رهبر معظم انقلاب اسلامی اخیرا در دیدار هزاران نفر از پیشکسوتان و فعالان دفاعمقدس و مقاومت، یکی از فرازهای بیانات خود را به موضوع مهم نفوذ فرهنگی اختصاص دادند. ایشان با تأکید بر اینکه رزمندگان و مجاهدان ما برای جلوگیری از برافراشته شدن پرچم دشمن در مرزهای کشور، جان خود را فدا و خانوادههایشان را داغدار کردند، فرمودند: «با وجود این فداکاریها، ملت ایران نمیپذیرد که پرچمهای نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن و وسوسههای خصمانه آن به وسیله افراد نفوذی و فریبخورده در کشور و دستگاههای مختلف برافراشته شود». ایشان همچنین مسئولان بخشهای مختلف بهخصوص وزارت آموزشوپرورش، وزارت علوم، وزارت بهداشت، مطبوعات و صداوسیما را به مراقبت در مقابل نفوذ توصیه مؤکد کردند و افزودند: «باید با هوشیاری کامل اجازه نداد دشمن شکستخورده از رزمندگان ما در مرزها، در داخل کشور بتواند با انواع ترفندها و حیلهها کار و توطئه خود را پیش ببرد». سوالی که در این میان مطرح میشود این است که بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، واجد چه ابعاد و آثاری هستند و اساسا مسئولان امر، چه ماموریتی برای جلوگیری از نفوذ فرهنگی بر عهده دارند.
چند نمونه از آثار نفوذ فرهنگی در ایران
یکی از ابعاد مهم نفوذ فرهنگی و سبک زندگی دشمن، فروکاستن از ارزش دستاوردهای ایران و ضعیف نشان دادن امکانات و ظرفیتهای ملی است. برای ذکر شاهد مثال این گزاره، شاید حمله به کارکرد محور مقاومت در تامین امنیت ملی کشورمان، یکی از بهترین نمونهها باشد. محور مقاومت که برآمده از اصل ایستادن در برابر نظم ناعادلانه مسلط بر بینالملل، بهعنوان یکی از شعوب اصلی گفتمان انقلاب اسلامی است از منظری دیگر شامل وجوه عملگرایانه با هدف بیشینه ساختن منافع ملی نیز هست.
محور مقاومت ازجنبه عملی وانضمامی آن، در واقع نشانگر عمق راهبردی جمهوری اسلامی ایران از تنگه بابالمندب تا کرانههای شرقی مدیترانه است که یکی از نتایج بطئی این شمولیت در گذر ایام، تامین منافع امنیتی و متعاقب آن، منافع اقتصادی و تجاری کشورمان خواهد بود. اما بلایی که نفوذ فرهنگی بر سر این موفقیت تاریخی میتواند بیاورد، تنزل آن به یک ماجراجویی کور با تحمیل هزینههای سنگین بر ملک و ملت است.
شاهد مثال دیگری که میتوان برای ضعیف نشان دادن ظرفیتهای ملی بهعنوان یکی از آثار نفوذ فرهنگی ذکر کرد، مهندسی ذهن نوجوانان و جوانان و سیاهنمایی مطلق از وضعیت کشور است. در فضایی دروغینی که نفوذ فرهنگی بر میسازد، هیچ فضایی، ولو در حد روزنه، برای کنشگری و بازیگری مردم خاصه جوانان وجود ندارد و میبایست برای فرار از این وضعیت سخت و بغرنج، متوسل به تدارک باروبنه برای مهاجرت بیبازگشت به مقصد دیار فرنگ شد.
علاوه بر ضعیفنمایی دستاوردهای ملی و برسازی هالههای دروغین ناامیدی در اطراف ذهن نوجوانان و جوانان درباره شرایط کشور، تخفیف ارزشهای سنتی و بهادادن به نهادهای غیررسمی برآمده از الگوهای غربی نیز از دیگر آثار نفوذ فرهنگی دشمنان هستند. یکی از این نهادهای غیررسمی که محافل غربی بسیار بر آن تکیه دارند و مورد اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بود، سبک زندگی متفاوت با نهادهای رسمی است. نگهداری از حیوانات خانگی، ترویج الگوهای نامتعارف ارتباطی میان زنان و مردان، اشاعه شکلهای جدیدی از نهاد ازدواج ذیل عناوینی نظیر «ازدواج سفید»، اشاعه انزوا و افسردگی و فردگرایی با آثار هنری نظیر موسیقی و...، قهرماننمایی از کاراکترهای کارتونی در ذهن کودکان و... از جمله مهمترین نشانههای نفوذ فرهنگی هستند که موجب بروز و ظهور جوامع بیگانه از اتمسفر رسمی شدهاند.
