزارتخانه عریض و طویل خلاصه کرد. مسألهای که با نگاهی به آمارها طی این سالها متوجه کم بودن آن میشویم. البته نکته قابلتوجه در این میان صحبت روز گذشته محسن حاجی میرزایی، وزیر اسبق آموزشوپرورش درباره بودجه این وزارتخانه است. او گفت: «در حال حاضر ۹۷ درصد از منابع و بودجه آموزشوپرورش بهعنوان حقوق و بهصورت مستقیم به حساب معلم واریز میشود و هیچ تأثیری در چرخه نظام تعلیم و تربیت و عدالت آموزشی ندارد.» مسأله قابلتأملی که در کنار تنوع در مدارس، حالا به موضوع مهمی مخصوصا در بحث برقراری عدالت آموزشی تبدیل شده است. شاید بهتر باشد حذف یا ادغام برخی از مدارس را بهعنوان راهکاری برای این مسأله در نظر بگیریم و به این تنوعبخشی خاتمه دهیم.