شهرت مجازی؛ دردسر‌های واقعی

«روایت ناتمام سیما» به نویسندگی و کارگردانی علیرضا صمدی از جاماندگان چهل‌ویکمین جشنواره فیلم فجر که به‌تازگی به جدول اکران اضافه شده، فیلمی است که دو چهره دارد. اول پرداختن به شهرت کاذبی که شبکه‌های اجتماعی ایجاد می‌کنند و دوم مسأله زنان. بیش از هرچیز مسأله اصلی فیلم پرداختن به دنیای شخصیت‌های زن فیلم است، روایتی از دو زن با دو طبقه اجتماعی متفاوت که هر یک دارای مشکلاتی هستند اما فیلم در ورطه فیلم‌های فمینیستی سینمای ایران نمی‌افتد و می‌تواند مخاطب را تا آخر داستان حفظ کند.
کد خبر: ۱۴۶۳۸۱۳
نویسنده امیرحسین حیدری - گروه فرهنگ و هنر
 
یک داستان مک گافین
فیلم روایت ناتمام سیما برشی از زندگی دکتر ثمین (حامد کمیلی) یک استاد دانشگاه موفق است که سمینارهای انگیزشی موفقی را نیز برگزار می‌کند. یک روزاما ازطریق شبکه‌های اجتماعی پیامی را دریافت می‌کند که باعث بازشدن پای گذشته فراموش‌شده دکتر به زندگی امروز او می‌شود و... .روایت ناتمام سیما از آن دست فیلم‌هایی است که سعی می‌کند قصه‌گوباشد وبه همین علت در فیلم شاهد داستانی چندلایه هستیم که هر کدام به‌نوعی با شخصیت اصلی در ارتباط است.لایه اول داستان که همان روند خطی داستان است، به بحث شبکه‌های اجتماعی و تاثیر آن در زندگی روزمره خانواده‌ها می‌پردازد.با این‌که شبکه‌های اجتماعی و شهرت ناشی از آن محور اصلی داستان فیلم را تشکیل می‌دهد اما شبکه‌های اجتماعی درفیلم در واقع نوعی مک گافین است.مک گافین یکی از تکنیک‌های داستان‌پردازی است، بدین نحو که مفهوم، فرد یا شیئی وجود دارد که همه به‌دنبال آن می‌گردند و ماجرا بر اساس آن پیش می‌رود اما در اغلب اوقات در نهایت مشخص می‌شود آن چیز خیالی بوده یا اهمیت چندانی نداشته است. گویی این موضوع مانند ویترینی است که می‌خواهد مخاطب را به درون خود بکشد تا با موضوعی عمیق‌تر او را روبه‌رو کند که همان لایه دوم و زیرین داستان است. 
   
فراتر از شعارهایی فمینیستی
درواقع این لایه دوم داستان است که دنیای فیلم را می‌سازد؛ دنیایی که موضوع اصلی آن زن ومسائل زنان است.تقریبا از سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ که جنبش «می‌تو» درسینمای ایران به راه افتاد،فیلم‌های تولیدی سینما نیز به این سمت گرایش پیدا کردند. در این سال‌هاست که در سینما شاهد موجی از فیلم‌هایی با موضوعات و شعارهایی فمینیستی بودیم که گهگاهی در سینمای امروز هم اثراتی از آنها را می‌بینیم. روایت ناتمام سیما هم با این‌که از آن دست آثاری است که ناشی از آن جریان ساخته شده اما مانند دیگر آثار درگیر شعارهای فمینیستی نشده است. این فیلم روایتگر داستان دو زن ازدو طبقه متفاوت است که هر کدام به‌نوعی دچار آسیب شده‌اند و داستان چگونه کنار آمدن این دو با وضعیتی است که با آن مواجه شده‌اند. اثر علاوه بر این دو موضوع دارای داستانک‌های دیگری نیز هست که هرچند کوتاه هستند اما نمی‌توان گفت عناصری زائد درفیلم به حساب می‌آیند،داستانک‌هایی مانند روایت دختر دانشجو، روایت حیدری دوست دکتر سمین و... .
   
بازیگرانی کوتاه‌تر از شخصیت‌ها 
شخصیت‌پردازی در فیلم روایت ناتمام سیما نیز تابع قصه داستان پیش می‌رود و فیلم شخصیت‌های خود را نه با دوربین که با داستان خود به مخاطبان معرفی می‌کند. این نوع از شخصیت‌پردازی باعث شده تا توجه مخاطب بیش از پیش به کنش شخصیت‌ها با هم و گفت‌وگوی بازیگران با هم جلب شود. علیرضا صمدی در مقام کارگردان نیز در انتخاب بازیگران سعی خود را بر این گذاشته تا بازیگرانی را انتخاب کند که از نظر شخصیتی نزدیک‌ترین تیپ به شخصیت‌ها بوده یا در تجربه‌های گذشته خود از پس چنین نقش‌هایی برآمده باشند. به‌عنوان مثال تصویری که فیلم از شخصیت دکتر سمین نشان می‌دهد، استاد دانشگاهی قانونمدار است و در تجارت هم فردی موفق به حساب می‌آید اما وقتی وارد داستان می‌شوید، روی پنهان این شخصیت خود را به شما نشان می‌دهد و خواهید فهمید که چنین شخصیت موفقی چیزی بیشتر از یک آدم سودجو نیست. حامد کمیلی در نقش دکتر سمین را می‌توان یکی از خنثی‌ترین نقش‌های این بازیگر دانست. به گونه‌ای که اگر فیلم به کمک او نمی‌آمد، کمیلی در کاراکترسازی خود الکن می‌ماند، زیرا تصویری که فیلم از دکتر سمین به نمایش می‌گذارد فرصت‌طلب بودن اوست، اما آنچه حامد کمیلی ارائه می‌دهد، بسیار متفاوت است. در کنار شخصیت دکتر سمین سه شخصیت دیگر نیز وجود دارند که به همین ترتیب به آنها پرداخته شده است. دومین شخصیت مهم فیلم را می‌توان دکتر عفت نظری (آزاده صمدی) همسر دکتر سمین دانست. خانم دکتری خودساخته و متعهد به کار و زندگی که در زندگی شخصی نیز مشکلی ندارد اما در میان گفت‌وگوهاست که مشخص می‌شود او نیز شاید در ظاهر زندگی موفقی داشته باشد ولی برای رسیدن به این زندگی چه موانعی را پشت سر گذاشته و کارگردان برای پرداختن به گذشته این کاراکتر و شخصیت‌پردازی آن ابایی از اضافه‌کردن سکانسی که به داستان اصلی مرتبط نیست، ندارد. 
   
از بازی بجا تا نقش تکراری
اما سومین شخصیت فیلم آنچنان مهم است که نام اوبر فیلم است ومی‌توان گفت دنیای کنش‌ها وواکنش‌های فیلم در نسبت با این شخصت است که شکل می‌گیرد؛ سیما (غزل شاکری) زنی سرپرست خانواده است که با کار کردن در تاکسی اینترنتی خرج زندگی و درمان برادر خود را که در تصادف دچار آسیب شدید شده، درمی‌آورد. با این‌که در طول فیلم شاهد اتهاماتی به این زن هستیم اما فیلم در بطن خود تا جایی که می‌تواند به مخاطب خود می‌گوید که او بی‌گناهی است که بار گناهان همه را به دوش می‌کشد. غزل شاکری در نقش سیما نیز توانسته به‌خوبی ظاهر شود. شاکری تا جای ممکن وفادار به نقش می‌ماند، بازی اضافه‌ای نمی‌کند تا بخواهد احساس مخاطب را برانگیزد و این بازی‌نکردن بزرگ‌ترین کمک را به طبیعی جلوه‌کردن نقش می‌کند. در نهایت رفیق صمیمی دکتر سمین، حیدری (مهران احمدی) شخصیتی است که نگاهی کاسب‌کارانه به همه‌چیز دارد. حیدری نیز مانند دیگر شخصیت‌های ابتدای فیلم، شخصیتی که از او می‌بینیم، رفیقی تمام‌عیار برای دکتر سمین است که مدیر برنامه‌های او نیز هست اما رفته‌رفته در فیلم می‌بینیم که آنچه او می‌نماید با حقیقت تفاوت دارد. او خود را یک قربانی می‌بینید که برای رسیدن به حق خود دست به هر کاری می‌زند. انتخاب مهران احمدی برای این نقش کم‌ریسک‌ترین انتخاب صمدی در انتخاب تیم بازیگری است. مهران احمدی پیش از این در فیلم‌های مختلفی چنین تیپی رااجراکرده بود ونوع حرف‌زدن و شمایل بدنی اورادرچنین تیپی ثابت کرده است.نکته‌ای که اگرچه می‌تواندبه درآوردن نقش کمک کند اما تکرار یک نقش توسط یک بازیگر درفیلم‌های مختلف،نه‌تنها به شخص که به فیلم نیز می‌تواند آسیب بزند.

کارگردان قصه‌گو با پایان باز
علیرضا صمدی کارگردان جوانی است که تحصیلات آکادمیک سینما دارد و از سال ۱۳۸۷ فعالیت خود را با ساخت مستند و تیزر برای تلویزیون آغاز کرده است. صمدی در سال ۱۳۹۵ موفق به ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود با نام «بی‌نامی» شد که نگاه منتقدان را به خود جلب کرد و پس از آن بود که با ساخت فیلم «صحنه‌زنی» در میان اهالی سینما و مخاطبان، خود را به‌عنوان کارگردانی که دغدغه‌های اجتماعی دارد، معرفی کرد. زمانی که به آثار ساخته‌شده توسط صمدی، مخصوصا روایت ناتمام سیما نگاهی بیندازیم، درمی‌یابیم که ویژگی مشترک فیلم‌های علیرضا صمدی علاوه بر بررسی مسائل اجتماعی، قصه‌گویی موجود در آثارش است.روایت ناتمام سیما، فارغ از تمام نکات مثبت و منفی‌اش یک برش از زندگی است و به همین دلیل است که در این فیلم با یک پایان باز روبه‌رو هستیم. فیلم در نهایت می‌خواهد بگوید خانواده دکتر سمین که در ابتدای فیلم به‌عنوان یک خانواده کامل و شاد نشان داده می‌شود، مانند هر خانواده‌ای ممکن است روزگار تاریکی را پشت سر بگذارند یا سیما با تمام باری که بر دوشش دارد، باید دوباره به زندگی خود برگردد، چون زندگی ادامه دارد. پایان باز برای این فیلم در واقع بیش از هر چیز نشان‌دهنده همین نکته است که مخاطب در این فیلم تمام زندگی افراد را زیر ذره‌بین نگرفته است، بلکه بخش کوچکی از آن را نشان می‌دهد و قضاوت را بر عهده خود مخاطب می‌گذارد که آیا می‌تواند درباره هر کدام از شخصیت‌های اصلی و فرعی فیلم قضاوت کند یا خیر؟‌
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها