خطر سیاست‌زدایی از هیأت

نفیسه‌ سادات موسوی، شاعر آیینی در گفت‌و‌گو با جام‌جم ضمن انتقاد از لابی‌گری در انتخاب شعر برای هیأت‌های محرم، معتقد است شعر هیأتی باید از شعر مصرفی به شعر شعورمند تغییر پیدا کند
نفیسه‌ سادات موسوی، شاعر آیینی در گفت‌و‌گو با جام‌جم ضمن انتقاد از لابی‌گری در انتخاب شعر برای هیأت‌های محرم، معتقد است شعر هیأتی باید از شعر مصرفی به شعر شعورمند تغییر پیدا کند
کد خبر: ۱۴۶۵۹۱۷
نویسنده آرش شفاعی - گروه فرهنگ وهنر

نفیسه‌ سادات موسوی از شاعران جوانی است که در شعر و به‌خصوص شعر آیینی خوش‌درخشیده است. او از شاعرانی است که غزل‌هایش و به‌خصوص غزل‌هایی که برای مناسبت‌های ملی و آیینی سروده است، در بین طیف زیادی از دوستداران شعر امروز، طرفدار و مخاطب دارد و در عین حال از کنشگری و حضور در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی غافل نیست. به انگیزه ماه محرم و باتوجه به اقبالی که در سال‌های اخیر به شعر هیأتی شده است، در این گفت‌و‌گو درباره هیأت و شعرهای انتخاب‌شده برای اجرا در مراسم عزاداری سؤال کردیم. او با انتقاد از کم‌توجهی به شعر زنان در این‌گونه انتخاب‌ها، درباره آسیب‌ها و فرصت‌های این‌ گونه شعری صحبت کرده است. 

فکر می‌کنم شما را می‌توان از شاعران نسل سوم شعر مذهبی و شعر بعد از انقلاب قرار داد، البته اگر خودتان هم این مسأله را قبول داشته باشید.
بله، جزو همان نسل سومی‌ها محسوب می‌شوم و نسل چهارم از ما خیلی جلوتر هستند.

به هرحال از تجربه‌های نسل اول و دوم در شعر و به‌ویژه شعر مذهبی عبور کرده‌ایم. به نظر خودتان چه ویژگی‌هایی در شعر شاعران نسل سوم و چهارم برجسته‌تر است؟
فکر می‌کنم نسل‌های قبلی محتاط‌تر بوده‌اند و به سراغ تجربه‌هایی که هم‌نسلان ما رقم زده‌اند، نمی‌رفتند. در اینجا، بحث خلاقیت است. نسل قبلی ما در روایت حادثه تاریخی عاشورا، سعی داشته‌ اصل ماجرا را روایت و کمتر از عنصر خلاقیت استفاده کند اما هرچه جلوتر آمده‌ایم، یعنی از 35 سالگی انقلاب به این سو، شاعران ویژگی‌هایی را که شعر به ماهو شعر دارد و از جمله نوآوری را وارد شعر آیینی کردند.

منظورتان از نوآوری، مضمون‌یابی است؟
زاویه‌دیدهای جدید را وارد شعر کردند، مثلا در شعرهای جدیدتر، آثاری داریم که از زبان تیری که به گلوی حضرت علی‌اصغر(ع) وارد شده یا از زبان ریگ بیایان شعر نوشته‌اند. زبان‌حال‌هایی که شاید قبلا از زبان مخدرات گفته می‌شد، از بیان‌های جدید گفته شده است. عزا و سوگواری، جای خود را به بعد حماسی کربلا داده است. در نسل‌های قبلی این مضمون را که حضرت زینب (س) و حضرت رباب(س) به امام می‌فرمایند بیا برگردیم و ... در شعرشان زیاد است تا بتوانند از مخاطب اشک بگیرند اما شاعران نسل جدیدتر به این سمت رفته‌اند که در کنار سوگ و عزا به سمت حماسه هم برویم و آن قدرت و هیبت زنانه‌ای را که در حین ماجرا و بعد از عاشورا وجود دارد، در شعر نشان دهند. البته مطالعه و جهاد تبیین که حضرت آقا می‌فرمایند هم در این مسأله نقش زیادی داشته است و این مسأله وارد مداحی‌ها هم شده است. به مداحی‌های نسل قبل از «زینب زینب» به این سو، اگر توجه کنید، فضای همه حزن و اندوه است اما در مداحی‌های جدید از حضرت زینب(س) با تعابیری مانند سرلشگر حرف زده می‌شود.

اتفاقا از نظر شعر خیلی از مداحی‌های هیأتی به سمت ضعف در کلام رفته است.
بله، ضعف تألیف در خیلی از آنها مشهود است و دلیلش شاید بیشتر فضای لابی‌گری است که برای انتخاب شعر مداحان جریان دارد. اتفاقا من در همین 10 روز گذشته پژوهشی درباره زنان نوحه‌سرا و رساندن شعرها به دست مداحان انجام می‌دادم و به این نتیجه رسیدم که فضای عجیبی وجود دارد. یک عده از شاعرانی که در ارتباط با مداحان و به‌خصوص مداحان هیات‌های بزرگ هستند، کلونی‌ای درست کرده‌اند و اجازه ارتباط مداح با همه شاعران کشور را نمی‌دهند. به مداح این‌گونه القا شده که ظرفیت محدودی دارید و حتی اگر سبک داری، باید با آدم‌های محدودی کار کنی و آدم محدود، ذهن محدود و تکرار را به وجود می‌آورد. ولی وقتی مداح شعری را که از قبل به عنوان یک شعر آیینی و نه فقط برای نوحه و هیأت سروده شده، انتخاب می‌کند، با این‌که نوا و شوری پشتش نیست اما خیلی چرخیده است و حتی خیلی از مخاطبان شعر هیأت به این روی آورده‌اند که در کنار سینه‌زنی و شور که در دهه 80 خیلی روی بورس بود، در خانه و ماشین، روضه و زمینه و واحد هم گوش می‌کنند؛ چراکه این شعرها، شعرهای پخته‌تر، کامل‌تر و روایی‌تری است.

چه باید کرد که این جریان که شعر بهتر و ارزشمندتری را به مخاطب عرضه می‌کند، تقویت شود؟
این قطعا نیاز به ورود یک نهاد بالادستی، بی‌طرف و قابل قبول دارد.

