این همان نیمه پر لیوانی است که شاید نمیبینیم. شاید هم نیمه خالی آن را بیشتر از همیشه نشانمان دادهاند و باور کردهایم که نکند فعالیت دختران ایرانی محدود به خانهداری شده است؟ شک و شبههای که کافی است سری به رتبههای برتر کنکور چند سال اخیر بزنیم یا مروری بر فهرست دختران ورزشکار در مسابقات بینالمللی داشته باشیم تا برطرف شود؛ تا ببینیم که جستوجو در بین مقالات علمی پژوهشی یا حتی پرسوجو در بین برترین معمارها و سازندههای شهر هم همه ما را به نتیجه مشترک میرساند؛ اینکه نام زنان و دختران، نهتنها کمتر از پسران نیست که گاهی بر آنها غلبه نیز میکند.
شبیه به یک مبارز
شاید بشود پذیرفت که مسیر موفقیت برای دختران و زنان، پستی و بلندیهای بیشتری نسبت به مردان دارد اما نمیشود موفقیتشان را کتمان کرد و در وصف دخترانی که محدود به خانهداری و خانهنشینی شدهاند، داستانسرایی و خیالبافی کرد. مثلا گاهی ممکن است بچهبهبغل خودشان را به سکوی قهرمانی برسانند یا برای رفتن به نشست خبری، لازم باشد که با چندین و چند نفر برای نگهداری فرزندشان هماهنگ کنند. زنانی که برای رسیدن به همان سکوی قهرمانی، در برابر ورزشکارانی با پوششی متفاوت از خودشان، با پوشش کامل میجنگند، عرق میریزند و بالاخره هرچند از نفس افتاده اما پیروز میشوند. گاهی ممکن است یک قانون باعث ممنوعالخروجیشان موقع مسابقات شود، گاهی ممکن است کمتر از آنچه که حقشان بوده است گرفته باشند اما درنهایت با همه این چالشها، آنها خودشان را به آن بالا میرسانند. چنانکه که تا همین امروز هم رساندهاند و شبیه به یک جنگجوی مبارز، دستشان را به نشانه پیروزی برای همه تکان میدهند.
کفه ترازویی که سنگینی میکند
اینطور که پیمان صالحی، معاون پژوهشی وزیر علوم میگوید، درحالحاضر ۶۰درصد جمعیت دانشجویی کشور به خانمها اختصاص دارد: «ضمن اینکه۲۸ درصد اعضای هیأتعلمی دانشگاهها هم خانمها هستند.» جالب است بدانید که این آمار ۶۰درصدی، در رشتههای پزشکی هم تکرار شده است و براساس آمارها، از بین ۲۷۰هزار دانشجوی علومپزشکی، ۶۰ درصد زنان هستند، همچنین ۹۰۰۰ صندلی هیأتعلمی دانشگاههای علومپزشکی هم متعلق به زنان است. این عدد و رقمها در دیگر حوزهها ازجمله فعالیتهای استارتاپی هم دلگرمکننده است؛ چنانکه ۹۴۰ شرکت دانشبنیان با مدیرعاملی بانوان و مشارکت زنان در هیاتمدیره پیش میرود و بیشتر از ۲۷۰۰ شرکت دانشبنیان هم با فعالیتها و مشارکت حداکثری زنان فعالیت میکند که این نشان از موفقیت زنان و دختران ایرانی در توسعه فناوریهای نوین است.از طرف دیگر، نتایج بررسیهایی که روی بیشتر از ۲۰۰۰ پرونده انجام شده است، نشان میدهد که نسبت زنان مخترع در ایران نسبت به متوسط جهانی، رقمی بالاتر است. نسبت زنان مخترع به مردان مخترع در ایران حدود ۲۴ درصد است. به عبارت دیگر، در برابر هر چهار مرد مخترع، یک زن مخترع فعال است که در مقایسه با نسبت جهانی ۶ به یک رقمی قابلملاحظه است. این پیشرویها در حوزههای ورزشی هم چشمگیر است؛ آنقدر که علاوه بر حضور زنان ورزشکار در رقابتهای بینالمللی، برخی از دختران ایرانی در جایگاه داور مسابقات ورزشی نیز خودشان را ثابت کرده و در رقابتها به عنوان داور اصلی دعوت میشوند.
با چشمانی باز
شاید بهتر است که همهمان چشمهایمان را بشوییم و طور دیگری ببینیم. هم ما باید آنقدر باز نگاه کنیم که همین اندازه از رشد و اعتلای دختران ایرانی را کافی ندانیم و به گسترش امکانات و فراهمکردن محیط رشد بیشتر فکر کنیم و هم مخاطبان برخی از رسانهها در افکارشان تجدیدنظر کنند و کمی هم واقعیت را ببینند. آنوقت است که تفکرشان را به دست رسانههایی نمیدهند که بهطور کاملا برنامهریزیشدهای، موفقیتها و جایگاههای دلنشینی که دختران ایرانی روی آن ایستادهاند را نادیده میگیرند و طرح یک پوستر و فعالیتهایی که برگرفته از خصلت محبت و ذات مادرانگی آنهاست را نشانه روند. راستش ماجرا این است که هیچکدام از اینها با دیگری منافاتی ندارد، فقط اگر بخواهیم طور دیگری آن را ببینیم.
فرهنگسازی را دریابید
هر وقت بعد از پایان غذا، مردان و زنان خانواده با همکاری همدیگر سفره را جمع کردند، هر وقت باورهای قدیمی و نادرست راجع به دختران را کنار گذاشتیم و هر زمان که خودمان بهعنوان پدر و برادر و همسر، راه پیشرفت دختران خانواده را محدود نکردیم، آنوقت است که میتوانیم دم از انتظارات از جامعه برای جایگاه دختران و زنان بزنیم، آنوقت است که میتوانیم از ضعفهای حقوق اجتماعی آنها صحبت کنیم. درواقع آنچه که دختران جامعه را با وجود موانع و چالشهای عمومی، به جایگاه واقعی خودشان میرساند، حمایتها و پشتیبانیهایی است که از درون خانواده برخاسته میشود؛ البته که یک نگاه کوتاه و گذرا به موفقیت دختران ایرانی نشان میدهد که در موضع ضعف نیستیم و این رشد صعودی با فرهنگسازیهای روزگار امروز، میتواند تداوم داشته باشد.