احمد عربلو، نویسنده «بخشندهتر از آفتاب» یکی از نویسندگان ایرانی است که برای روایت زندگی امام جواد(ع) دستبهقلم شده و با داستانی ساده و قابل فهم برای کودکان و نوجوانان، تلاش کرده تا نمونه قابل قبولی از روایت داستانی از شخصیتی دینی را متناسب برای این گروه سنی عرضه کند. به بهانه سالروز شهادت امام محمدتقی(ع)، در گفتوگو با این نویسنده، از چالش و ضرورت چنین تولیدات ادبی پرسیدیم که در ادامه میخوانید.
پس از اینکه تصمیم به نگارش روایت داستانی از زندگی امامجواد(ع) در قالب کتاب «بخشندهتر از آفتاب» گرفتید، شرایط تولیدات ادبی در این زمینه برای گروه کودک و نوجوان را چطور دیدید؟
گرچه در خصوص این کتاب، حوزه هنری سفارش کار داده بود اما زمانی که نوشتن این روایت داستانی را پذیرفتم، اطلاعاتم در رابطه با امام جواد(ع) نسبتا اندک بود. زمانی که تحقیقات خودم را آغاز کردم، تازه متوجه شدم که چقدر تعداد تولیداتی که در این زمینه داشتهایم، ناچیز است و همان اول کار، بسیار متأسف شدم. بعد از وارد شدن به کار نیز حس کردم ما با معضلی مواجه هستیم که نشان میدهد در ادبیات دینی کشور، بهخصوص برای گروه کودک و نوجوان، کمبودهای زیادی داریم. در این سالها بیشتر به کلیگویی پرداختهایم و این در حالی است که تاکنون باید تولیدات بهتری برای این گروه سنی حساس با مضامین دینی و مذهبی میداشتیم. شاید برای بزرگسالان کتابهای نسبتا خوبی در بازار باشد که زندگی امامان(ع) را در برگرفته اما وقتی مجموع آنچه برای کودکان و نوجوانان نوشته شده را رصد میکنیم، تازه متوجه خلأ ادبی موجود میشویم.
چرا روی مسأله تولید ادبی با محتوای مربوط به شناخت ائمهمعصومین(ع) آن هم برای گروه سنی کودکان و نوجوانان تأکید دارید؟ تبعات کمکاری در این زمینه را چه میدانید؟
اول اینکه انسان در این بازه سنی حساس است و در خصوص شناخت شخصیتهای مذهبی و ائمه اطهار(ع) اگر از سنین پایین اطلاعات کافی نداشته باشد و با منابع ادبی جذاب مواجه نشده باشد، در سنین بالاتر کار سخت میشود و فاصله بین او و چنین انسانهای بزرگی بیشتر خواهد شد. ضمن اینکه انسان در سنین بالا فرصت کمتری دارد و ممکن است برای شناخت این الگوهای انسانی شخصیتساز، از منظری دیر شده باشد. در حالی که اگر در سنین پایینتر برای کودک و نوجوان ایرانی کتابها و تولیدات ادبی و بصری گوناگونی داشته باشیم تا آنها را با مفاهیم دینی و پیامبران و امامان آشنا کند، بخش زیادی از راه را رفتهایم و این فرد در بزرگسانی با پسزمینه عمیق و ریشهداری مطالعات مذهبی خودش را تکمیل خواهد کرد. از سوی دیگر میبینیم که در سایر کشورها با اساطیر ساختگی سعی میکنند برای گروههای سنی پایینتر هویتسازی کنند و بر اساس هویتی که در کودکی و نوجوانی برای آنها ساختهاند، در بزرگسانی وارد مسیری میشوند که در سنین پایین بخشی از آن را طی کردهاند و در صورتی که ما برای معرفی چهرههای دینی و مذهبی خودمان کمکاری کنیم، دچار بحران هویتی بیننسلی جدیدی میشویم.