ولی در عرصه فرهنگ هروقت یک نهاد بالادستی دولتی ورود پیدا کرده، همیشه وضعیت بدتر شده است. 
منظورم از ورود، دخالت نیست. الان رسانه هیأت یک رسانه مردانه است و یک بخشی از فضایی که اجازه نمی‌دهد مداحان به سمت کار کردن با همه‌جور شاعری بروند از این ناشی می‌شود که اولا می‌گوید شاعر آقا درک درستی از فضای هیأت دارد و می‌داند کدام لفظ، فراز و تصویر می‌تواند مخاطب را به هیجان وادار کند و ثانیا شاعری که در هیأت من هست، درک درستی از هیأت من دارد. به همین دلیل ما باید به جای لابی‌گری، بستر داشته باشیم. به شب شعر عاشورایی شیراز که قدمت زیادی دارد و قوت شعرهای آن سال به سال بیشتر می‌شود، توجه کنید. آنها ذیل عنوان «بیرق» شاعران جوان را هم برای عاشورایی نوشتن و سواد عاشورایی نوشتن، تربیت می‌کنند. ما در زمینه مداحی به‌روز می‌شویم و در هیأت‌ها فضا را برای حضور بهتر خانواده‌ها فراهم می‌کنیم و در زمینه شعر هم فضا به سمت ارتقا پیش می‌رود. آنچه من درباره ورود یک نهاد می‌گویم به معنای دخالت، اعمال نظر یا هدایت فکری نیست. با این‌که می‌گویند امسال مثلا شعار مملکت حجاب است، همه هیأت‌ها درباره این موضوع کار کنند، آنچه من می‌گویم این است که آن بستر فراهم شود، یعنی اگر یک مداح دو ماه قبل از محرم می‌خواهد برنامه‌ریزی کند، شعر برگزیند و سبک‌هایش را سفارش دهد، بستری وجود داشته باشد که در آن سبک مورد نظرش را بگذارد، شاعران بدون اسم و با یک کد در آن وارد شوند، تلاش‌شان را بکنند و مداح از بین ظرفیتی که در کشور وجود دارد، نه از بین چند نفری که با هم به قهوه‌خانه می‌روند و دور هم شعری را چکش‌کاری می‌کنند، امکان انتخاب داشته باشد. این بستر باید از طرف یک نهاد بالادستی باشد که بی‌طرفی‌اش ثابت شده باشد، اگر شما آن را به خانه مداحان یا مجمع شاعران اهل بیت(ع) یا جاهای دیگر بدهید، هرکدام یک نگاه و یک سیاست غیرهمسو با نهادهای مرتبط دارند، که اجازه تعامل را نمی‌دهد اما اگر یک جای بی‌طرف و بالادستی که کار ویژه‌اش فراهم کردن این بستر باشد، وجود داشته باشد؛ مداح می‌داند متعلق به هیأت بغلی نیست که کسرشأنش باشد به آن مراجعه کند، شاعر هم می‌داند حتی اگر در شهرستان زندگی می‌کند، خانم است، به جلسات رفت و آمد ندارد و... بازهم می‌تواند به اندازه بقیه سهم داشته باشد. شاعر می‌تواند در آنجا یک صفحه داشته باشد، درست مثل کاری که در سایت آیات غمزه انجام می‌شود و شعرهای عاشورایی که برای اجرا شدن در هیأت‌ها می‌سراید، در آن صفحه قرار دهد. مداحان هم که فقط همین ده پانزده مداح تراز کشوری نیستند، الی ماشاءا... هیأت‌های کوچک در سراسر کشور داریم. باید مداحان بتوانند استفاده کنند و شاید هیچ‌وقت به گوش من شاعر هم نرسد ولی این بستر می‌تواند کاری کند که هیأت کوچک در روستا هم از شعر استفاده کنند، می‌دانیم که هیأت‌ها مراعات می‌کنند و حداقل فایل صوتی‌اش را برای شاعر می‌فرستند. به نظر من چنین فضایی اگر وجود داشته باشد؛ برای شاعر انگیزه ایجاد می‌کند، دسترسی مداح را بهتر می‌کند و درنهایت هم به نفع رسانه هیأت است.

متوجه شدم. خیلی هم از این‌که شعر خانم‌ها در شعر هیأت دیده نمی‌شود، دلخورید. اتفاقا در سال‌های اخیر شاهد بوده‌ایم که خانم‌های شاعر در شعر مذهبی خوب درخشیده‌اند. در دهه‌های 70 و 80 برخی شعرهای خانم‌ها در هیأت‌ها خوب دیده شد، برای مثال شعری که خانم فاطمه سالاروند برای حضرت زهرا(س) در شب شعر عاشورا خوانده بود، خیلی مورد توجه قرار گرفت.
امکان رسیدن شعرهایی که خانم‌ها در کنگره‌های شعر فاطمی یا عاشورایی می‌خوانند، به دست مداحان زیاد است. البته ما به عنوان خانم شاعر می‌دانیم که این موضوع که شعر خانم‌ها در هیأت زیاد دیده نشود تا حدی طبیعی است چراکه رسانه هیأت به دلیل منظومه فکری‌مذهبی که در پشت آن است که اجازه تعامل زن و مرد را به‌راحتی نمی‌دهد. بخش دیگری از این مسأله هم به این برمی‌گردد که زن هرچقدر هم تلاش کند تا محتوامحور و فراجنسیتی شعر بگوید، به هرحال زنانه می‌نویسد و چون قرار است این شعر را مداح آقا اجرا کند، این فضا که مداح بخواهد از زبان یک مادر یا خواهر شعر را اجرا کند، برای مداحان راحت نیست. در ضمن درکی که از فضای مردانه و هیجانی که در هیأت هست، یک خانم ندارد؛ چون در بخش زنانه هیأت‌ها معمولا اتفاقاتی که در بخش مردانه می‌افتد، نیست. شاید این مسأله که به شعر زنان زیاد توجه نمی‌شود، به دلایلی که گفتم اگر قابل قبول نباشد، قابل فهم است اما در همان پژوهشی که پیشتر گفتم، متوجه شدم بیشترین گلایه خانم‌های شاعر، واسطه‌ها هستند. یعنی غالبا باید با واسطه شعر را به مداح برسانند و این باعث نوعی انفعال می‌شود؛ چراکه شاعر زن باید منتظر بنشیند که واسطه‌ای تمایل پیدا کند تا شعرش را بگیرد. این وسط اتفاقی که می‌افتد، این است که آن واسطه اگر یک مداح معروف سراغش بیاید، ترجیح می‌دهد شعری از خودش را به مداح بدهد، معمولا خانم‌ها را می‌گذارند برای وقتی که زمان کمی دارند یا کار، اورژانسی یا دم‌دستی‌تر است. شور اصلی شب تاسوعا و عاشورا را نمی‌دهند، شب دوم را به خانم‌ها می‌دهند، شب هشتم، نهم و دهم را به شاعر آقا می‌دهند. این انفعال که تا دم محرم سال بعد نمی‌دانی امسال توفیق داری، مشکل‌ساز است. شاعر ممکن است از دو ماه قبل فرصت داشته باشد، زمان گذاشته و مطالعه کرده باشد ولی باید بنشیند که واسطه سراغش می‌آید یا نه و باز آن واسطه سلیقه‌اش را هم دخیل می‌کند. ممکن است شعر شاعر با مداحی مداح مطابقت داشته باشد ولی فضای فکری و شعری واسطه با فضای شعر شاعر منطبق نباشد و سراغ افراد دیگری برود. اینها باعث کم‌کاری و دلگیری خانم‌ها می‌شود و باعث می‌شود به جای نوحه‌سرایی، سراغ غزل‌سرایی بروند و درست است که غزل آیینی هم جای خود را دارد ولی مشارکت فعال در رسانه هیأت، رزق و برکتش چیز دیگری است و فضایی هم که به قلم‌مان می‌دهد، نامحدود است. آن بستری که می‌گویم در اینجا می‌تواند راهگشا باشد. نمی‌دانم از حلقه ریان اطلاع دارید یا نه. اینها در امامزاده اسماعیل(ع) جمع می‌شوند و در آن خانم‌ها و آقایان حضور دارند و دو ماه قبل از محرم، شعر آیینی و نوحه می‌نویسند و در این مدت اشعار، توسط استادانی مانند حاج‌محمد صمیمی نقد و چکش‌کاری می‌شود و خروجی این آثار در بسترهای مختلف فضای مجازی، اعم از کانال‌ها و صفحات شاعران یا کانال‌هایی که اشعار آیینی را منتشر می‌کند، انتشار می‌یابد. این حلقه هرسال کتابی منتشر می‌کند و مداحان مختلف آن را تهیه می‌کنند و حتی گاهی شعر دوستان شاعر به دست مداحان خارج از کشور هم می‌رسد. این اتفاقات باید در سطح کشور تکثیر شود. یعنی شاعری که تهران نیست یا امکان حضور در حلقه ریان را ندارد هم بستری برایش ایجاد شود که نوحه‌نویسی را تمرین کند. نوحه‌اش نقد شود، ارتقا پیدا کند و در نهایت به دست کسانی که امکان انتخاب دارند، برسد. 

همه بحث درباره شعر عاشورایی معمولً به سمت شعر هیأت می‌رود که خط مقدم برخورد مخاطب با شعر مذهبی است اما جریان قدرتمندی هم در شعر مذهبی وجود دارد که شعری برای مصرف عمومی نیست. 
بله، من ساحت شعر آیینی را از شعر هیأت جدا می‌بینم. شعر هیأت، کارویژه مشخصی دارد و می‌خواهد از محاطب اشک بگیرد ولی شعر آیینی گاهی تأمل‌گراست و حتی شعری که برای عزا سروده‌شده، گاهی باعث احساس شعف در وجود شما می‌شود؛ یعنی احساس می‌کنی این شهادت، هیچ خسرانی نیست و قضیه «مارأیت الا جمیلا» حضرت زینب(س) است. احساس می‌کنی کل این فضا، یک تئاتر است که در برابر شما اتفاق می‌افتد. اوج هنر است و از اتفاقی که شاعر در شعرش رقم زده، لذت می‌بری ولی شعر هیأت این نیست. در شعر هیأت باید مخاطب را سریع به اوجی برسانید و قله‌ای که تصویر می‌کنی،  باید جایی باشد که احساسات مخاطب غلیان کرده و دچار هیجان شود.

