این ستایشگر خاندان وحی(ع) بر معرفت و آگاهی تاکیدها دارد: «حسینحسین را باید آگاهانه گفت.» سرشاری مجالس این «پیرغلام» بارها انگیزه هموطنان غربتگزیده برای دعوتش به کشورهای دیگر شده، این بار حاجآقا از دغدغههای دیرینش گفت و بارها افزود: اینها را چگونه میشود انتشار داد تا سیاهنمایی تلقی نشود؛ لزوم خودشناسی و خودانتقادی در مجالس و خویشتنپژوهی و خودسازی به برکت توجه اهل بیت(ع) و رسیدن به روشنایی معرفت در این روزهای الهی محرم و صفر از دغدغههای ایشان است. با معیار اهل بیت باید زندگیمان را بسازیم و حیات طیبه قرآنی را باید از رهگذر خاندان وحی دید و شناخت و به دست آورد. یعنی این همه مراسم و آیین باید تاثیرگذار باشد و این جلسات بایستی خروجیهایی داشته باشد...
از منظر یک پیرغلام حسینی، زیست و زندگی اهل بیتی چگونه باید باشد؟
در مجالس اهل بیت(ع) بیشتر درباره شهادت و مصائبی که بر اهل بیت(ع) رفته، سخن میگوییم و آنگاه که از امام حسین(ع) یاد میکنیم، اگر از سینهزنان و هیأتیهایمان بپرسید، گواهی میدهند که بیشتر بر گودی قتلگاه و سر بالای نیزه و زیر سم اسبان و... زوم میکنیم اما همین امام حسین(ع) ۵۷ سال در این دنیا زندگی کرده و همان میتواند برای ما زندگیساز باشد. شهادت ایشان را باید روایت بکنیم اما بیشک همین زندگی و زیست امام حسین زندگیساز است. درباره شهادت حضرت زهرا(س) نیز فقط شکستن پهلو و آتشزدن در خانه وحی به ذهن همه میآید. اما همین بانوی بزرگ اسلام با اینکه عمرشان کوتاه بود، ولی عمری بس مفید داشتند که بایستی از آن الگوبرداری شود. با وجود این همه برپایی، عزاداریها، هیأتها، سینهزنیها و مجالس در مناسبتهای محرمی، همین که این مجالس به اتمام میرسد، باید دقیق شویم و ببینیم آیا در زندگی و رفتار ما و مخاطبانمان تغییر و دگرگونی پدید آمده که حس شود و به چشم بیاید؟ یعنی این همه مراسم و آیین باید تاثیرگذار باشد و این جلسات بایستی خروجیهایی داشته باشد. نمیخواهم خیلی سیاهنمایی کنم اما آیا حجاب ما با پیش از محرممان فرق کرده و ارتقا یافته؟ آیا رفتار و کردارمان با پیش از محرم تفاوت دارد یا رفتوآمدمان در جامعه و برخوردهایمان با همدیگر چقدر توفیر داشته!
راهکار شما برای این تغییر چیست؟
عقیده من این است که یکی از راهکارها برای تغییر مثبت ما آشنایی با سیره و روش اهل بیت است. الگوی ما باید سیره اهل بیت و زندگانی اباعبدا... باشد؛ نباید فقط روی شهادت ایشان زوم کنیم. ما معمولا از ظهر عاشورا به بعد را روایت و بازگو میکنیم، در حالی که از صبح عاشورا و رخدادهایش چندان آگاه نیستیم. در کتاب احقاقالحق جلد ۱۹ آمده امام(ع) پیش از آغاز نبرد به یارانش میفرماید هرکسی بدهکاری دارد و بر گردنش حق کسی باقی مانده، نباید اینجا بماند و بایستی برود بدهیهایش را بپردازد. این به چه معناست؟ مگر پیام از این روشنتر میشود؟ یعنی پیرو سیدالشهدا باید به حقوق مردم احترام بگذارد. خود امام(ع) وقتی به کربلا پا میگذارد بخشی از زمینها را میخرد تا در زمین خودش دفن شود یا محل گردهمایی خانواده و یارانش غصبی و مال غیر نباشد. اینها پیامهای عاشورا و امامحسین(ع) است که اگر به زندگی ما وارد شود «حیات طیبه قرآنی»را خواهیم فهمید و همین که به حقوق دیگران احترام بگذاریم و حقی از کسی به گردنمان نباشد بخش مهمی از زندگیمان را ساختهایم. دلیلش هم حدیث نبوی است که مقام شهید، بالاترین مقام است اما درباره همین شهید میگوید؛ نخستین قطره خونش که بر زمین میریزد خدا همه گناهانش را میآمرزد مگر بدهی به دیگران! [ فَوْقَ کلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى یقْتَلَ اَلرَّجُلُ فِی سَبِیلِاَ... فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اَ... فَلَیسَ فَوْقَهُ بِرٌّ] حتی بدهی شهید به مردمان بخشیده نمیشود. درست است که در روز رستاخیز به قدری خدا به بستانکار از شهید میبخشد تا خرسند شود و از شهید بگذرد اما تا همان روز رستاخیز گرفتار است.
پس باید اشک و شادی زندگی ائمه باید به یک میزان روایت شود.
برخی روضهها که دردآور و سوزناک است، معمولا بیشتر بازمیگوییم و بخشهایی را که اتفاقا درسآموز اما چندان گریهآور نیست را زیاد بازگو نمیکنیم، مثلا حضرت مسلمابنعقیل که نخستین شهید راه اباعبدا... در کوفه است، در بخشی از وصیتش میگوید زره مرا بفروشید و بدهیام را بپردازید. این پیام مهم را باید به مردم برسانیم زیرا فقط با سینهزدن و اشکریختن بدون پاکسازی زندگی و نفسمان کار درست نمیشود. با سینهزدن بیشک تخلیه هیجانی و احساسی اتفاق میافتد. خود من روضهخوانم و بهقول معروف نان روضهخوانی میخورم پس نمیخواهم سیاهنمایی بکنم اما با معرفتافزایی که مهمترین کارکرد این مجالس است میتوان پای در راه اهلبیت(ع) گذاشت.
یورش نرم فرهنگی به سنگر عاشورا سالهاست جریان دارد، برای این موضوع چه باید کرد؟
باید توجه داشت به برخی رویکردهای مشکوک و خارج از عُرف، اینکه چرا برخی یکسره به اشک و شور توجه دارند و از روش، راه، سیره علوی و نبوی، حسینی و... در مجالس کلامی به میان نمیآورند! اتفاقا سیداحمدخاتمی در کتاب عبرتهای عاشورا سند آورده، کارشناسان آمریکایی به پژوهش پرداختهاند که انقلابهای دنیا پس از دورهای تعدیل میشود اما چرا انقلاب اسلامی ایران اینگونه نبوده و نیست و البته درنتیجه به چند پاسخ رسیدهاند که یکی از آنها برپایی همین مجالس اهلبیت است. دیگری مرجعیت و اعتقادشان به مقام مرجع بهعنوان مقلد بهگونهای است که اگر مرجع فتوا و فرمانی صادر کند، به او گوش سپرده، اطاعت امر کرده و به فرمان عمل او میکنند و این در ساختار دین، یاریشان میکند. به همیندلیل روی این دو مولفه کار و مطالعه گسترده شده است. درنتیجه به این باور رسیدهاند که بهخاطر باور راسخ مردم نمیتوان مجالس اهلبیت را تعطیل کرد اما باید چنان برنامهریزی کرد که این مجالس را از اعتبار انداخت. مثلا برخی مداحان جوان تجربه، مطالعه و بینش عمیقی ندارند و غیرمستقیم به این مجالس پولهایی تزریق میشود؛ برای قبولاندن و تبلیغ بیشتر برخی رفتارهای خاص مثلا دوساعت فقط سینه بزنید و نیازی به سخنرانی طولانی، سنگین و حوصلهبر نیست! در همان کتاب حتی به بودجه اختصاص دادهشده برای این برنامهریزیها نیز با استناد روشن اشاره شده که میکوشند محتوای مجالس اهل بیت را بهشدت تقلیل دهند. تا جایی که مجلس هنگام منبر و سخنرانی خلوت است و عزاداران در بیرون جلسهاند و با آغازشدن سینهزنی و شورگرفتن مجلس به هیأت میپیوندند! در چنین فضایی که فقط شور و تخلیه احساسی محور شود و محتوا رنگ ببازد و به حاشیه برود، میبینید پس از دوساعت سینهزنی به محض بیرونآمدن از مجلس عزا همان شوخیهای نابجا و رفتارهای نامناسب برخی هنوز وجود دارد که مایه اندوه است، زیرا هیچ تغییری در برخی دیده نمیشود.
الگوهای کاربردی برای اینکه به دام چنین توطئههایی نیفتیم چیست؟
شما به سیره و رفتار اهلبیت(ع) دقیق شوید؛ همین سیدالشهدا و امامحسن(ع) بهظاهر در سن کودکیاند و پیرمردی را میبینند که درست وضو نمیگیرد. نمیگویند ای پیرمرد برای شما زشت است که با این سنوسال هنوز یاد نگرفتهای وضو بگیری و... . آدابدانی و هنر تعامل اجتماعی این دو برادر بزرگزاده و بزرگوار را ملاحظه بفرمایید که به پیرمرد میگویند ما با هم کمی اختلاف داریم و شما داور باشید، ببینید کدام از ما بهتر وضو میگیرد؟ پیرمرد درمییابد داستان چیست... اینها سازندگی دارد و باید برای نسل جوان ما بازگو شود. مگر جز این است که اهلبیت(ع) را بندگی خدا «اهلبیت» کرده و به آن کمال رسانده. هرکدام از امامان ما عابدترین مردم زمانه خودشان بودند. نمونهاش همین که سیدالشهدا در شب عاشورا مهلت گرفت و به حضرت عباس(ع) فرمود: ... فَهُوَ یعْلَمُ اَنِّى قَدْ کنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کتابِهِ وَکثْرَةَ الدُّعاءِ وَالاِسْتِغْفارِ؛ خدا خودش میداند که تا چه اندازه نماز و قرآنخواندن و رازونیاز بسیار و پوزشگرایی یعنی استغفار را دوست میدارم. و آن شب واقعا در خیمههای امام و یاران و خاندانشان زمزمه دعا و قرآن بهطور ملموسی پیچیده بود و این درس شب عاشورای امامحسین(ع) است. محب باید دل محبوبش را به دست بیاورد و ببیند چه کاری باعث جلب خرسندی و نظر محبوبش میشود. آیا در هیأتهای ما رویکرد به قرآن پررنگ است؟ نیست واقعا!
پس میتوانیم نور قرآن را به هیاتها بتابانیم.
مقام معظم رهبری گلایه داشتند و فرمودند رویکرد به قرآن را در جلساتتان پررنگ کنید. اصلا توجه به خدا در جلسات ما باید پررنگ شود. هر چیز را باید در جای خودش گذاشت. باید خدا و قرآن، دعا و مناجات را در مجالسمان پررنگ طرح کنیم. از خود آقا شنیدم که فرمودند مردم را مغرور نکنید به اینکه با یک قطره اشک و سینهزدن همه گناهانمان آمرزیده میشود. مردم را به عبادت تشویق و راغب کنید. ما داریم مردم را مغرور میکنیم که با یک پیادهروی گناهانشان بخشیده میشود؛ این البته درست است اما به شرطها و شروطها! اجازه دهید توضیح دهم که این بخششها شرایطی دارد. فرمود: توبه کنید و بازگردید، خدا نیز شما را میبخشد و حتی گناهان شما را به نیکی و حسنه تبدیل میکند. این آیه قرآن است و جای گمان ندارد. منتها توبه چیست؟ این توبه و بازگشت را باید روشن کرد. فرمود: پشیمانی از گناه و با زبان اقرار کردن و پوزش خواستن و از همه مهمتر جبران گذشتههاست... . مگر مال و دارایی مردم را بالاکشیدن با استغفار و اقرار درست میشود؟! با استغفرا... که قضای نماز درست نمیشود، باید به جبران نکردهها پرداخت. تصمیم قطعی باید بگیرم که به آن گناه برنگردم؛ حتی در حدیث مفصلی دیدم که: توبهکار اگر طلبکارهایش را راضی نکرده باشد توبهکار نیست.
