جنایتکاران صهیونیست با کمکهای همهجانبه رفقای شیطانصفت خود مدتی است که بر حجم اقدامات تروریستی خود افزودهاند و نیروهای مبارز اعم از ایرانی، لبنانی، فلسطینی، سوری و غیره را به انحای گوناگون هدف قرار میدهند و به شهادت میرسانند. از سوی دیگر، صهیونیستها فارغ از هر قید و بند اخلاقی، انسانی، قانونی و بینالمللی به کشتار غیرنظامیان در غزه و کرانه باختری و لبنان مشغولند و نهتنها از سوی دوستان غربی خود سرزنش نمیشوند، بلکه مورد تشویقهای مداوم آنها نیز قرار میگیرند. کمکهای مالی و تسلیحاتی شبکه شیاطین به رهبری آمریکا نیز بهصورت مستمر در اختیار صهیونیستها قرار داده میشود تا مبادا آنها در انجام جنایات خود، دچار وقفه شوند.این یک روی این سکه است که میتواند موجب شود تا عدهای، صهیونیستها را در موضع قدرت تصور کنند و همین تصور باعث تضعیف روحیه و بروز ناامیدی و نگرانی در آنها شود. البته اگر این سکه صرفا همین یک رو را داشت، حق با اینان بود، اما خوشبختانه این سکه یک روی دیگر هم دارد.
از یک سال پیش تاکنون، یعنی از آن هنگام که نیروهای رزمنده فلسطینی و به ستوه آمده از ۷۰ سال اسارت، از زندانی به نام غزه به سرزمینهای اشغالی حمله بردند و جمعی از صهیونیستها را کشته و جمعی را به اسارت گرفتند و ضربهای بیسابقه به رژیم صهیونیستی وارد کردند، رویدادها و تحولات بسیار زیادی در منطقه و جهان روی داده است که باید آنها را نیز در نظر داشت.
اولین نکتهای که در این زمینه جلب توجه میکند این است که اسرائیل در تمامی درگیریهای نظامی گذشته خود، حتی اگر چند کشور عربی همزمان در جبهه مقابل قرار داشتند، کار را بهسرعت با پیروزی به پایان میرساند و جشن پیروزی را برگزار میکرد. اما این بار نه چنان است، چراکه یک سال تمام است که در ماجرای درگیری با یک گروه مانند حماس گرفتار آمده و حتی علیرغم دستیازیدن به انواع جنایات علیه بشریت، همچنان در باتلاق غزه مانده و راه پیش و پس ندارد.
از سوی دیگر پس از ماجرای ۷ اکتبر، صفحه جدیدی در تاریخ منطقه گشوده شد که دیگر بسته نخواهد شد. در این صفحه جدید، اسرائیل در وسط میدانی قرار گرفته که بازوان نیرومند مقاومت از چند جهت او را دربر گرفته و با ضربات محکم و مستمر خود، هر لحظه فشار بر او را افزایش میدهند. در واقع میتوان جانور وحشی خونخواری را تصور کرد که در میان چندین بازوی قدرتمند گرفتار شده و اگرچه مرتبا چنگ میکشد و گاز میگیرد و سعی دارد با وارد آوردن جراحاتی، خود را از میان این بازوان ستبر رهایی بخشد، اما همچنان گرفتار است و هرچه زمان میگذرد، فشار بیشتری را بر گلو و گرده خود احساس میکند و دور نیست که به حال تنگی نفس و خفگی بیفتد. اسرائیل در طول دوران حیات خود هرگز با چنین شرایط سخت و طاقتفرسایی مواجه نبوده است. نزدیک یک سال است که حملات محورهای مختلف مقاومت از هر سو به آن ادامه دارد و هر روز شدیدتر از قبل میشود. ترس و وحشت بر تمامی شهرها و شهرکهای صهیونیستنشین سایه افکنده و روح و روان آنها را در هم ریخته است. بنادر بزرگ و مهم به حال تعطیل یا نیمهتعطیل درآمدهاند. کسبوکارها با اختلالات جدی مواجه شدهاند. برخی از شهرها و شهرکها بنا به اعتراف مقامات صهیونیست بهصورت شهر ارواح درآمدهاند. بهعلاوه اینکه از خسارات و تلفات و جراحات ناشی از حملات مستمر به مناطق مختلف اسرائیل نیز نباید غافل شد، هرچند صهیونیستها سعی در سانسور شدید اخبار در این زمینه دارند.
همچنین یک بخش مهم دیگر از این ماجرا، اوجگیری فزاینده و بیسابقه نفرت از اسرائیل در میان ملتها در اقصینقاط جهان است. در این زمینه نیز به قطع و یقین باید گفت اسرائیل از ابتدای تولد نامشروع خود تاکنون هیچگاه به این وسعت و با این عمق، مورد نفرت نبوده است. در حقیقت تمام آنچه در طول نزدیک به ۷۰ سال گذشته برای تصویرسازی مثبت از رژیم صهیونیستی با صرف هزینههای بسیار کلان صورت گرفته بود، در این یک سال به باد فنا رفت و ماهیت و چهره واقعی بسیار کریه، منحوس و مخوف این رژیم برای همگان آشکار شد.
از طرفی، وقایع یک سال گذشته زمینهای بسیار مناسب و مساعد را برای وحدت و همدلی و همکاری ملتهای مسلمان منطقه در مواجهه و مبارزه با رژیم صهیونیستی فراهم آورده است؛ تا جایی که چهبسا برخی دولتهای منطقه که پیش از این دارای روابط خاص با صهیونیستها بودند نیز تحت تأثیر همین فضای موجود، حداقل ناچار از آن شدهاند که در مقابل چنین رژیمی با زبان تند سخن بگویند و محدودیتهایی را در روابط سیاسی و اقتصادی خود با آن اعلام کنند.
بنابراین با توجه به دو روی این سکه، باید گفت آنچه امروز در جریان است، با توجه به آنچه در طول ۷۰ سال قبل گذشته است، یک تهدید بسیار جدی برای اسرائیل و یک فرصت کاملا استثنایی برای ملتهای منطقه و محور مقاومت است که باید از آن به بهترین نحو بهره گرفت. شرط این بهرهمندی آن است که اولا در نظر داشته باشیم از این موجود وحشی خونخوار گرفتارآمده در بین بازوان پولادین مقاومت که خود را مواجه با خفگی و مرگ میبیند، هیچ اقدام جنایتکارانهای بعید نیست و برای نجات خود دست به هر کاری میزند. بنابراین باید کاملا هوشیار بود، هم در دفاع و هم در حمله.
نکته مهم دیگر، مدیریت افکار عمومی در این شرایط است، بهخصوص اینکه دشمن با شبکه وسیع رسانهای خود سعی دارد یک جنگ روانی وسیع را در میان ملتهای منطقه و بهویژه ملت ایران به راه اندازد و با اشاره به چنگ و دندان نشاندادنهای رژیم صهیونیستی، او را در موضع قدرت و دیگران را در موضع ضعف قلمداد کند و یک تصویر جعلی و واژگونه از وضعیت را در اذهان ترسیم کند. توجه به این نکته ضروری است که جنگ روانی به همان اندازه مهم است و میتواند تأثیرگذار باشد که جنگ نظامی. بنابراین نباید اجازه داد صهیونیستها و حامیانشان که در عرصه نظامی و اقتصادی و اجتماعی تحت فشار شدید قرار دارند، در جنگ روانی دست بالا را پیدا کنند.
واقعیت آن است که اسرائیل امروز در بدترین شرایط از زمان موجودیت خود قرار دارد و شرایط از این هم برای او بدتر و بحرانیتر خواهد شد. شهید سیدحسن نصرا... قهرمان محور مقاومت به رهبری حضرت آیتا... خامنهای بود که نقش او در به وجود آوردن این شرایط برای صهیونیستها درکنار دیگر قهرمانان این صحنه همچون شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید اسماعیل هنیه هرگز فراموش نخواهد شد و تا ابد در یادها خواهد ماند.