امروز هم از زبان رهبران حماس اشارههایی به کربلا و کربلاییان کم نیست آقای ابوحمزه که سخن سیدنا العلی (اکبر)(ع) را یادآوری کرد که: مگر ما نیستیم که برحقیم؛ یا اشارههای یحیی سنوار به فرمایشهایی از امام حسین(ع) وامام علی(ع). گویی تمام حقیقت و حق در برابر تمام باطل صفآراسته و لایههایی از حقیقت کربلا به گفته دکتر یعقوب توکلی در امروز غزه به تجلی درآمده. با دکتر عباس حیدرزاده،استاد دانشگاه و مداح سرشناس به گفتوگو پرداختیم که به مقایسه غزه و کربلا پرداخت و افقی دیگر را به روی ما گشود. او درهمین فضا به شهادت هنیه اشاره کردوگفت: ترور شهید اسماعیل هنیه که دشمن صهیونیست زمان و مکان و دین و مذهب وزن ومرد برایشمهم نیست ودرهرزمان ومکان که باشدبرای بقای خودخوی درندگیاش رانشان میدهدوازهیچ جنایتی فروگذار نمیکند،سیره وسنت اهل بیت علیهم السلام مبارزه وایستادگی دربرابرظلم ودشمنان اسلام است نه وادادگی و مماشات...
شباهتهای غیر قابل انکار کربلا و غزه
درباره غزه این شباهتها را میتوان به روشنی دریافت؛ اما بیش از هر شباهت و مولفهای نکته مهم همین است که امام حسین ع تن به بیداد نداد در برابر ظلم و با شعار هیهات منالذله ایستاد. حتی به بهای فدا کردن جوانان و بستگان و خاندانش حتی کودک شش ساله و سه سالهاش در برابر مظاهر شرک بپاخاست. فلسطین هم بدینگونه است و محور مقاومت در برابر ستم آمریکا و انگلیس و اسرائیل و اشغالگریاش ایستاده. زیرا آنها ازهیچ جنایتی روگردان نیستند و حتی بچهها و زنان را که از جنگ معافند بمباران میکند و میکشد که در تمام قوانین بینالمللی و انسانی رفتاری ناپسندیده و مذموم شمرده شده است. هر انسان آزاده و هر وجدان آگاهی، گواه است که رزمنده در برابر جنایتکار میجنگد. جنایتکاری مثل اسرائیل که توان جنگ با رزمندگان حماس را ندارد بمبهایش را سر زن و بچههای غیرنظامی و بیدفاع میریزد و کودککشی میکند. از سوی دیگر داستان کربلا را که مرور کنیم میبینیم حتی با شهادت یاران سیدالشهدا و خود ایشان همچنان دشمنان سنگدل دین و قرآن دست برنداشتند و زن و بچههای بیگناه، کودک شیرخواری را که فقط نیاز به جرعهای آب داشت یا سه ساله آقا را شکنجه میکنند دستهایش را با طناب میبندند و تازیانهاش میزنند. زن و بچهها را به زنجیر میکشند و...در جهان امروز دیگر هیچ مبنایی ندارد و افکار عمومی نمیپذیرد که دشمن به قتلعام زن و بچه طرف مقابل دست بزند.
مقابله اسلام و کفر جهانی
این مقابلهای است که کفر و استکبار در برابر اسلام و منطق روشنش ترتیب داده است. منطق اسلام، آزادگی است، زیر بار ستم نرفتن و دفاع در برابر ستمگستری و حمایت از مستضعفان و بیپناهان است. اما منطق ستم همانا اشغالگری و زور و غارت است. منطق اینها این است که بایستی از نیل تا فرات را تصرف کنیم هرچند که سرزمین تاریخی دیگران باشد و این اشغالگران در آنجا کمترین پیشینهای نداشته باشند که ندارند. اینها فلسطینیان را بیرون راندند و آواره کردند و چند دهه است که اینها را بیخانمان کرده کشتار میکنند. کجای قانونهای انسانی و جهانی آمده که کسی میتواند وطن و خانه دیگران را بگیرد آوارهشان کند در یک منطقه کوچک محاصره و شهربندشان کند آب را به رویشان ببندد نیاز به غذا، دارو و دیگر نیازهای پزشکیشان را نادیده بگیرد و مسیر کمکهای انساندوستانه را روی آنها قطع کند و با این همه قتلعامشان کند و بمب و موشک بر سرشان بریزد.