باتوجه به این نکته تحول از عزاداری باید بیشتر مدنظر باشد؟
وقتی سخن از بازگشت و توبه و اشکریختن برای امام حسین(ع) است یعنی زمانی که این اشک ریخته شد، باید مرا متحول و دگرگون کند. در من تغییرات بنیادین ایجاد و انگیزه برای جبران گذشتهها شود و واقعا اشک برای سیدالشهدا(ع) گناهان را پاک میکند. چقدر شاهد بودیم که تا مداح یا ذاکر میگوید بسما... و هنوز آغاز نکرده، میبینی از مجلس صدای ناله بلند شد، آیا امامحسین(ع) و عزاداریاش فقط همین است؟! باید روی زندگانی اهلبیت(ع) کار کنیم و امامحسین(ع) فقط از قتلگاه به بعد نیست. ایشان ۵۷سال در این جهان زندگی کرده و همان است که ما را حسینی میسازد! ایشان روز عاشورا در گرماگرم جنگ به نماز ایستاد تا چند پیام به ما بدهد؛ نماز بخوانید و بهنگام باید بخوانید، در هر شرایطی هم که باشید حتی شرایط دشوار و جنگی نماز را به جماعت بخوانید. چرا باید صفهای مساجد خلوت باشد و اگر نماز در مسجد و با جماعت فرقی با نماز در گوشه خانه نداشت، امامحسین(ع) در روز عاشورا تاکید بر برپایی نماز جماعت نمیکردند. هرکسی میرفت دور از تیررس دشمن نمازش را میخواند و... . الان باید روی نکتهبهنکته این دادهها در سیره اهلبیت(ع)کار کنیم، از فرصتها همانند امامحسین(ع) بهره ببریم. محرم فرصتی زرین و طلایی است. پیادهروی اربعین فرصتی است که باید در آن به مردم، آموزههای امامحسین(ع) را با راهکارهای مناسب شناساند. وقتی از سفر اربعین برمیگردند، بیشترین سخن از کیفیت پذیراییها و رنگارنگی ایستگاههای صلواتی است! پس در این سفر چقدر «معرفتافزایی» کردهایم! عبادتهای امامحسین(ع)، نماز و دعای ایشان را باید پررنگتر مطرح و در فعالیتهای اجتماعی توجه کنیم که امامحسین(ع) فرمودهاند: «إعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیکمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَیکمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ إِلَى غَیرِکم؛ نیازهای مردم به شما از نعمتها و نواختهای خداست از آنها دلزده و خسته نشوید، زیرا گشایش کار بندهاش را به شما سپرده تا نعمت از شما برنگردد و به دیگری واگذار نشود.»
پس باید در مجالس بر این مسائل بیش از اینها کار شود.
روی این سخنان باید کار کرد. امام حسین(ع) فرمود: «من جادَ سادَ؛ یعنی کسی که بخشنده است بزرگوار میشود...» اگر میخواهی آقا شوی و در اجتماع محترم و ارجمند باشی باید برای رضای خدا دست دهنده داشته باشی. «من بَخِلَ رذِل؛ کسی که خشکناخن باشد پست میشود.» اینها را باید در جامعه نشر بدهیم و فقط به گودی قتلگاه بسنده نکنیم! کسی گرفتار بود و به او توصیه کردند به در خانه امامحسین(ع) برو کار شما را راه میاندازد. در خانه ایشان رفت و گفت: انت جواد و انت معتمد... شمایی که بخشنده و مورد اعتمادی و پدر شما کشنده تبهکاران و گناهکاران است... امامحسین(ع) پول زیادی به او میبخشد و بر وزن شعر او شعر میگوید و از او عذرخواهی میکند که فعلا بیش از این در دسترس ندارم و اما اگر ما پشیزی کمک کنیم بامنت تاکید میکنیم که به این زودی اینجا پیدایت نشود و چه کمک بزرگی کردم و... ، اما آقا عذر میخواهد! او به گریه میافتد که آقا من این همه نمیخواستم ولی گریهام به این است که چنین دست بخشندهای چگونه زیر خاک جا میگیرد. در اینجا اگر بخواهم اشکی از خوانندگان و مخاطبان بگیرم، سزاست بگویم: نبودی ببینی! این دست با سخاوت را بهخاطر انگشترش بریدند! اشکت را بگیر اما پیش از آن معرفتافزایی کن! نخست آن دست سلیمانی را معرفی کن که چه دستی است و سپس بهخاطر شناخت و معرفتافزایی، گریه هم ناخواسته میجوشد.
