هماوردی او با قلم، کاغذ و ذهن پویایش بهکار افتاد. قصه و داستاننویسی ازجمله دستاوردهایی است که از دوران زندانی یحیی برجای مانده است. او ۲۰ سال قبل (سال ۲۰۰۴) شهادت خود را در رمان «خار و میخک» پیشبینی کرده بود. یحیی نوشته است:... مادر، الان وقتش رسیده، خودم را دیدم که به موقعیت آنها یورش میبرم و آنها را مثل میشها میکشم و سپس شهید میشوم و رسول خدا(ص) را در«جنات نعیم» دیدم که میفرمود:«خوش آمدید! خوش آمدید!» یحیی سنوار رمان خار و میخک را در طول ۲۳ سالی که در حبس زندانهای مخوف اسرائیل بود، نوشته است. او در ابتدای کتابش مرقوم میدارد: «این داستان شخص خاصی نیست، داستان خودم نیست اما همه حوادثش واقعیاند، «خیال» عنصری برای تبدیل حوادث واقعی به داستان بوده است.» نام یحیی ما را به یاد آیات قرآن و نخستین آیات سوره مبارکه «مریم» میاندازد، زمانی که زکریا (که گرد پیری بر سرش نشسته بود و همسرش زنی نازا بود) دعا کرد و از خدا برای خود فرزندی و خلفی صالح خواست. به او گفتند دعای تو مستجاب است زیرا هر کاری برای خدا آسان است و آنگاه او رابه پسری بشارت داد و نام او را خودش انتخاب کرد و فرمود من پسری به نام یحیی به تو میدهم که سلام بر او روزی که به دنیا میآید، روزی که از دنیا میرود و روزی که برانگیخته میشود. یحیی ریشه از «حی» به معنای زنده دارد و یحیی پسر زکریا در نهایت به دست اشقیا و بهخاطر هوسهای طاغوت شهید میشود و مصداق آیه «هرگز مپندارید که شهدا مردهاند بلکه زندهاند و در نزد خدا روزی میخورند» شد و زندگیاش ابدی گردید. بله یحیی زنده است و هیچ شهیدی نمیمیرد و یحیی سنوار نیز نمرده است آنچنان که اشقیا تصور میکنند. اما نکته مهم و قابل تأمل، در به سرانجام رساندن داستان است. یحیی سنوار محققانه و خلاقانه داستانگویی و روایت را به انواع دیگر ادبی، مثلا شعر، ترجیح داده است. شاید این شهید مقاومت آیه سوره اعراف را نصبالعین خود قرار داده؛ آنجا که خداوند هدف از قصهها را تفکر عنوان کرده است...تفکر درباره حیات و ممات و مقاومت ومعنای زندگی. درواقع امر نیز انتخاب داستان برای انتقال مفاهیم کاربردی مورد نظر سنوار بهترین و مؤثرترین گزینه بوده است. همچنانکه خار و میخک در زمان حیات او به کار آمد و حالا در پی شهادتش بهترین میراثی است که از او برای نسل جوان فعال در جبهه مقاومت است. بیاغراق اگر سنوار در زمان اسارتش دسترسی به وسایل فیلمسازی داشت، برای داستانگویی مورد نظرش به فیلم ساختن روی میآورد. چیزی که ما در فیلمسازی با رویکردهای مقاومت خیلی کم داریم جبهه مقاومت نیازمند هنرمندانی است که مانند سنوار قدرت پیشگویانه آنها قوی و بینیاز از چرب و شیرین دنیا باشند. حالا پرسش جدی و مطالبه مهم پس از رفتن سنوار این است که آیا فیلم و سریالهایی در گونه مقاومت ساخته خواهد شد که حقیقت شهادت مردانی چونان سنوار را که در حیات رخ میدهد، نشان بدهند؟ این مسأله اصلی و هدف مهم سینماست، همچنانکه خود سنوار هدف ادبیات را با رمانش تبیین کرد.