به گفته یکی از بزرگان: بچه شیرخواره مگر اسلحه دارد و به سوی شما تیراندازی میکند. زنی که در چادر و اردوگاه پناه گرفته چرا باید بمباران شود. کدام منطقی پذیرای چنین چیزی است. کدام قانون نانوشته درجهان به چنین کاری دستور میدهد. این سیره و روش ستمگر است و از آغاز تاریخ بشری چنین روالی را ستمگران دنبال میکردهاند. در داستان کربلا نیز همینگونه بوده؛ آنهایی که خون فرزند پیامبر خدا را ریختند عزیرانش را و خانوادهاش را کشتار کردند همین منطق را داشتند.
صهیونیستهای خودپرست
درتورات آیههایی هست که انگار تنها دوستان خدا این صهیونیستها هستند و دیگران هیچ میانهای با خدا ندارند و برگزیدگان خدا فقط همین یهودی صهیونی است که البته روش و کارشان نشانگر اهریمن است هر گناه و ظلمی را که اهریمن میپسندد و خداوند ناروا میشمرد در پرونده این صهیونیستها از دیرباز تاکنون میتوان به روشنی دید. آسان کردن گناهان و تشویق مردمان به گناه با انحای مختلف از ویژگیهای این اقلیت نژادپرست است. در حالی که منطق حضرت موسی(ع) دوستی، مهربانی و همدردی با درماندگان بوده، وفاق رفتارشان بود و در تورات هم آمده، اما اینها خود را تافتههای جدابافته میدانند. فقط از یهودیت دم میزنند، اما کارشان ستیزهخویی و استکبار ویژگیشان است. باید توجه داشت هرچه دربرابر ستم کوتاه بیایید ستمگر پرخاشگر و جریتر میشود. به قول صائب تبریزی: اظهار عجز پیش ستمپیشهگان خطاست/ اشک کباب باعث طغیان آتش است. امام راحل(ره) خوب فرمود که اگر ملتهای مسلمان هرکدام یک سطل آب میریختند صهیونیستها را آب میبرد، اما متاسفانه دولتهای خائن و دست نشاندهای که در کشورهای اسلامی سر کارند، سکوت کردهاند و فضایی از انفعال را دامن زدهاند که دنیا نیز در برابر این همه ستم اسرائیل سکوت کرده.انشاءا... با کمک خدا به همین زودی شاهدپیروزی مردم فلسطین باشیم و شادی به اردوی اسلام عزیز برگردد.
روشنگری موقعیت غزه در مجالس امام حسین(ع)
نه تنها اسلام، سیاسی است، بلکه از الف تا یای عاشورا و قیام سیدالشهدا سیاسی است اما در برخی مجلسها و هیأتها میبینیم از هرگونه سخن سیاسی و روزآمد حتی درباره کشتار زن و کودکان غزه پرهیز میکنند و این دیدگاه غلط و تقلیل یافته را تبلیغ میکنند. دیدگاهی که فقط باعث شادکامی صهیونیسم جهانی و اسرائیل و انگلیس و عمالشان میشود، زیرا آنها در سایه ناآگاهی مردم است که میتوانند به ستمشان ادامه بدهند.عجیب است که حتی این پرهیز از سیاستگرایی را با نوعی صبغهای دینی میپوشانند با اینکه مردم را بیرون از فضای روشنگری نگه میدارد.گویا روندی پنهان وخزنده به این رویکرد وگسترشش دامن میزند و از آن حمایت میکند!