زندگی زیبای اهل بیت را چگونه باید در محتواهای رسانهای و هنری ببینیم؟
باید در ساخت فیلم و دیگر تولیدات فرهنگی به جای پرداختن صرف به اندوه اهل بیت و عزا و مصائبشان به پرورش هم توجه کنیم و فرصتها و امکانات را در این راستا تجهیز و مدیریت کنیم. باید به راهکارهایی بیندیشیم که چگونه و با چه شیوه درست و دلنشینی میتوان این همه معارف اهل بیت را به مردم بشناسانیم تا از رهگذر آشناییشان با رفتار و کردار و تعامل اهل بیت (ع) بتوانیم تغییر ایجاد کنیم. وقتی با سیره اهل بیت (ع) زندگی کنیم و در زندگیمان آن روشها را پیاده کنیم، جامعهمان درست میشود ولی تا هنگامی که اینگونه شعاری برخورد کنیم فقط شاهد اجرای مراسم هستیم، برگزاری دعای عرفه و ... هست و خیابانها هم پر از جمعیت استقبالکننده از دعای عرفه یا زیارت عاشورا اما پس از اجرای مراسم و فردای دعا همچنان همان هستیم که بودیم! ما مداحی میکنیم که اولا اهل بیت (ع) را به مردم بشناسانیم و مردم به اهل بیت (ع) معرفت پیدا کنند زیرا وقتی معرفت پیدا کنند، محبت پیدا میکنند و هنگامی که محبت اهل بیت (ع) در دلشان درخشید، به رهنمودهای آن عزیزان با جان و دل توجه میکنند. یعنی معرفت باعث محبت میشود و محبت باعث پیروی از انسان کامل که برای هدایت و دستگیری ما برنامه کامل و همهچیز تمام از سوی خدا دارد. این مداحیها برای معرفتافزایی است تا با شناخت به محبت برسند و از روی محبت به رهنمودهای اهل بیت(ع) گوش کنند و به خوشبختی دو جهان برسند.
زنجیرزنِ زنجیرگشا
امام حسین(ع) فرمود: از کسی چیزی نخواهید و به کسی رو نزنید و اگر ناگزیر بودید به کسی رو بزنید که دیندار یا جوانمرد باشد یا اصلو نسبدار باشد. ببینید این رهنمودها چقدر زیبا و راهگشاست. به قول آن بزرگوار که گفت: خوشا به حال آنها که هم سینه میزنند و هم مرهمی به سینهای مینهند. خوشا به حال آنها که هم زنجیر میزنند و هم زنجیر از پای گرفتاران باز میکنند. هم اشک میریزند هم اشکی را از روی غمگین میسترند، هم سفره میاندازند هم نان کسی را نمیبرند چنین کسانی که سینه میزنند عبادتشان ارزش دارد. باید آنگونه که اهل بیت(ع) سفارش کردهاند همهجانبه، معارفشان را به مخاطبان برسانیم. به خدا سوگند اگر ما زندگی اهل بیت(ع) را درست و راست معرفی کنیم و زمینه آشنایی مناسب را فراهم آوریم، مردم با جان و دل علاقهمند میشوند. این حدیث امام صادق(ع)جالب است که به فضیل گفت:مجالس نشست و برخاست شما را دوست داریم اما امر ما را زنده کنید... از این رهگذر که علوم ما را فرا بگیرید و به مردم بیاموزانید...و ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لتبعونا؛ اگر مردم به سخنان پسندیده ما آگاه شوند و رهنمودهای دلپسند ما را بیاموزند دنبالهرو ما (امامان هدایت) میشوند.