آبادان؛ تصویر انسان ایرانی

فیلم روزی روزگاری آبادان برای من که از همان خطه هستم، رنگ و بوی دیگری دارد. موقع تماشای فیلم شاید در نگاه اول لهجه بازیگران اصلی کمی تصنعی جلوه می‌کرد اما فیلم آن‌قدر وجوه مثبت درون خود دارد که ضعف در لهجه در این اثر محلی از اعراب نمی‌گیرد.
کد خبر: ۱۴۶۸۹۶۸
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ وهنر
 
روزی روزگاری آبادان اولین ساخته حمیدرضا آذرنگ رامی‌توان متفاوت‌ترین فیلم این روزهای سینمای ایران دانست؛فیلمی که همه‌چیز در خود دارد از درام گرفته تا تراژدی و کمدی! فیلمی که به‌خاطر تجربه کارگردانش در عرصه تئاتر بیش از این‌که به سینما نزدیک باشد به نمایش نزدیک می‌شود.همین امرباعث شده تا با فیلمی در خور توجه از نظر داستان، بازی و کارگردانی مواجه باشیم، همچنین این فیلم به‌واسطه این‌که یک اقتباسی به‌حساب می‌آید توانسته هر چند کم اما جای خالی این‌گونه آثار را در سینما پر کند.
   
تراژی‌کمدی قابل قبول
فیلم روزی روزگاری آبادان در ابتدا شاید داستان ساده‌‌ای را روایت کند؛ داستان خانواده‌ای که روز آخر عید برای خرید به بازار رفته‌اند و در حین خرید دلخوری‌ای پیش می‌آید که شیرینی خرید را تلخ می‌کند اما شروع داستان زمانی است که شب همان روز اتفاقی غیرمنتظره برای آنها رخ می‌دهد؛ اتفاقی که مخاطب را با خود به فرای واقعیت می‌برد، به موقعیتی ورای زمان و مکان. روزی روزگاری آبادان صرفا یک درام اجتماعی پیش‌پا افتاده نیست و کارگردان نسبت به کاری که می‌کند آگاهی دارد. این فیلم یک اثر تراژی‌ قابل قبول است که اتفاقا به‌خاطر موقعیت‌های کمدی‌ای که درون خود دارد توانسته درامی عمیق را خلق کند و با سکانس پایانی فیلم، یک تراژدی را رقم بزند. روزی روزگاری در آبادان را باید ادای دینی به مردم آبادان دانست، مردمی که هر بار در قاب تصویر قرار گرفته‌اند چهره‌ای جنگ‌زده از آنها دیده‌ایم اما انگارجنگ وجنگ‌زدگی سرنوشت این انسان‌هاست که حتی کمتراز ۱۵سال از پایان جنگ سایه آن بر سرشان سنگینی می‌کند.داستان این فیلم همان‌طور که نویسنده و کارگردان آن گفته ریشه در واقعیت دارد، زمانی که در اولین روز از جنگ آمریکا وعراق موشکی اشتباهی به انبار شرکت نفت آبادان می‌خورد و این اتفاق می‌شود ایده اصلی روزی روزگاری آبادان. یکی از ویژگی‌های فیلم روزی روزگاری آبادان تاکید آن بر نشانه‌هایی است که مختص به شهر و فرهنگ مردمان آبادان است؛ تاکیدی که ناشی از نزدیکی آن به مدیوم تئاتر است تا سینما، به‌گونه‌ای که از همان ابتدای فیلم شاهد المان‌هایی مانند عینک ریبَن، قلیه‌ماهی که ناهار خانواده است و بیلرسوتی (لباس کار کارکنان پالایشگاه) که تن مصیب (محسن تنابنده) است خبر می‌دهد زمانی او در پالایشگاه کار می‌کرده و حتی تصویر پالایشگاه در سکانسی از فیلم هم موضوع را تداعی می‌کند.
   
جای خالی اقتباس
سینما به‌عنوان هنری که ریشه‌اش درادبیات است از شروع به کارش تا به امروز ناگزیر از اقتباس بوده است و معمولا آثار پرمخاطب سینمای جهان جزئی از انواع اقتباس به‌شمار می‌آیند. سینمای ایران با این‌که آثار موفقش مانند «ناخدا خورشید» و «شب‌های روشن» همگی اقتباسی از آثار ادبی ایران و جهان هستند اما درسال‌های اخیر دیگر اثری از آن فیلم‌های اقتباسی درسینمای کشور نیست. گویی سینمای ایران خود را عقل کلی می‌داند که فیلم‌های غیراقتباسی آن به چنان پختگی‌ای رسیده‌اند که بی‌نیاز از ادبیات و اقتباس شده‌اند، غافل ازاین‌که حال امروزسینما مصداقی ازضرب‌المثل گاوی است که ازپهلوی خودمی‌خورد.حالا پس از سال‌ها فیلم روزی روزگاری آبادان جدیدترین اثر سینمایی است که از اقتباس بهره می‌برد. این فیلم در واقع اقتباسی از نمایشنامه‌ای است به همین نام به نویسندگی حمیدرضا آذرنگ که پیش ازاین درسال۱۳۹۳روی صحنه رفته است.به همین خاطر وبه این دلیل که آذرنگ اصطلاحا یک انسان تئاتری است اولین اثر سینمایی‌ای که تولید کرده است بیشتر به مدیوم تئاتر نزدیک است، از بازی بازیگران گرفته تا لوکیشن فیلم که محدود به سالن پذیرایی یک خانه شده است.
   
