به عقیده روانشناسان، کودکانی که در این مسیر میافتند و زندگیشان از همان ابتدا به فضای مجازی گره میخورد، چون از ابتدا معیار ارزیابی برای آنها فاکتورهای بیرونی تعریف شده است، در بزرگسالی بادکنکهای توخالی میشوند که ممکن است ظاهر خیلی خوبی داشته باشند اما بیهویت هستند و خودشان نمیتوانندبرای خودشان تفکر کنند.فلسفه ومعنا ومفهومی برای زندگیشان ندارند،چرا که رقابت برای اینکه من بخواهم ظاهرم را هر روز بهتر ازدیروز کنم یک سیر پایانناپذیر است، لذا این افراد در ورطهای میافتند که مثل گرداب است و نهایت آن سرنگونی است.همچنین بحران هویتی بچهها سبب میشود تا بسیاری از این کودکان در بزرگسالی اقدام به خودکشی، خودزنی، اعتیاد و بقیه جرائم کنند زیرا میان آنچه در بیرون است و بین آنچه درون زندگی فرد است یک شکاف و کشمکش عمیق ایجاد میشود.دراین شرایط برخی ازافرادمیتوانند درمسیری قراربگیرندکه هدف ومعنایی برای خود پیدا کنند و این کشمکش کمتر شود امابعضیهاعاجزمیشوند.ازسوی دیگر،کسی که بلاگر است باکسانی دوست میشود که زندگی شبیه به اوراداردواین سبب شکلگیری یک رقابت منفی و بیمعنایی و تخریبکننده میشود.