سؤال من این است که در دوره‌هایی این گرایش در شعر مذهبی را خیلی پررنگ می‌بینیم، از قبل از انقلاب «خط خون» موسوی‌گرمارودی یا در بعد از انقلاب «گنجشک و جبرئیل» حسن حسینی یا تجربه‌های بسیار مدرن و زبان‌گرای «م. مؤید» ولی به نظر می‌آید از این دست تجربه‌ها در شعر مذهبی خیلی کم دیده می‌شود. دلیلش چیست؟
دلیلش این است که شعر هیأت دارد نسبت به شعر آیینی پیشی می‌گیرد و بحث رسانه‌گرایی یا بهتر است بگوییم رسانه‌زدگی در اینجا مؤثر است. شاعر وقتی می‌بیند که اگر شعر آیینی بگوید، در بهترین حالت که البته برای همه هم اتفاق نمی‌افتد، در یک کتاب چاپ می‌شود. حال آیا کسی این کتاب را بخرد یا نخرد ولی اگر شعر برای هیأت حتی  100 نفره بگوید، می‌تواند فایل آن را در کانال یا صفحه‌اش گذاشته، درباره‌اش حرف بزند، به آن سمت می‌رود. وقتی به سمت شعر هیأت می‌رود، یعنی به جای این‌که دنبال آن باشد که شعرش حرفی برای گفتن داشته باشد، به دنبال آن است که درباره شعرش حرف زده شود و به جای این‌که دو نفر استاد شعرش را بخوانند و تأیید کنند، دنبال این است که افراد بیشتری شعرش را بشنوند. در سال‌های اخیر بحث حسینیه کودک و خادمین نوجوان زیاد مطرح شده، یعنی هیأت به سمت یک جامعه مدرن به‌روز می‌رود و طیف‌های زیادی از قشر مذهبی حتی آدم‌هایی را که مذهبی هستند اما انقلابی نیستند، پوشش می‌دهد. شاعر هم به سمت همین‌گونه شعر، یعنی شعر مصرفی می‌رود و به نظر من این امر، اجتناب‌ناپذیر است؛ چون وقتی هیأت دارد به آن سمت حرکت می‌کند، همه عواملی که در هیأت دخیل هستند به این سمت حرکت می‌کنند. اتفاق خوبی نیست ولی طبیعی است. 

کارکرد اصلی هیأت 

هیأت باید به کارکرد اصلی خود برگردد. شعرهایی که می‌بینید، مشخص‌ترین شاخصه‌ای که دارد، این است که سیاست‌زدایی شده است. درحالی که هیأت باید کارکرد سیاسی داشته باشد، دیانت ما با باید سیاست گره خورده باشد. نمی‌توان از تریبون هیأت فقط برای اشک گرفتن و روضه خواندن استفاده کرد بلکه باید تبیین موضع و تبیین مقاومت در آن صورت بگیرد. امروز سیاست را از هیأت گرفته‌اند، هیأت منعفل شده و صرفا جایی برای گریه، هیجان و شور شده. اگر شعورمندی به هیأت‌های ما بازگردد، ناخودآگاه شاعر هم مجبور است خودش را با این شکل از هیأت همراه کند و کاری کند که شعرهایش شعورمندتر باشد و این گونه، شعر هم ارتقا پیدا می‌کند. ما وقتی می‌خوانیم، می‌بینیم که گاه شاعری برای یک مناسبت عاشورایی، یک ماه کتاب خوانده است، به لهوف اکتفا نکرده، نفس‌المهموم و مقاتل دیگر را هم خوانده است. برای سرودن پنج بیت، شاعر پنج ماه زمان گذاشته ولی برخی شاعران امروز حتی یک بار هم مقتل نخوانده‌اند و اطلاعات‌شان، اطلاعات هیأتی است و شعر را از روی شعر می‌نویسند. حتی مضمون‌ها هم تقلیدی است و هرچه جلوتر می‌رویم، ضعیف‌تر می‌شود؛ چراکه شاعر اولی، مضمون بهتر را کار کرده است. 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها