دهه ۸۰ تقریبا دوران اوج و شروع ابرقهرمانان نوظهور آمریکایی بود که کتابهای کمیک آنها نیز روزبه روز رشد یافتند و به چاپهای مختلفی در سراسر جهان رسیدند. تقریبا آن زمان کسانی کمیک استریپ یا داستانهای مصور میخواندند که از طبقات بالای جامعه بودند چرا که دسترسی به این کتابها آسان نبود و قیمتشان زیاد بود. با گذشت چند سال تقریبا این داستانها به همه افراد علاقهمند خودش رسید. داستانهایی جذاب، اما با قهرمانان خارجی و غیر بومی.
امین توکلی از سال ۱۳۹۷ شمسی تا به امروز سعی کرد با نوشته جدیدش و داستانهای ایلیا، قهرمانی جدید را به داستانهای کمیک معرفی کند و پای گفتگو با این نویسنده نشسته ایم تا درباره ایلیا برای مان بگوید.
قهرمان دنیای نوجوانی شما چه کسی بود؟
من در دوره نوجوانی و سنین، کم، به مباحث تاریخی علاقه زیادی داشتم و در آن دوره به صورت مشخص شخصیتهایی برای من وجود نداشت تا برای من قهرمان باشد، اما خیلی وقتها شخصیتهای تاریخی ایرانی برای من بسیار جذاب بود و آنها را قهرمان میدانستم. در آن زمان بیشتر از اینکه وقت خودم را با خواندن کمیک و تماشای قهرمانهای هالیوودی بگذرانم؛ بیشتر انیمه تماشا میکردم به عنوان جواب میتوانم به همان که شخصیتهای تاریخی ایرانی اشاره کنم کـه آنها را برای خود قهرمان میدانستم.
از چه زمانی شروع به مطالعه کتاب کرده و آیا از همان اول از کتابهای کمیک شروع کردید؟
از سنین پایین مشغول کتابخوانی هستم و با اینکه از همان موقع تا به حال خیلی سخت میتوانم ارتباط طولانی مدت با کتابخوانی برقرار کنم، اما در آن دوران به کتابخوانی نیز مشغول بودم. اگر کمی بیشتر فکر کنم، اواخر دوره دبستان و راهنمایی علاقه من به کتابخوانی باز شد. البته باید به این نکته اشاره کنم که آن زمان بیشتر به مطالعه کتابهای علمی و تاریخی میپرداختم و کتابهای داستانی جذابیت آنچنانی برای من نداشت. در آن دوران کتابهای کمیک بسیار کمیاب بود موضوعات آنها نیز به داستان تن تن یا گاهی به داستارستریکس و ابلیکس محدود میشد. فکر میکنم سال ۸۴ ارتباط من با دنیا و کتابهای کمیک جدیتر شو آنها را دنبال کردم.
از کی به این نتیجه رسیدید که وجود یک قهرمان ایرانی در کتاب خالی است؟
از همان ابتدا این کار را با یک بهانه و یک سؤال ساده شروع کردم این سؤال نیز به صورت سطحی بودن زمان که در دوران ابر قهرمانانه آمریکایی را یک قهرمان و کاراکتر ایرانی نداریم؟ من از همان ابتدا ژانر ابرقهرمانانه برای شخص خودم بسیار جذاب بود و هرچه در این مسیر کارم را ادامه دادم این دغدغه برای من بیشتر شکل گرفت در حال حاضر باید اعتراف کنم که با خلق شخصیت ایلیا، ما صرفا نتوانستیم آن طور
که باید این شخصیت را قهرمان جلوه بدهیم و این نیاز هنوز وجود دارد. این ابرقهرمان شاید در ظاهر یک کاراکتر خیالی به نظر میآید، اما اگر کمی بیشتر فکر کنیم؛ کارکرد این ابرقهرمان خیلی بیشتر از خیالی بودنشان است.
ویژگیهای شخصیت ایلیا چیست؟
ما به صورت خاص سعی کرده ایم که روی بعضی موارد تاکید داشته باشیم. یکی از آنها بومی بودن کاراکتر این داستان است که سعی کرده ایم کاراکتر قصه ما بومی باشد. در اینجا بومی بودن به معنی قابل فهم و همذات پنداری با شخصیت داستان برای مخاطب
و خواننده است. ما سعی کردیم مخاطب بتواند خودش را در داستان ببیند و در ادامه ما سعی کرده ایم شخصیت جوانمردی، نقطه قوت ایلیا در داستان باشد و سعی کرده ایم که فرهنگ و مذهب مردم خودمان را در داستاندحفظ کنیم تا مخاطب فضای غریب را حس نکند به موارد دیگری که میتوانم به آن اشاره کنم، ایلیا، شجاع، با معرفت، خانواده دوست و... است.
با چه هدفی ایلیا را خلق کردید؟
ابرقهرمانان خارجی همگی در دورهها و شرایط خاصی به وجود آمده اند و دنباله یک تفکر خاصی بوده اند. ما سعی کردیم در ایلیا یک نسخه بومی ایجاد کنیم که بتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و دنباله تفکر ایرانی باشد و بتواند مشکلات را حل کند ما سعی میکنیم در ادامه متوقف نشویم و با خلق شخصیتهای دیگر کارهای خوبی را به ثمر برسانیم.
چگونه میتوانیم ضعفها و مشکلات کتاب نوجوان را حل کنیم؟
مشکلات دلایل مختلفی وجود دارد که خیلی از آنها مربوط به کیفیت داستانها و کیفیت آثار چاپ شده است. یک بخش دیگری نیز به نحوه چاپ و نشر و حتی نحوه فروش برمی گردد. به طور خلاصه در صنعت نشر ایران یک سری وجود دارد که اجازه نمیدهد این ضعفها پوشانده شود و مشکلات یکی پس از دیگری حل شود، اما معمولا کوتاهترین دیوار خود مؤلفها هستند و همه فکر میکنند به دلیل ضعف مؤلفها این مشکلات به وجود میآید. نمیخواهم بگویم مؤلفها نباید پیشرفت کنند، اما در صنعت نشر کشورمان هیچکس راضی نیست. از مؤلف و مخاطب تا ناشر و چاپخانهها همه ناراحت و ناراضی هستند. این ناراحتیها به این معنی این است که مشکلات اساسیای وجود دارد که باید حل شود و فقط تقصیر مؤلف انداختن، کار درستی نیست.
اگر ایلیا را بتوانید ببینید و با او حرف بزنید، چه چیزی به او میگویید؟
اگـر بـتـوانـم ایـلـیـا را ببینم از او تشکر میکنم و این تشکر من مربوط به ویژگیهای اوست. تشکر میکنم از این که هیچ وقت ناامید نشد و در عین خستگی ناپذیر بودنش آستانه صبر و تحمل بالایی دارد.