اما حکما و علمای قدیمی جملهای ناب دارند که میگویند هر چیزی که ازحدش بگذرد به ضد خودش تبدیل میشود، حتی اگر چیز خوبی باشد! صنعت گردشگری آنقدرظرفیت عظیمی دارد که گاهی موجبات زحمت کشورهای توریستی وگردشگرپذیر را فراهم میآورد. یعنی همانگونه که برخی کشورهای بهدنبال افزایش گردشگران خودهستند؛برخی کشورهانیزازگسیلشدن خیل عظیم گردشگران به شهرهای معروفشان به ستوه آمدهاند. گردشگری میتواند تا آنجا گسترش یابد که پدیدهای چالشبرانگیز به نام «گردشگری افراطی» را رقم بزند. گردشگری افراطی به ازدحام بیش از حد جمعیت گردشگران گفته میشود که کیفیت زندگی ساکنان ومحلیها راکاهش میدهد یاتأثیر منفی چشمگیری بر کیفیت تجربه گردشگری خود گردشگران دارد.باافزایش بیسابقه گردشگری درسطح جهانی اابتدای قرن بیستویکم، گردشگری افراطی هم به مسألهای جدی تبدیل شده است.میل جهانی مردم به گردشگری بینالمللی دراین ۲۰ساله بهقدری بوده که همهگیری ویروس سارس درسال۲۰۰۲ وبحران اقتصادی سال ۲۰۰۸هم نتوانست مانع رشد شدید این روندشود.روی کاغذ علت این اتفاق بسیار ساده است: سفر جمعیت بسیار زیادی از گردشگر تنها به چندین مقصد محبوب. بنا بر آمارهای گزارش شده حدود ۸۰درصد از گردشگران جهانی تنها به ۱۰درصد از مقاصد گردشگری سفر میکنند و این امر موجب گردشگری افراطی میشود اما وقتی دقیقتر به این مسأله مینگریم به این پرسش میرسیم که چگونه جمعیت بسیار زیادی تنها به مقصدهای محدودی میروند؟ پاسخ بیشتر تحلیلگران در اینجا به مسأله حکمرانی دولت در زمینه گردشگری برمیگردد. دولتها همواره بهدنبال رونق اقتصادی کشورخودهستند و گردشگری هم در این باب صنعتی پیشرو است پس از گردشگری برای رونق بیشتر اقتصادی بهره میگیرند.ملاک موفقیت صنعت گردشگری همواره تعداد گردشگر ورودی، میزان ارز آورده شده به کشورو درنهایت درآمد کلی کشورازورود گردشگر خارجی است. مشکل اینجاست که هیچکدام از این ملاکها شامل منفعت یا ضرر مردم محلی یا حتی محیطزیست نمیشوند. پس دولتها بدون توجه به مشکلات ایجاد توسط گردشگری برای مردم محلی یا محیطزیست به توسعه آن ادامه میدهند.