محسن کهنسال، چاهکن تخصصی و از همشهریان ابوالحسنی در مورد این حادثه به «جامجم» توضیح میدهد: «از قرار معلوم، روزحادثه بستگان این فرد درحال جمعکردن تاسیسات چاهکنی بودند تا روز بعد بهکارشان ادامه دهند. چراغهای محل خاموش بود و ساعت حوالی ۱۱ شب آقای ابوالحسنی که در آن لحظه و به دلیل تاریکی هوا متوجه دهانه چاه نبود، درون آن سقوط کرد. عرض چاه کم بود و چونکمی اضافه وزن داشت دست و پایش درون چاه گیرکرد و از همانجا با صدای بلند کمک خواستکه بقیه متوجه شدند. بستگان ایشان عموی بنده را میشناختند و از شغلم اطلاع داشتند، اما در آن شرایط به قدری اضطراب داشتند که فراموشکردند اطلاع دهند. شب حادثه از سر کار به خانهام برگشته بودمکه همسرم گفت چنین اتفاقی افتاده است. موتورم در خانه نبود؛ از یکی از دوستان وسیله نقلیه گرفتم و خودم را به محل رساندم. گفتم به امید خدا زنده است و نجاتش میدهیم، اما وقتی وارد چاه شدم دیدم سر و بدنش به خاطر بالا آمدن سطح آب چاه زیر آب مانده و دچار خفگی شده و فقط دستش بیرون است.»
حالا مسأله مهم امدادگران و آقای کهنسال که در محل حادثه بودند، خارجکردن پیکر ابوالحسنی از چاه بود؛ چاهیکه عرض دهانه اولیهاشکمی بازتر بود اما با ورود به آن و پس از طی چند متر، عرض چاه کمتر میشد.کهنسال ادامه میدهد: «من دو طناب همراه داشتمکه طناب اول به خودم و طناب دوم به بالای چاه وصل بود. طناب دوم را امدادگران هلالاحمر به صورت حرفهای گره زده بودند تا فرد سقوط کرده را به آن ببندم و بالا بکشند. چون داخل چاه با دست نمیشد کاریکرد، جورابم را همان بالای چاه درآوردم. پس از رسیدن به ابوالحسنی، ابتدا با پای چپم مچ دستش را گرفتم و وسط چاه آوردم و بعد با پای راست گره را دور دست راستش انداختم. وقتی بچههای هلالاحمر گره را کشیدند، محکم شد. یک متر پیکر را بالا کشیدیم، اما گیرکرد که با پایم آزادشکردم. ۱۰ متر دیگر او را بالا کشیدیم، اما دوباره به خاطر موانع موجود در بدنه چاه گیرکرد. سه بار این کار را انجام دادیم، اما اجازه آزادسازی پیکر را نمیداد و علاوه بر این، پیکر نیز صدمه میدیدکه برای ما قابل قبول نبود و حرمت داشت. گفتم با دو ساعتکارمیتوانم برخی موانع را رفعکنم، اما امدادگران به دلیل ریزش لایههای شنی بالای چاه، نگران سلامتیام بودند و صلاح ندیدند انجام دهم.»
درنهایت با همفکری وهمکاری امدادگران، آتشنشانان،نیروهای مردمی،سایر نهادهای امدادرسان و همچنین به گفته کهنسال، حضور یک تیم ۸ تا ۱۰ نفره از چاهکنان تخصصی از مراغه و هشترود، پیکر مرد هشترودی خارج شد. کهنسال میگوید: «امدادگران، آتشنشانان، مدیریت بحران و بسیاری از دوستان امدادرسان امکانات و تجهیزات زیادی در اختیارمان قرار دادند و سرانجام ساعت حوالی ۱۰ شب به پیکر فرد سقوط کرده رسیدیم. نجات انسان، وظیفه هرکسی است و شاید اگرمن و دوستانمان زودتر ازحادثه اطلاع پیدا میکردیم، احتمال داشت زنده بماند.»
فرید قشلاقی، فرماندار شهرستان هشترود، بابیان اینکه پس از اعلام حادثه، همراه با دادستان، شورای تامین، امدادگران هلالاحمر، آتشنشانی، اداره برق، راهداری و بخشداری در محل حادثه حاضر شده، گفت: با بررسیهای اولیه متوجه شدیم مشکل عمده ما عمق ۵۰ متری چاه نیست. دهانه اولیه چاه تا عمق هفت متری یک متر است، اما بعد از هفت متر، ۳۵ سانتیمتر میشود. از ستاد بحران استان و کشور سوالکردم که آیا تا به حال با چنین موردی در سطح دنیا یا ایران مواجه بودهاند و چه عملیاتی باید صورت گیرد تا مشخص شد مورد عملیاتی ما در دنیا منحصربه فرد است ومشابه آن دردنیا وجود نداشته است. پس از وقوع حادثه ۱۵۰ نفر از نیروهای مردمی و امدادگران به صورت مستمر در صحنه حضور داشتند. مشارکت نیروهای مردمی در کنار امدادگران هلال احمر، اورژانس، اداره راه و شهرسازی، توزیع برق، آب، عوامل انتظامی، سپاه پاسداران و قرارگاه سازندگی قابل قدردانی است؛ ضمن توجه به اینکه تجهیزات و ماشینآلات مورد نیاز از سوی این نهادها در اختیار امدادگران قرار گرفته است. اما سرانجام پس از حدود ۱۲۰ ساعت تلاش بیوقفه گروههای مردمی، امدادگران آذربایجانشرقی و نیروهای اعزامی آتشنشانی شهرداری تهران و ستاد مدیریت بحران کشور، جسد مرد هشترودی در عمق ۵۰ متری زمین پیدا شد.