زمانی که قرار است زندگی یکی از امامان معصوم را برای کودک و نوجوان روایت کنید، چه ملاحظاتی را در نظر دارید یا چطور دست به انتخاب قسمتهای از زندگی این بزرگواران میزنید که برای مخاطبتان آموزندگی و در عین حال جذابیت داشته باشد؟
نویسندگان کودک و نوجوان ما تحقیقات کافی ندارند و متاسفانه چون اطلاعاتمان کم است، انتخاب کردن وجوهی از زندگی پربار این انسانهای وارسته برای روایت در قالب قصه، سختتر میشود. زمانی که خواستم کتاب «بخشندهتر از آفتاب» را بنویسم به کتابخانهها و منابع گوناگونی سر زدم. در این مسیر آنچه بیش از سایر موضوعات در نظرم مهم جلوه کرد، این بود که داستاننویسها از روایت زندگی زمینی و زیست اجتماعی امامان معصوم(ع) برای کودکان و نوجوانان غافل شدهاند. این زندگی معمولی و غیرآسمانی نیز بخش مهمی از زیست ائمه معصوم بوده که شاید به نوجوان یا کودک کمک کند، ارتباط عمیقتری با این شخصیتها برقرار کند و با این که میداند چنین انسانهایی معصوم و آسمانی بودهاند اما متوجه میشود که به هر حال انسان بودهاند و اگرچه نمیتوانیم معصوم باشیم اما میتوانیم انسانهای صالحی باشیم که در راه معصومین(ع) قدم برمیداریم.
درواقع شما معتقد هستید که باید بخشهایی از زندگی معصومین(ع) را در داستانها روایت کرد که برای ذهن کودک و نوجوان قابلپذیرشتر باشد تا با این درک، به الگوبرداری از منش و روش امامان در زندگی زمینی خود بپردازد؟
بله دقیقا. کودک نباید احساس کند هرگز دستش به ائمه معصوم نمیرسد چراکه این شخصیتهای مذهبی با مردمان زمان خود زندگی میکردند و معاشرت کاری و روزانه با جامعه داشتند. خیلی از آنها شاغل بودند و به مشاغلی، شبیه جمعی از مردم زمانه خودشان مشغول بودند در عین حال بعد عرفانی و آسمانی زندگی خود را هم داشتند و در نهایت چنین رویهای کمک میکند که امامان برای کودکان و نوجوانان باورپذیرتر شوند. در مطالعاتی که پیرامون زندگی امام جواد(ع) داشتم، هم دلم سوخت که چرا ما چنین انسان بزرگی را کم میشناسیم؟ هم شیفته شخصیت امام نهم خودم شدم. ضمن اینکه واقعا برایم جالب بود که در این سن هنوز خیلی از وجوه شخصیتی ایشان را نمیشناختم و اطلاعاتم در خصوص امام جواد(ع) همینقدر بود که فرزند بزرگوار امام رضا(ع) هستند و خبر نداشتم که با چه تجار و انسانهای بزرگی در زمانه خودش مراوده داشته و چه چهرههای تاریخی که مرید ایشان بودهاند. همچنین تازه از معجزات این معصوم باخبر شدم. همه این موارد از کاستیهای فرهنگی و ادبی کشور حکایت دارد که همه ما در قبال آن مسئول هستیم. شاید من محقق نباشم، ولی به عنوان نویسنده نیاز دارم تحقیقاتی از سوی اساتید این حوزه صورت بگیرد و نتیجه آن به دست من به عنوان نویسنده برسد که آن را در قالب داستان و روایاتی برای کودکان و نوجوانان عرضه کنم. درواقع ادبیات داستانی ما از عظمت ائمه معصومین(ع) جا مانده است. البته نمیگویم هیچکاری نکردهایم، منظورم این است که چنین حجم تولیداتی برای کشور ما کم است. حتی معتقدم من نهفقط به عنوان یک شیعه باید به شناخت درستی از امامان برسم بلکه لازم است به دور از مذهب، به عنوان انسانهایی کامل این افراد را بشناسم. از این رو تدوین کتبی که برای هر گروه سنی اطلاعات کابردی و موثقی در مورد معصومین(ع) داشته باشد، ضرورت دارد.
پس باید گزیده و در تناسب با ویژگیهای رشدی افراد در گروه سنی مختلف، به روایت بخشی از زندگی ائمه معصومین(ع) پرداخت تا موثر واقع شود؟
بله. شاید به هر دلیلی برخی از اقدامات امامان در دورهای از تاریخی که در آن زیست میکردهاند برای کودک یا نوجوان قابل فهم و درک نباشد، پس وقتی تصمیم میگیریم در این زمینه داستانی بنویسیم، ویژگیهای شخصیتی مخاطب را باید در نظر داشته باشیم تا هم قابل درک باشد هم تصنعی یا خیالی نشود. بهعنوان نمونه امامجواد(ع) در زمان خودشان با برخی افراد مناظرات خاصی داشتهاند که واقعا لازم نیست این بخش از زندگی ایشان را در کتابهای کودکانونوجوانان روایت کرد و بهجای آن بخشهای دیگری از ارتباطات حضرت میتواند برای این گروه سنی کاربردی و جالب باشد. در بخشندهتر از آفتاب سعی کردم این نکته را لحاظ کنم. قصه دلدادگی و مرید شدن بعضی افراد به امامجواد(ع)، آنهم بهواسطه سبک زندگی و در جریان روزمرگیها، یکی از وجوه زمینی و درعینحال جذاب است که امامان را در ذهن کودکانونوجوانان قابل دسترستر میکند و موجب دوستی بیشتر بچهها با آنها میشود. من سعی کردم نشان دهم که ائمه اطهار نیز برای داشتن زندگی خوب دنیوی تلاش میکردهاند و هیچکدام از آنها درعینحال که تارک دنیا نبودند، دلبسته مال و منال دنیوی نیز نبودهاند و مدیریتکردن این سبک زندگی برای انسان امروزی یک الگوی بسیار ارزنده است و ارائه آن به کودکانونوجوانان نیز ارزش دوچندانی دارد. شاید جالب باشد که یک نوجوان امروزی حتی بتواند ظاهر امامش را تصور کند، اصلا چرا نباید بدانند که مثلا امامجواد(ع) در زمان خودشان جزو انسانهای خوشچهره محسوب میشدند؟ ما وقتی بچه بودیم فکر میکردیم امامان در آسمانها و پشت ابرها هستند و در تخیل ما نمیگنجید که آنها نیز انسانی در ظاهر شبیه به ما بودهاند و زندگی عادی داشتهاند.
آیا تصمیم دارید در ادامه شبیه به مجموعه پهلوانانی که تالیف کردید، برای روایت داستانی زندگی ۱۴معصوم(ع) نیز مجموعهای تهیه کنید؟
پس از نگارش کتاب برای امامجواد(ع) ذهنم خیلی درگیر شده و مدام فکر میکنم برای آشنایی نوجوانان امروزی با شخصیتهای مذهبی باید چه کرد؟! البته جدیدا فراتر از این میاندیشم و به نظرم نهفقط باید کودکانونوجوانان را با سیره ۱۴معصوم(ع) آشنا کرد، بلکه میتوانیم بزرگانی مانند حضرتابوالفضل(ع) و اصحاب و یاران ائمه اطهار را نیز در قالب روایتهای داستانی به این گروه سنی معرفی کنیم. امروزبعید است که کودکانونوجوانان ما خبر داشته باشند که در بین اولاد حضرت ابوالفضل(ع)، دانشمندان واندیشمندان بزرگی ظهوریافتهاند.همچنین درخصوص مادرحضرت ابوالفضل(ع) یابهطورکلی درمورد کودکی تا بزرگسالی حضرتزینب(س) ناگفتههای بسیاری وجود دارد که قطعا شنیدنش برای هر گروه سنی بهخصوص کودکونوجوان شیرین است.
همافزایی ادبیات و تصویر
همافزایی بین ادبیات و حوزههای تصویری مانند انیمیشنسازی، میتواند به روایتهای جذابتری از سبک زندگی امامان معصوم بینجامد. بهشدت به چنین همافزاییهایی نیاز داریم. نهفقط انیمیشن، بلکه سینما و تلویزیون نیز میتوانند در همکاری با نویسندگان ادبی، خروجیهای جذابتری برای کودکانونوجوانان با محوریت قصه زندگی معصومین داشته باشد. برنامههای کودکونوجوان هنوز رابطه کاملی با ادبیات و نویسندگان این گروه سنی ندارد. چرا نباید نویسندگان کودکانونوجوانان در جلسات تولیدات تلویزیونی حضور داشته باشند؟ ایدهها و کتابهای منتشرشده دستمایه خوبی برای انیمیشنها و برنامههای مخصوص کودکونوجوان است. من به خاطر ندارم از تلویزیون با ما تماس گرفته باشند و بهعنوان یک نویسنده بپرسند آیا میتوانیم در یک همافزایی به تولیدات قویتری برسیم؟ بنابراین افزایش تعامل و همکاری بین نویسندگان و فعالان تولید بصری واقعا یک نیاز اساسی در شرایط فرهنگی امروز است.