مضاف بر موارد مذکور، دستکاری در قوه شناختی جامعه و تبدیل واقعیات مسلم به اوهام برآمده از ایدئولوژیخواهی کور، دیگر اثر نفوذ فرهنگی است. برای تحقق و به ثمرنشستن این بُعد از نفوذ فرهنگی، رسانههای جمعی نقش بسیار مهم و تعیینکنندهای دارند. مدشدن ایجاد همسانی و تناظر میان «اندیشه ناب اسلامی» و «ایدئولوژی کور چپگرایانه» از سوی شبهروشنفکران غربزده در رسانههای رسمی و غیررسمی کشورمان، متاسفانه تبدیل به یکی از ابزارهای مهم در دستکاری قوه شناختی جامعه شده است. در همینباره غربزدگان برای مصون ماندن از عواقب ادعاهایشان، مدتی است که یک بازی جدید آغاز کردهاند؛ با این دستفرمان که آنچه اسلام مدنظر شارحان انقلاب اسلامی را از واقعیات دور و در نتیجه از کارآمدی سلب کرد، نفوذ اندیشه چپگرایان در ساخت تفکر اسلامگرایان بود و موجب شد تا طرفداران ایده اسلام سیاسی، بدون منطق و براساس رانههای کور ایدئولوژیخواهی با آمریکا سر ستیز یابند و ملت را اسیر بلندپروازیهای هزینهزا کنند. براساس همین منطق نیز اسلامگرایان در شرایط کنونی صرفا مشغول هزینهزایی برای ملت هستند و اجازه برقراری ارتباط مسالمتآمیز با آمریکا را نمیدهند.
این ادعاها درحالی مطرح میشوند که از قضا، آمریکا با اصل و اساس گفتمان اسلامخواهی مسأله دارد و نمیتواند دولت مستقل برآمده از اندیشه اسلامی را تحمل کند. اما روشنفکران غربزده با وارونهنمایی و واژگون کردن مناسبات واقعی و عینی، عامل تشنج را نه زیادهخواهی استکبار و آمریکا، بلکه استقلالخواهی ایران و میل به برقراری ارتباط براساس احترام متقابل جا میاندازند. در همین زمینه برخی رسانههای داخلی مدتی است با سوءاستفاده از فضای وفاق بهوجود آمده در کشور، مشغول عادیسازی خطقرمزهایی نظیر برقراری ارتباطات کنسولی میان ایران و آمریکا، در شرایطی هستند که متحد راهبردی واشنگتن، یعنی تلآویو، بدون رعایت هیچ اصل انسانی و حقوق بشری، فلسطین و لبنان را به خاک و خون کشیده است.
دشمنان با انواع و اقسام روشها به مواجهه با انقلاب اسلامی و ساخت سیاسی برآمده از آن، یعنی نظام جمهوری اسلامی ایران آمدهاند که تنها بخش کوچکی از آنها در این گزارش، ذکر شد. دشمنان به دنبال این هستند که بتوانند تدریجا و با تغییر و استحاله ارزشها و هنجارهای حاکم در دو ساحت غیررسمی و رسمی، امیال خود را در قالب سیاستگذاریها حاکم کنند. دشمنان ایران که از مواجهه نظامی مستقیم با ایران ناامید هستند، سالهاست که زمین سرمایهگذاری خود را به حوزه فرهنگی ازجمله تغییر سبکهای اندیشهای و زندگی منتقل کردهاند تا آرام و بدون نمود دفعی و یکباره، موفق شوند سلطه خود را عمق و بسط دهند.
به بیان بهتر، قوت نظامی ایران، تمنای مقابله سخت را از دشمنان گرفته و آنها را به فکر ایجاد چالش های اجتماعی و فرهنگی در داخل انداخته است. در همین باره، نهاد رسانه و نهاد آموزش وظیفه ای خطیر برای جلوگیری از نفوذ و تهاجم فرهنگی دشمنان به عهده دارند که در سخنرانی اخیر حضرت آیتا... خامنه ای نیز به آن اشاره شد.مسئولان امردروزارت خانه های آموزش و پرورش و علوم، می بایست بدون تعارف و با نگاهی واقع بینانه به تحرکات دشمن، سد راه نفوذ فرهنگی شوند و اجازه ندهند که نسل جوان، تحت القائات بدخواهان قرار بگیرند.