شیعه غیرسیاسی نداریم
دین اسلام سیاسی است زیرا پیامبر با آشکارکردن دعوتش حکومت تشکیل داد و به شاهان و امیران زمان خودش نامه نوشت و فراخوان داد و به دین رستگاری دعوتشان کرد، برای پس از خودش با فرمان خداوند جانشین تعیین فرمود و امیرالمومنین حکومت کرد. انتصابات سیاسی داشت کارگزارانش را با برنامه روشن، سر کار میگذاشت. وقتی امامحسین(ع) قیام کرد، مقابل حکومت بهپا خواست. در برابر غاصب خلافت و اشغالگر ایستاد. حکومت جور و ستم را به نقد کشید و فرمود که ما جانشینان پیغمبریم، ماییم که حق حکومت داریم. مگر امام سجاد(ع) در برابر ستم غاصب خاموش نشست، کاری که ایشان در راستای روشنگری انجام داد و پیام کربلا را جاودانی کرد از مهمترین رفتارهای سیاسی بهشمار میرود. در مسجد دمشق به مردم فهماند که این یزید همان دشمن خداست که فرزند پیامبر(ص) را به ناحق کشتار کرده و فرزندان و خانوادهاش را اسیر کرده است. خانواده و ذویالقربای پیامبر(ص) است که خداوند در قرآن دستور داده آنها را باید دوست بدارند و ارج بگذارند اما یزید فرزند کیست و پدر و مادرش (که یهودی بوده) کیستند. مردم به گریه افتادند و یزید ناگزیر شد، اهلبیت را اکرام کند حتی در جنگ حره که مدینه را اشغال کرد به سپاهش دستور داده بود که خانواده علیابنحسین(ع) را آسوده بگذارند و احترامشان را نگاه بدارند.
سوگواری نوعی مبارزه با ستم زمانه
گریه حضرت سجاد(ع) و حضرتزینب(س) را در نظر بیاورید و بیندیشید چه فلسفهای داشت، برای اینکه به مردم نشان بدهد دار و دسته یزید و بنیامیه ستمگرند و امامحسین بحق و مظلوم بود. مگر گریه حضرت فاطمه(س) سیاسی نبوده، ایشان در بیتالاحزان و پیش روی مردمان گریه میکرد. چرا در کنج خانهاش سوگواری نمیکرد. اینها نوعی مبارزه متناسب با زمانهشان با ستم و در برابر ستمگستری بود. چرا حضرت فاطمه(س) در مسجد حاضرشد و خطبه خواند و همه را به گریه واداشت. مگر این حرکت جز روشنگری و کار سیاسی دربرابرغاصبان، معنای دیگری داشته؟ساسهالعباد وصف ائمه است یعنی بزرگان سیاست بودند اگر ما رهرو ائمهایم و دم از مهر امامحسین(ع) میزنیم،کار امامحسین سیاسی بود و مقابل ستم بهپا خواست و در مقابل حکومت جور از پا ننشست. اگر پیرو امامحسینیم باید روش ایشان را در زندگیمان ادامه بدهیم و راهشان را راه خودمان بشماریم. فقط گریهکردن بر واقعه که کافی نیست. زیرا خیلی مهم است که به سیره اهلبیت توجهکنیم و پیروشان باشیم مگر نه اینکه ما شیعه هستیم و شیعه یعنی پیرو امامعلی(ع) و فرزندانش که برگزیده خدا هستند! پیروی که فقط گریستن نیست پیروی ما در توجهمان به راه، روش و منش و کوشش اهلبیت معنا پیدامیکند که یکی از آنها در برابر ستم ایستادن و منتقدانه فریادزدن است زیرا فریادزدن در همهجا ناپسند و ممنوع است اما در قرآن آمده که باید در برابر ستم فریاد برآورد، فقط خدا در اینجا اجازه داده است. اگر ما در جلسه و هیأتمان بر سر ستم فریاد نزنیم کجا باید چنین بکنیم؟!
تحریف عزاداری به سود جریان صهیونی
در رساله ارشد به بررسی بدعت و تحریف در عزاداری امام حسین(ع) از زمان پیامبر تا امام زمان(عج) سپس اصحاب ائمه و علما از صدر اسلام تا دوران معاصر پرداختهام. روشهای بزرگان را که بسنجیم، میبینیم بدعتگذاری از سوی آنها نبوده بهویژه که برخی از این بدعتها و تحریفها باعث شیعههراسی و دامنهدارشدن تفرقه مذهبی شده است. حتی مسلمانهای دیگر با دیدن این چنین بدعتهایی گریزان میشوند و منطق شیعه را با چنان بدعتهایی یکی میشمرند و فاصله میگیرند. ادیان دیگر وقتی ببینند بر سر نوزادی چندماهه قمه خورده و با لباس و پیراهن خونین با صحنهای چنان دلخراش و روانآزار مواجه میشوند از تشیع گریزان میشوند.رخداد تاریخی مشهوری است که در دهه فاطمیه یکی از ذاکران در جوار سفارتخانه یکی از کشورهای عربی هر روز هجوم به خانه وحی و آسیبزدن به امابیها را میخواند و۱۰شب ازلعن و سب خلفا فروگذار نمیکرد. پس از پیگیری مشخص شد بانی مجلس پس از چند دست به سفارت انگلیس مرتبط بوده.این کمترین کاری است که دشمنان ما برای تفرقهافکنی و ایجاد بدبینی در میان مذاهب اسلامی انجام میدهند وازباورهای خودمان علیه خودمان بهره میبرند. ازشیعههراسی و اختلاف میان مسلمانان فقط اسرائیل و استکبار و یهود صهیونی سود میبرند.
پشتوانه قرآنی حقانیت شیعه
شیعه حقانیت داشته و منطق قوی و استواری دارد که پشتوانهاش درقرآن، وحی وسنت است. همان الغدیر علامه امینی(ره) بسنده است که دریابید شیعه چه منطق استوار و نیرومندی درحقانیت امام علی(ع) وائمه دارد. نیازی به بدعت ونوآوری درعزاداری و رفتارهای اختلافانگیز یا غلوآمیز نداریم.وقتی مطالعه و پژوهش درست و دقیق تاریخ اسلام و سنت و روایت نداشته باشیم و با شیعه و روند آن آشنا نباشیم دچار این بدعتها و خرافهها و گرفتار نوآوریها میشویم و با چشم بسته در چاه میافتیم و به دیگران و باورهاشان آسیب میزنیم.توفیق شرکت در برنامه عزاداری خیلی از بزرگان و علما و مراجع داشتهام و همهشان تاکید داشتند همان متن مقاتل و روایتهای صحیح باید بازگو شود و از خودتان نباید چیزی به متن بیفزایید. اگر زبان حال میگویید باید چندویژگی داشته باشد؛ وهن مذهب شیعه نباشد. وهن ائمه نباشد. اینها خیلی مهم است و برخی بهخاطر این مطالبی که ما بیان میکنیم مذهبمان را به سخره میگیرند. همچنین روایت یا سخنی تاریخی را که در فضای زبان حال بازمیگوییم، بایستی با خرد هماهنگ باشد و عقل و منطق آن را پس نزند. آیا این خردمندانه است و با عقل سازگاری دارد که بگوییم امام حسین(ع)دریک یورش یکهزارنفر رااز دم تیغ گذراند یا امام حسین(ع) در لحظات تنهایی از دشمنان برای شخص خودش آب خواست بیآنکه از تشنگان حرم و از بچهها و زنان تشنه یادی کند! یا گفت بگذارید با خانوادهام سر به بیابان بگذارم. چنین مضمونهایی چه از یحیوی که به تاجالشعرا موسوم شده و به زبان ترکی است چه هر شاعر دیگری هیچ هماهنگی با منطق عاشورا ندارد.
روشنگری بدون تعطیلی
مگر نه اینکه در کربلا بحث معجزه اولویت نداشته و همهچیز بر روال عادی و انسانی بوده. غلوها و اغراقهایی که در اینباره بر سر زبانها میاندازند باعث وهن شیعه میشود و بر ماخرده میگیرند.بایستی مطالعه داشته باشیم در منابع قوی و متقنی که با زحمات علما پدید آمده و محکماتی است که نشانگر استواری مکتب شیعه است و بایستی در آنها غور کرد و خردمندانه سنجید و عاقلانه بازگوشان کرد. توجه به چنین متنهای منقح و تصحیحشدهای غور در آنها و سیر در سیره اهلبیت با نگاه پژوهشگر ناقد و بصیر، البته ضمن توجه به فرمایشهای علمای بزرگ باعث میشود دچار و گرفتارمسائلی از این دست و نارساییهای اینچنینی نشویم. علما و بزرگان ما بر همین دادهها تاکید دارند و با توجه به رهنمود آنها انشاءا... اسلام ناب محمدی را در منابر و مجالسمان معرفی کنیم و منطق امام حسین(ع) را چنان که بوده اگر راستین و شفاف بیان کنیم مردم با جان و دل میپذیرند و در این راستا انشاءا...هدایت و دستگیری هم وجود خواهد داشت.
دقت نظر مقام رهبری
از ظرافتهایی که مقام معظم رهبری در دیدگاهشان دارند توجه به موضوعات سوگواری است؛ مثلا اشاره فرمودند که در جلسههای دعا و توسل با صدازدن امامحسین(ع) یا حضرتزهرا(س) دستهایتان را بالا نبرید، چون برخی مداحان و ذاکران دعوت میکنند سوگواران دستهایشان را بالا بیاورند و نام امام را صدا بزنند؛ زیرا ایشان تاکید کرده بودند که چنین کاری در روایات و سنت نیامده و همین نکته به وهابیها و دشمنان اسلام ناب محمدی بهانه میدهد که ما را به نوآوری در دین اسلام متهم کنند و... .این حساسیت مقام معظم رهبری است اما برخی چگونه به خودشان اجازه میدهند که سخنان نامناسب با شأن مجلس اهلبیت(ع) و خرافه و خواب و... را بر زبان بیاورند؟ دراینباره چند نکته را میتوان یادآور شد.ما نکته اساسی و بنیادین را به یاد داشته باشیم که پیرو اهلبیت(ع) هستیم و هماهنگ با فرمایشها و روش زیستشان رفتار کنیم. این پیروی از سنت و زندگی اهلبیت(ع) را بهعنوان یک شیعه باید فرمانبردارانه اجرا کنیم، اطیعواا... و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم. پس اگر از خودمان چیزی اختراع کنیم و رفتار و گفتار و روشی هرچند کوچک را به اهلبیت(ع) یا مجالس یا سنتشان بیفزاییم و مسلکی را همانند زینباللهی و... ارائه دهیم، روایت پیغمبر است که اگر کاری که من نکردم و سخنی که من نگفتم به من نسبت داده شود و به نام من پیاده شود جایگاه چنین کسی در آتش است. این نوآوریهایی که ما گاهی ناخواسته و حتی از روی مهر و نیت خوب پیاده میکنیم موجب شیعههراسی میشود. شیعه هم که همان اسلام ناب محمدی است.دراین فضا برخی که چنین رفتارهایی را میبینند شیعه را بهعنوان مشرک و نوآور در دین قلمداد میکنند. دراینباره بحث قمهزنی است؛ مگر قمهزنی در سیره اهلبیت(ع) و امامان سابقه یاجایگاهی داشته؟!این بدعتی است که درعهد صفوی از قفقاز وارد رسمها وآیینهاشد(به گونهای مشکوک که باید توسط پژوهشگران بازنمایی شود) و با یک فضای ازپیشآمادهشده در فضای مجالس عزاداری سیدالشهدا تزریق و جاگذاری گردید. یا کسانی که به گردنشان قلاده بسته همانند جانور عوعو میکردند! اینها مگر کاری جز نفرتافزایی ازدین ناب وروشنگر محمدی رادامن میزدند؟!اینچنین کاری را کجای سنت وروایت وروش اهلبیت(ع) یا پس از آنها در زندگی و زیست مومنانه نواب امامزمان(عج) میتوان دید و تاییدی غیرمستقیم حتی برایش یافت! چنین کاری از مجتهدان و علما و فقهایی که امامزمان(عج) فرموده در غیبت به آنها مراجعه کنید آیا کدامشان چنین رفتارهایی در عزاداری داشتند تا بر آن تکیه و تاکید کنیم؟ مگر نه اینکه در حدیث نبوی و ائمه جایگاه چنین کسانی که بدعتگذارند در آتش است!