همزمانی این دو رویداد باعث شده، برنامههای ویژهای در ایام برگزاری نمایشگاه تدارک دیده شود و بخشی از این برنامهها به تکریم و برزگداشت شخصیت حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر اختصاص یابد. ما هم به این مناسبت، قصد داریم کتابهای خوب و خواندنی برای دختران در سنین مختلف را به دوستداران کتاب، دختران خوب ایران و خانوادههایشان معرفی کنیم. با این تأکید که اگر در شهرهای دیگر ایران بهجز تهران سکونت دارید، میتوانید از طریق نمایشگاه مجازی کتاب، کتابهای مورد علاقه خود را تهیه کنید و این کتابها را شرکت پست به در خانهتان خواهد آورد.
رمانی درباره انتخاب
صحبت کردن درباره اهمیت و ضرورت عفاف در زندگی دختران، اگر به شکل مستقیم و شعاری باشد، شاید زیاد تأثیر نداشته باشد اما وقتی این کار از طریق داستان و با قلم یک نویسنده حرفهای صورت بگیرد، حتما تأثیرگذار است. انتخاب میان دو سبک زندگی، انتخاب میان زندگی سخت اما عفیفانه و همراه با حفظ کرامت انسانی یا زندگی سرشار از لذتهای دنیوی اما با از دست دادن شخصیت انسانی، میتواند درونمایه خوبی برای یک داستان درباره زندگی یک دختر جوان باشد. اما اگر این درونمایه با زحمت و تلاش نویسنده همراه نباشد و تنها با سرهمبندی همراه باشد، اتفاقا نتیجه عکس دارد. یکی از رمانهای خوبی که در سال گذشته مورد توجه قرار گرفت و درونمایهاش همین موضوع است، کتاب «فصل توتهای سفید» است که سیده عذرا موسوی آن را نوشته و انتشارات شهرستان ادب منتشرش کرده است. داستان برای همه مخاطبان جذاب است اما احتمالا دختران جوان بیشتر از این کتاب خوششان میآید، چون قهرمان داستان یک دختر جوان است که در دوران پیش از انقلاب زندگی میکند و فشارهای اقتصادی و اجتماعی باعث میشود او تا لبه پرتگاه سقوط پیش برود اما عشق به دادش میرسد.
یک روز خاص برای یک دخترنوجوان
فرهاد حسنزاده از نویسندگان محبوب ادبیات کودک و نوجوان است که علاوه بر شهرت در ایران، در خارج از کشور هم بسیار مشهور است و بهعنوان نامزد ایرانی جایزه جهانی هانس کریستین اندرسن ۲۰۱۸ و همچنین جایزه آسترید لیندگرن برگزیده شدهاست. او تاکنون بیش از ۳۰ جایزه در ایران دریافت کرده و خیلی از کتابهایش نیز به زبانهای دیگر ترجمه شدهاست. او به انتخاب سوژههای خاص و ویژه و نیز پرداخت دقیق و جذاب داستانهایش مشهور است. یکی از کتابهای او که مورد پسند مخاطبان بهخصوص دختران نوجوان قرار گرفته، «زیبا صدایم کن» نام دارد که انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آن را منتشر کرده و قرار است امسال فیلمی هم براساس آن ساخته شود. کتاب روایت زندگی دختر ۱۵سالهای است که در موسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میکند. مادر معتادش ازدواج کرده و پدرش به سبب بیماری روانی در آسایشگاه بیماران روانی بستری است. زیبا در روز تولدش به پدر کمک میکند تا از آسایشگاه فرار کند. پدر موتور یکی از کارکنان آسایشگاه را میدزدد تا با هم به گردش بروند و تولد زیبا را جشن بگیرند. البته این همه ماجرا نیست، به هرحال پدر زیبا، بیمار است و همین بیماری مشکلاتی هم ایجاد میکند. کتاب سرشار از لحظههای زیبای انسانی است و شخصیت خاص دختر نوجوان این کتاب، حتما برای مخاطبان جذاب خواهد بود. این کتاب، تحسین شده و برگزیده شورای کتاب کودک و برگزیده جشنواره کتاب کانون پرورش فکری است و در فهرست کتابهای کلاغ سفید کتابخانه بینالمللی مونیخ آلمان و فهرست افتخار دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان قرار گرفته است. این کتاب همچنین به سبب پرداختن به موضوع کودکان بدسرپرست نامزد شورای کتاب کودک برای فهرست کتاب برای کودکان با نیازهای ویژه دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان ۲۰۱۷ بود. این را هم بدانید که این کتاب به چند زبان ترجمه شده و مورد توجه علاقهمندان دیگر کشورها هم قرار گرفته است.
قصه دو دخترخاله
زندگی دختران جوان همیشه با راحتی همراه نیست و گاهی آنها نمیتوانند حمایت درستی از خانوادههایشان دریافت کنند یا گاهی بخشی از حرفهایشان را به جای گفتن به خانوادهها، به همسالان خود بیان میکنند. باید برای این دسته از دختران هم کتاب معرفی کرد و به صورت غیرمستقیم به دختران جوان نسبت به آسیبهای زندگی اجتماعی هشدار داد. حمیدرضا شاهآبادی که از نویسندگان خوب کودک و نوجوان است، در این حوزه کتابی خوب و خواندنی نوشته است؛ رمانی به نام «وقتی مُژی گم شد». کتاب درباره دو دختر نوجوان است که اسم هردویشان مژی است. هر دو دختر از وضعیتشان در خانه راضی نیستند و نیاز به حمایت بیشتر دارند؛ حمایتی که پشت سرش سیل انتظارات و فشارها نباشد. جالب این که هر دو دختر که دختر خاله هم هستند، با خانوادههایشان مشکل دارند و تصمیم میگیرند از دستشان فرار کنند و همین مسأله باعث سلسله اتفاقاتی میشود که به پیشبرد داستان کمک میکند. شاهآبادی در این کتاب که کانون پرورش فکری منتشر کرده است، با تسلط بر داستان و آگاهی از روحیات نوجوانان در سن بلوغ، سعی کرده بدون خروج از خط داستان عواقب تصمیمهای اشتباه و احساسی را به نوجوانان و خانوادههایشان تذکر بدهد.
داستانی درباره حجاب
اگر در خانه دختری دارید که در آستانه جشن تکلیف و بلوغ است، یک کتاب جالب برایتان معرفی میکنم. نویسنده این کتاب، علی باباجانی شاعر و داستان نویسی است که سالهاست برای کودکان و نوجوانان شعر و داستان مینویسد و در این کتاب، با نگاهی تازه و جذاب به موضوع نزدیک شدن دختران نوجوان به جشن تکلیف نگاه کرده است. در این کتاب، داستانهایی از زندگی یک دختر کنجکاو و امروزی بهنام حنانه را میخوانیم که رابطهای خوب و دوستانه با پدر و مادر و برادرش حامد دارد. باباجانی سعی کرده با پرداخت داستان براساس زندگی روزمره و روابط میان اعضای این خانواده، اهمیت و چگونگی طرح مفهوم حجاب را برای کودکان پیشدبستانی توضیح دهد. نویسنده به جای اینکه در کتابش دختران نوجوان را توصیه اخلاقی کند، از ظرفیت قصه استفاده کرده است. ماجرا بر سر این است که حنانه روزی که با چادر به مدرسه رفته است، همکلاسیهایش او را مسخره کردهاند و او هم از چادر بدش آمده و پایش را در یک کفش کرده که نمیخواهد چادری باشد. مادر حنانه که رابطه خوبی با دخترش دارد، سعی میکند با صحبتهایش و بدون مجبور کردن دخترش، اهمیت و زیبایی حجاب و چادر را برای حنانه بازگو کند. این کتاب «من چادر نمیخواهم!» نام دارد و انتشارات به نشر این کتاب را در سری کتابهای «قصههای حنانه» با تصویرگری گلنار ثروتیان منتشر کرده است.
یک رمان دینی امروزی
سارا عرفانی از داستاننویسان جوانی است که در سالهای اخیر به یکی از چهرههای مورد اقبال داستاننویسی زنان از نسل نویسندگان انقلاب اسلامی تبدیل شده است. یکی از کتابهای او که بسیار مورد توجه نسل جوان واقع شده است «پنجشنبه فیروزهای» نام دارد که در آن مسأله انتخاب و چالشهای پیش روی یک دختر جوان موردتوجه قرار گرفته است. این کتاب را یک رمان دینی خوشساخت و حرفهای میتوان ارزیابی کرد که چالش رو در رو قرار گرفتن سبکهای مختلف از زندگی را در برابر مخاطب قرار میدهد. رمان با یک داستان سریع و سرضرب آغاز میشود. با روایتی از یک دانشجو که مخاطب میتواند بهسادگی با آن همذاتپنداری کند؛ دانشجویی که اهل ادا درآوردن نیست. اما رمان پس از این پیشدرآمد وارد رابطه ظریف چند دختر دانشجو میشود که برای زیارت به مشهد رفتهاند. میان سبکهای مختلف زیستی آنان تقابل ایجاد میشود و نویسنده، مخاطب را به درون تو در توی ذهن دختران جوان دانشجویی میبرد که در این سفر همراه هستند. کتاب پر است از ریزهکاری و توجه به جزئیات، توصیف دقیق پوشش، چهره و حتی شرح لحن آنها در کنار دیالوگهای بهکار رفته توسط آنها و نیز شیوه واکنشهای آنها در بیان برخی جملات و عکسالعمل نشان دادن به آنها یکی از نقاط قوت عرفانی در ترسیم شخصیتهای این رمان است. با این حال او در کنار اینچنین ابتکاراتی، به ترسیمی ظریف و زیبا از اندیشه، نگاه و زندگی مؤمنانه از زاویه یک دختر جوان در بستر رویدادهایی که داستان پیش پای او میگذارد دست یافته است. یک رمان دینی که برخلاف تصور، بهجای محدودشدن در توصیه و اندرز و بیان مستقیم، در ساختارهای عادی و روزمره و قابل دسترسی زندگی امروزین همه ماست و همین مسأله است که این داستان را برای خواندن و پی گرفتن قابل تامل میکند. اگر میخواهید شما هم چاپ دهم این رمان موفق را بخوانید، میتوانید به غرفه انتشارات نیستان در نمایشگاه کتاب سر بزنید.
دو کتاب درباره حضرت معصومه (س)
اگر دوست دارید درباره زندگی حضرت فاطمه معصومه(س) اطلاعات بیشتری داشته باشید و این اطلاعات را هم از طریق داستانهایی جذاب و خواندنی به دست بیاورید، دو کتاب به شما معرفی میکنیم. یکی از این کتابها «فصل فیروزه» رمانی است به قلم محبوبه زارع. زارع در این کتاب در بستر رابطهای عاشقانه میان دختر و پسری زرتشتی، شخصیت حضرت معصومه(س) را برای مخاطبش بیان کرده است. سیندخت که کاروان تجاری پدرش در مسیر حجاز گرفتار راهزنها شده و همگی کشته شدهاند، در جستوجوی معشوقش «کیارش»، پسر فیروزهتراش اهل نیشابور است و به صورتی اتفاقی با کاروان حضرت معصومه(س) در دل بیابان همراه میشود. این اتفاق باعث میشود سیندخت کمکم از طریق خادمه بانو، با شخصیت ایشان آشنا شود. مسیری که سرانجام تا شهادت و رستگاری سیندخت ادامه مییابد و البته به رستگاری کیارش هم منجر میشود. «فصل فیروزه» رمانی با زبان یکدست و پخته است که مخاطب را تا پایان به دنبال خود میکشد. این کتاب را نشر کتابستان معرفت منتشر کرده است. دیگر کتاب خواندنی در این حوزه «ولادت» نوشته سعید تشکری است.داستان روایت زندگی دو خراسانی است که یکی کاتب و دیگری صحاف. آنان فرزندخواندههای خود را که در ویرانههای شوش دانیال پس از دیدارشان با امام موسی کاظم (ع) مییابند، این دو جوان که لیلا و هاتف نام دارند، پرسشهای مهمی درباره زندگی خود و پدرانشان دارند و برای پاسخ به مدینه میروند. دست تقدیر هرکدام را همسفر کاروانی میکند، یکی کاروان حضرت امام رضا (ع) به مرو و دیگری کاروان حضرت معصومه(س). ویژگی بسیار برجسته این رمان، زبان خاص، پاکیزه و زیبایی است که نویسنده در روایت انتخاب کرده است و از خواندن این در کنار جذابیتهای داستانی آن حتما لذت خواهید برد. ضمن اینکه کتاب براساس تفکر و اندیشه نوشته شده و نویسنده سعی کرده ردپای ارادت ایرانیان به اهل بیت و دلیل گرویدن آنان به تشیع را هم بررسی کند.