یک خانواده مطلوب
همچنین روزی روزگاری آبادان به‌خاطر نزدیکی‌اش به مدیوم تئاتر تکیه‌گاه فیلم بازیگران هستند و بار روایت داستان بر دوش آنها قرار دارد. این فیلم مانند خیلی از نمایش‌هایی که می‌شناسیم از نظر تعداد، بازیگران زیادی ندارد و تعداد آنها بیشتر از تعداد انگشتان یک دست نیست و به همین خاطر کوچک‌ترین ضعفی در بازی آنها حتی به چشم مخاطبانی که حرفه‌ای نیستند هم پررنگ جلوه می‌کند. آذرنگ اما با انتخاب بازیگران کارکشته و بااستعداد توانسته کاری کند یکی از گلو‌گاه‌هایی که این ظرفیت را داشت تا نقطه‌ضعف فیلم باشد به یکی از نقاط قوت فیلم بدل شود.  اصلی‌ترین شخصیت این فیلم مصیب، پدر خانواده (محسن تنابنده) است که تمام فیلم به نوعی حول محور این شخصیت می‌گردد، تنابنده که به‌عنوان بازیگری شناخته می‌شود که نقش‌های چالش‌برانگیز بازی می‌کند در این فیلم نیز نقش پدری معتاد را بازی می‌کند که به خاطر نرسیدن مواد، خلقی تند پیدا کرده است اما بعد از مصرف به انسانی متفاوت تبدیل می‌شود که وجه دو شخصیتی این نقش را توانسته به‌خوبی اجرا کند و مخاطب آن را تصنعی تشخیص ندهد. پس از مصیب، مادر خانواده خیری (فاطمه معتمد‌آریا) قرار دارد که گویی وزنه تعادل این خانواده است؛ زمانی پاکت سیگار را از جیب مصیب در‌می‌آورد و او را تشویق به سیگار کشیدن می‌کند تا جو خانه آرام شود و زمانی سیگار را از لب مصیب می‌گیرد چون آن زمان به نفع خانواده نیست که مصیب سیگار بکشد. دیگر بازیگران فیلم الهام شفیعی (سهیله)، هیراد آذرنگ (نصیر) و سهیل جمالی (کامبیز) هستند که توانسته‌اند از پس نقش‌های خود بر‌بیایند و در فیلم شاهد خانواده‌ای استاندارد هستیم که در زندگی روزمره خود ماجراهایی دارند که ممکن است هر یک از ما این ماجراها را از سر گذرانده باشیم. 
   
تصویر انسان ایرانی
فیلم روزی روزگاری آبادان به خاطر قصه‌گو بودنش مملو از خرده‌روایت‌هایی است که هر یک توانایی برجسته و تبدیل شدن به روایت اصلی فیلم را دارند؛ خرده‌روایت‌هایی مثل اعتیاد پدر خانواده و پدرسالار بودن خانواده، تصمیم مادر خانواده برای جدایی، ماجرای عشقی سهیله دختر خانواده و نصیر پسر بزرگ خانواده. آذرنگ اما برای فیلم خود پیامی بالاتر از این خرده‌روایت‌ها در‌نظر گرفته است و خانواده مصیب را نماینده‌ای از مردم آبادان نشان می‌دهد؛ مردمی که خود جنگ را از نزدیک لمس کرده‌اند و با این‌که ته‌دلشان از حمله به کشوری که قبلا به سرزمین آنها تجاوز کرده، شاد است اما باز جنگ را برای کسی آرزو نمی‌کنند، حتی کشوری که دشمن‌شان بوده و فیلم اینجاست که رنگ و بویی از انسان ایرانی و صلح‌دوستی ایرانیان به خود می‌گیرد. در طول فیلم نیز بارها از زبان پدر و مادر این خانواده روایت‌هایی از جنگ شنیده ‌می‌شود که همگی راوی سختی‌های جنگ هستند و حتی این پیام به ساحت نشانه‌شناسی فیلم هم وارد می‌شود، زمانی که چراغی که روشنگر خانه در سال‌های جنگ بوده، می‌شکند و مادر راضی به ریختن آن به سطل آشغال نمی‌شود و تکه‌تکه آن را به هم می‌چسباند تا همچنان روشنایی‌بخش خانه آنها باشد. 

بدون تاریخ‌انقضا
«روزی‌روزگاری آبادان» را می‌توان متفاوت‌ترین فیلم در حال اکران سینمای ایران معرفی کرد، فیلمی که همه‌چیز دارد؛ از کمدی تا تراژدی، از پیامی به وسعت تمام‌جهان که فریاد می‌زند نه به جنگ تا ایجاد پیوندی میان ادبیات، تئاتر و سینما. حمیدرضا آذرنگ در تمام این ساحات توانسته موفق ظاهر شود. روزی‌روزگاری آبادان را می‌توان یک فیلم خانوادگی کامل دانست چراکه کمدی‌ای که به مخاطب خود ارائه می‌دهد یک کمدی انسانی است که کودک و بزرگسال آن را درک می‌کنند و با آن لبخند می‌زنند و تراژدی‌ای که به تصویر می‌کشد درعین تاثیرگذاری، باعث آزار مخاطب نمی‌شود. آذرنگ همچنین به‌واسطه سابقه تئاتری‌ای که دارد توانسته با این فیلم یکی از جای‌خالی‌های بزرگ سینما را به‌اندازه توان خود پر کند؛ جای خالی‌ای به نام اقتباس که این روزها سینما از آن رنج می‌برد. خلاصه این‌که اگر با خانواده به دنبال فیلمی هستید که هم با آن بخندید هم از آن یاد بگیرید فیلم روزی‌روزگاری آبادان، بهترین پیشنهاد برای شماست چون فیلمی است که تاریخ انقضا ندارد.
 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها