اینکه تعداد مخاطبان سینما در سال ۱۴۰۲ از مرز۲۷میلیون و۵۰۰هزار نفر فراتر رفت ورکورد تعداد مخاطبان سینما طی۲۳ سال اخیر شکست؛ خود گواه این مدعاست که انواع و اقسام برنامهریزیها و شیوهنامههای اکران که طی دو دهه اخیر به کار گرفته شد، خود سد راه چرخه اقتصادی سینما بود و همین موضوع باعث شد تا مخاطبان نیز از آثار روی پرده استقبال نکنند.
رابطه معنادار اکران و شبکه نمایش خانگی
در سالهای آغازین دهه ۹۰ همه تحلیلگران اقتصادی سینما، شبکه نمایش خانگی را رقیبی جدی برای سینماداران میدانستند و بهواسطه همین گمانه، تلاش برای برنامهریزی توزیع و نمایش فیلمها میکردند. ظهور پدیده اپیدمی کرونا نیز مزید بر علت شد و رشد وسیع سکوهای نمایش فیلم، نشانگر آن بود که بهزودی رفتن به سالن سینما به خاطرهها خواهد پیوست اما اکران سالجاری خط بطلانی بر تحلیلهای اقتصادی سینما کشید تا نشان دهد سینما بهعنوان یک ابزار فرهنگساز و البته سرگرمی، چقدر میتواند برای مردم مهم باشد. مثال این مدعا هم فیلم سینمایی «فسیل» که طی شش ماه اکران مفید و حتی ششماه اکران محدود، هنوز برخی از سالنهای نمایشدهنده خود را پر میکند و امروز پرفروشترین فیلم سینمای ایران لقب گرفته است.استقبال این فیلم آنقدر زیاد بود که بعد از ورود این فیلم به اکران آنلاین در روز نخست با فروش ۸۴ هزار و ۷۹۲ قطعه بلیت و درآمد شش میلیارد و ۷۸۴ میلیون تومان، توانست رکورد اکران در نمایش خانگی را بشکند وبهتنهایی درصدر جذب مخاطب سینما قرار بگیرد. استقبال از فیلم فسیل چه در اکران و چه اکران آنلاین خودنشانگر آن است که وقتی بر اساس شرایط خاص قاعدههای دستو پاگیر مصوبههای شورای نمایش بشکند، فرصتهای جدیدی پدیدار میشود که میتوان از آنها به نفع سینما و چرخه اقتصادی آن بهره برد و البته میتوان بهخوبی دریافت که مدیریت سلیقهای، چگونه از آغاز دهه ۸۰ گام به گام سینما را به ورطه ورشکستگی سوق داد. این در حالی است که در وضعیت بیقاعده اکران سال۱۴۰۲،سینماگر، سینمادار ومخاطب،شگفتی را رقم زدهاندکه دور از انتظار مدیریت سینما و تحلیلگران سینمایی بود.
سرمایهسوزی با تفکر غلط
اما دستاوردهای اکران سال۱۴۰۲که بدون قاعدهها و مصوبههای دودهه اخیر توانست رونق رابه سینما بازگرداند، بهجای آنکه بهعنوان یک الگو درنظر گرفته شود و براساس آن سیاستگذاریهای اکران در سال آینده را برنامهریزی کرد؛ نه فقط مورد خوانش سیاستگذاران قرار نگرفته، بلکه شورای صنفی نمایش میخواهددوباره به قوانین دست وپاگیر گذشته بازگردد که سینما را در دو دهه اخیر به ورشکستگی رساند. بهتازگی اخباری به گوش میرسد که قرار است مصوبهای جدید در جهت حمایت از سینما و اکران به تصویب برسد. ماجرا از این قرار است که شورای صنفی نمایش و سازمان سینمایی در حال تهیه آییننامه اکران سینماها در سال آینده هستند. این آییننامه جدید دقیقا تکرار نظامنامههای گذشته سینما دردهه۹۰است که طول زمان قرارداد اکران یک فیلم در سینمای سرگروه را حداقل دو هفته درنظر میگیرد و تداوم اکران را براساس قاعده کف فروش قرار میدهد. این درحالی است که قرار است طول مدت اکران مفید یک فیلم هفت هفته باشد تا زمان برای اکران فیلمهای پشتخط اکران مانده هم فراهم شود. براساس این آییننامه سینمای سرگروه مختار است که قرارداد اکران فیلم را با مدت زمان ثابت یا مشروط به محاسبه کف فروش منعقد کند. اما این قانون سقف فروش که در سالهای پیش نتوانست راهگشای وضعیت اقتصادی سینما باشد دوباره بهدلیل وجود بسیاری از فیلمها که از سالهای قبل پشت اکران ماندهاند در حال تهیه است. این درحالی است که مبنا برای اکران باید استقبال مخاطب باشد و اگر فیلمی نمیتواند نظر مخاطبانش را جلب کند، چرا باید براساس قوانین مندرآوردی راهی اکران شود که ضرر آن متوجه مخاطب و سینمادار شود؛ درحالیکه با وجود فرصتهای دیگری مثل اکران هنر و تجربه و اکران آنلاین این آثار میتوانند در بستری دیگر خود را در مواجهه با مخاطب بیازمایند.
تجربه را تجربه کردن خطاست
برای اطلاع دقیق از مصوبه جدید اکران به سراغ مسئولان سازمان سینمایی رفتیم تا از صحت آن مطلع شویم. یکی از مدیران این سازمان در گفتوگو با جامجم ضمن تایید مصوبه جدید شورای اکران گفت: «آییننامه صنفی اکران در حال اصلاح شدن و تغییر است و قواعدی به آن اضافه یا کم میشود اما اینکه اکران مفید یک فیلم چند هفته باشد، هنوز درباره جزئیات آن به قطعیت نرسیدیم و تازه جلسات آن برگزار شده است. ممکن است سازمان سینمایی با رویکرد عدالتمحوری فرهنگی، تغییراتی در آییننامه ایجاد کند و مثلا اینگونه نباشد که یک فیلم یک سال در اکران قرار داشته باشد. این دیدگاه برای ایجاد محدودیت یا محدودمحور نیست، بلکه برای کمک به همه سینماست؛ از سینمای فرهنگی تا کمدی و دفاعمقدس و فیلمهای اجتماعی؛ بنابراین بهطور طبیعی این بهروزرسانی اتفاق میافتد.» در حالی این مدیر سازمان سینمایی موضوع عدالتمحوری را مبنا قرار میدهد که بیشتر به نظر میرسد با کلمه عدالت قرار است بخشی از سینما قربانی تنگنظری برخی دیگر از اهالی سینما شود؛ زیرا وقتی یک فیلم با استقبال مخاطب روبهروست و میتواند مخاطبان را راضی به پرداخت هزینه کند تا وارد سینما شود،حذف آنها از اکران با قانون ۱۰هفته و هفت هفته اکران نشاندهنده عدالتمحوری نیست. ضمن آنکه تدوین چنین آییننامهای درواقع نوعی گل به خودی برای مدیریت سینما محسوب میشود؛چراکه مشخص نیست تکلیف فیلمی که همچنان بعد ازهفت هفته یا پایان مدتزمان معین اکران،همچنان خوب میفروشد، چه میشود.درحقیقت نوک پیکان این آییننامه درصورت تصویب متوجه فیلمهای کمدی پرفروشی مانند فسیل، شهرهرت و...است که نیمی ازفروش سال گذشته را دراختیار داشتند وهمچنان با وجود گذشت یکسال اززمان نمایش و محدودشدن سینماهای نمایشدهنده، خوب میفروشند. ازطرفی اگر چنین آییننامهای نهایی شود، به نظر میرسد با بازگشت به گذشته قرار است این فرصت فروش فیلمها و استقبال مخاطبان به تهدید تبدیل شود و بر ضدفروش فیلمها وحتی اقتصاد فیلمها به بهانه عدالتگستری باشد. آمار و ارقام به ما میگوید که تماشاگران امروز به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی که درباره علت دقیق آن باید پژوهشهای بیشتری صورت بگیرد،اما درسینمای ایران،هنوزدادهپردازی علمی وپژوهش جایی ندارد.درک چرایی این فروش خیرهکننده میتواند به ما مدلی بدهد که ازطریق آن،هم مشکلات تولید وهم رفتارمخاطب رافهم کنیم ولی درسینمایی بامدیریت سنتی ومتکی به روشهای تاریخ گذشته،راه را بر فروش بیشترومسیر را بر مخاطب بیشتر میبندیم.
نمایش خانگی در خدمت شبکههای ماهوارهای
اگرچه فیلم فسیل توانست در یک روز بافروش هفتمیلیاردی رکورد فروش درشبکه نمایش خانگی رابشکند ومثل اکران عمومیاش پرفروشترین فیلم در پلتفرمها شود؛ اما نباید بهسادگی از جریان بیقاعده پلتفرمها و نبود زیرساختهای حفظ سرمایههای فرهنگی و هنری درون این شبکه گذشت. پلتفرمهای نمایش فیلم و سریال که بعد ازکرونا رشدکردند وهر روز نیز بر تعداد آنها افزوده میشوند، درحالحاضر بهجای کمک به جریان سینما و تولید محصولات فرهنگی برعکس عمل کرده وعملا مکانی برای تامین محتوا برای شبکههای ماهوارهای خارج از کشور شدهاند. پلتفرمها در چند سال اخیر که بیرویه با ورود به بخش تولید، هزینههای تولیدات سینمایی و تلویزیونی را بهشدت بالابردهاند وباعث ورشکستگی بخش خصوصی سینما شدهاند،بدون توجه به بخش امنیتی خود بهراحتی محصولات سینمایی را دراختیار شبکههای ماهوارهای گذاشته و سرمایههای ملی را در معرض خطر قرار میدهند. کافی است مقایسهای داشته باشیم بین پلتفرمهای جهانی نمایش فیلم و نمایش خانگی داخلی تا ببینیم نبود مسائل امنیتی و بیتوجهی به آن چه آسیبی به سینما و اقتصاد درگردش آن خواهد زد.بهطور مثال فیلم فسیل که توسط فیلیمو اکران آنلاین شدو درروز نخست توانست ۸۴هزارو۷۹۲قطعه بلیت به فروش برساند،دقایقی بعد ازاکران بهصورت گسترده در شبکههای ماهوارهای به نمایش درآمد و امروز بسیاری از مخاطبان داخلی را پای شبکههای ماهوارهای برای تماشای رایگان این فیلم نشانده است.این درحالیاست که اگر پلتفرم اکران آنلاین این فیلم میتوانست زیرساختهای امنیتی خودراتقویت کندتا بهراحتی محصولاتش دراختیار شبکههای ماهوارهای قرار نگیرد بهطور قطع توانایی این را داشت که همچنان بلیتهای بیشتری ازفیلم فسیل را به فروش برساند و ازاکران آنلاین سود بیشتری ببرد، اما درحالحاضر از دستیابی به چنین امکانی محروم است.ضمن آنکه فضای اکران آنلاین را که باید در خدمت جریان تولید در سینما باشد به مکانی ناامن برای سرمایهگذاران وتهیهکنندگان بدل کرده تا آنها سالها پشت خط اکران عمومی ماندن را به اکران آنلاین ترجیح دهند.