به گزارش جامجمآنلاین، فضای سیاسی ایران از محافل علمی گرفته تا کوچه و بازار با انتخابات به عنوان مساله نخست این روزهای کشور گره خورده است. ظاهرا علت این امر پیوند سیاسی، اقتصادی و فرهنگی لااقل چهار سال آینده کشور و حتی منطقه و جهان با این رخداد مهم خواهد بود. جامعه امروزین ما عملا به دو قطب کلان موافق و مخالف مشارکت تقسیم شده است. هر یک از این نحلهها و جریانات نیز استدلال خاص خود را دارند. این تقسیم بندیها سوای از تقسیم بندیهایست که در بین خود طرفداران جناحهای اصلی وجود دارد.
اهمیت مقبولیت نظام یک نکته ضروری و در عین حال انکارناپذیریست. نظام جهوری اسلامی بدون پشتوانه هلی مردمی اساسا نمیتواند پابرجا باقی بماند. علاوه بر استدلال عقلی، شواهد تاریخی و آنهم در تاریخ تشیع بر این امر صحه میگذارد. چنانچه پیشوای شیعیان حضرت علی (ع) علیرغم برخورداری از مشروعیت (تایید الهی، نبوی و قرآنی) از آنجایی که مقبولیت یعنی مورد تایید اکثریت جامعه نبود، به رای آنان و برای حفظ مصلحت مسلمین احترام گذاشت و در بیعت با خلفای راشدین نسبت به آنان و حکومتشان تمکین کرد (در این موضوع پرمناقشه رجوع شود به: جانشینی حضرت محمد (ص)، ویلفرد مادلونگ، ترجمه احمد نمایی، نشر آستان قدس رضوی؛ روایت و سیاست در تاریخ صدر اسلام خلفای راشدین، طیب الحبری، ترجمه محمدرضا مرادی طادی، نشر نامک). در هر صورت پشتوانه مردمی نظام از بدیهیات در توفیقات آن و در عرصههای مختلف خواهد بود.
نکته دیگر در تضادها و تعارضات حضور در انتخابات پیش رو است. مخالفین شرکت در انتخابات، فرمایشی و نمایشی بودن، مشکلات ساختاری نظام، عدم اختیارات لازم مقام ریاست جمهوری، فقدان گزینههای مناسب آشنا به سیاست و حکمرانی، مشروعیت زدایی از نظام، تلقی انتصاب توسط نظام، القاء عدم اعتماد به خروجی انتخابات را چاشنی استدلال خود در مخالفت دارند. ضمن آن که به نظر میرسد عادت به رای ندادن در چند سال اخیر و در انتخابات متعدد و به نوعی قهر با صندوق رای و تحریم انتخابات نیز میتواند در این مخالفتهای موثر باشد. مخالفین با طرح این پرسش پرمعنا که اصلا این انتخابات چه تاثیری بر سرنوشت من و شما دارد؟ معتقدند که رای دادن و ندادن هیچ تفاوتی را به لحاظ سطح زندگی جامعه ایجاد نخواهد کرد. زیرا هر کسی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، هیچ تفاوت محسوسی را در جامعه شاهد نخواهیم بود. ضمن آن که معتقدند همه کاندایها مثل هم هستند و هیچ تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. مخالفین در استدلالی دیگر این گونه ادعا دارند که ما رای نمیدهیم، چون خواستههای ما را تامین نمیکند.
اما در نقطه مقابل موافقین شرکت در انتخابات، دلائلی متقن و در عین حال قابل قبولتر را مطرح میسازند. نخست آن که در انتخابات پیش رو و با همه ضعفها و نقدها، جناجها و در حقیقت سلایق اصلی جامعه دارای کاندیدا هستند؛ که در سالهای اخیر کمتر سابقه داشته است. در همین راستا ظاهرا نظام برای جلب حمایتهای مردمی حاضر شده است سلایق مختلف حتی منتقد را سهیم در قدرت نماید؛ تا وجهه و اعتبار داخلی خود را که در انتخابات چند سال گذشته خدشه دار شده است، ترمیم نماید.
در استدلال دیگر حوادث گذشته و به ویژه در دوره دولتهای همچون خاتمی حکایت از آن دارد که اثرگذاری رئیس جمهور و نوع وابستگی فردی و سیاسی وی میتواند منشاء تحولات اثرگذار در جامعه و در عرصههای مختلف سیاسی، نظامی، اقصادی، فرهنگی و اجتماعی شود. در هر صورت کسی نمیتواند منکر شود که دولت خاتمی ۱۳۷۶ هیچگاه در امتداد دولت هاشمی نبود و دولت احمدی نژاد نیز به همین نحو. حتی دولت روحانی نیز برخلاف دولت احمدی نژاد و دولت رئیسی نیز متفاوت از آنان بوده است؛ که خود از جایگاه مقام ریاست جمهوری و اثرگذاری آن حکایت دارد. هر کدام از آنها با همان میزان اختیاراتی که داشتند، منَشاء تحولات مثبت و منفی بسیاری در تار و پود زندگی ما بودند که نه تنها هم اکنون که تا مدتها میبایست اثرات و نتایج آن را در زندگی خود لمس کنیم.
موافقان شرکت در انتخابات همچنین معتقدند که لااقل تا چهار سال آینده سرنوشت ملی ما ارتباط تنگاتنگی با نوع انتخاب جامعه ایرانی در هشتم تیرماه خواهد داشت. ضمنا آن که اگر ما انتخاب نکنیم، جریانی با کمترین آراء و بدون تکلیف در مقابل رای مردم، خسارت جدی به کشور ما و آینده فرزندانمان خواهد زد. علاوه بر این اعتبار و آبروی ایران در سطح منطقه و جهان نیز مطرح خواهد بود. به عبارت دیگر رای ندادن ما موجب میشود یک اقلیتی به هر گونه که دلشون میخواهد کشور من و شما رو اداره کنند؛ لذا ما با رای ندادن، عملا به او اجازه و به اصطلاح بسط ید رو در امر حکمرانی را خواهیم داد. به معنای دیگر ما انتخاب میکنیم که انتخاب نکنیم.
موافقان معتقدند صدایی که از مردم بلند میشود، بی تردید اثرگذار خواهد بود (حتی نظر اشتباه آنان هم اثر دارد؛ به مانند اصرار بر پایین ماندن قیمت انرژی که البته برخلاف منافع ملی و نیز در تضاد با توزیع عادلانه منابع است). حتی نظر و خواسته آنان پس از انتخابات هم تاثیرگذار است. زیرا میزان و حد و حریم فضای بسط ید حکومتها توسط مردم میتواند تعیین شود. در هر صورت با مشارکت در انتخابات، در حقیقت رئیس جمهور آینده را مجاب میکنیم تا بر اساس نظر جامعه و در زمینه نوع و اولویت برنامهها عمل کند؛ که این امر خود گامی به جلو خواهد بود.
موافقان معتقدند که به دلائل، شواهد و قرائن موجود، مشارکت در انتخابات پیش رو بی تردید بالای ۵۰ درصد خواهد بود؛ لذا این استدلال مخالفان که با مشارکت زیر ۵۰ درصد، نوعی اعتراض سیاسی شکل خواهد گرفت، عملا تحقق نخواهد یافت؛ لذا به نظر میرسد تنها راهکار، مشارکت در انتخابات و البته هدایت جامعه به سمت انتخاب اصلح است.
البته موافقان شرکت در انتخابات خود بر این باورند که یکی از علت دلسردی بخشی از جامعه نسبت به صندوقهای آراء، انتظارات و توقعات نه چندان به جا از جایگاه ریاست جمهوری و علیرغم تفکیک قواست. ضمن آن که برخی از خواسته هایشان اساسا در توان رئیس جمهور و یا لااقل تحقق آن در مقطع زمانی کوتاه نیست.
آنان همچون در پاسخ به شبهه انتصاب و نه انتخاب، این گونه توجیه دارند که با توجه به احتمال بسیار به دور دوم رفتن انتخابات و عدم کسب ۵۰ درصد آراء توسط هر یک از کاندیداها، خود میتواند بطلانی بر مهندسی انتخابات توسط نظام باشد. البته جلب اعتماد عمومی، ایجاد فضای آزاد برای نقد منصفانه و محترمانه، تضمین وعدههای انتخاباتی، تفهیم این امر که عقاید براندازانه نه برای حامیان و نه جامعه خیری نخواهد داشت و باید به دنبال اصلاح طلبی بود، نیز به عنوان دغدغهها و پیشنهادتشان جهت مشارکت هر چه بیشتر مطرح میشود.
در خاتمه بایستی گفت وضعیت جامعه ما به گونهای است که همه مردم ایران با هر گونه تفکر و سلایق میبایست به تعالی کشور همت ببندند. حواسمان باشد آنهایی را که تخریب میکنیم، هموطنان ما هستند و از همین آب و خاک اند؛ لذا تنها با همکاری، یکدلی و مشارکت تمام طیفهای جامعه است که میتوان دولتی مردمی روی کار آورد. ضمنا اصلاح طلبی و اصول گرایی صرفا به جناحهای سیاسی خاص نیست و در آستانه ماه محرم بایستی خاطرنشان کرد که امام حسین (ع) هم برای اصلاح امت جدش قیام کرد. جامعه اصول گرایی ما نیز خوب است که بداند ضعیفتر شدن پایگاه اصلاح طلبی به نفع وی نخواهد بود. زیرا اینهایی که از سبد اصلاحات در میآیند، به سبد اصولگراها نمیآیند؛ آنان برانداز میشوند. یعنی درختی را قطع نکنیم که خودمان روی آن نشسته ایم.
امید است هموطنان عزیز ما با افقی وسیع، با تحقیق و تفکر و به دور از تعصبات فردی و جناحی، شخص اصلح را شناسایی و سهمی بزرگ در رشد و تعالی کشور میهن اسلامی ما داشته باشند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد