سگهای ولگرد را از بابت آسیبهایی که تا به حال به انسانها زدهاند همه خوب میشناسند. یک نمونهاش فقط در سال ۱۴۰۱ این که از ۳۵۰ هزار مورد حیوان گزیدگی در کشور ۸۰ درصد ناشی از حمله سگها به انسانها بوده است اما سگهای بیصاحب و ولگرد با همنوعان خود اینچنین رفتار میکنند و حیات وحش را از بین میبرند که این بخش از چهره سگهای ولگرد کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
مطالعاتی وجود دارد که حملات سگهای ولگرد به گونههای ارزشمند حیات وحش را ثبت و ضبط و روند کاهشی جمعیت گونههای مختلف جانوری به سبب این حملات را رصد میکند. حسام اشعریون، دامپزشک پیگیر این مطالعات است که در نوشتاری در تسنیم مینویسد: « حمله سگهای ولگرد به حداقل ۱۷گونه پستاندار در ایران گزارش شده که به کشتار ۱۴۱ حیوان منجر شده است.» این ارقام که مبتنی بر مطالعه دانیال نیری، کارشناس دانشگاه هومبولت کالیفرنیاست، نشان میدهد سگهای ولگرد میتوانند از روشهای مختلف به حیاتوحش آسیب برسانند که رایجترین آن شکار گونههای مختلف جانوری است اما با این وصف چرا سگهای ولگرد همچنان به حال خود گذاشته شده و قانونی، طرحی یا برنامهای آنها را مهار نمیکند، آن هم در حالی که آسیبرسانی آنها برای انسان و حیات وحش مسجل است؟
رخنه سگها به مناطق حفاظت شده
سگهای ولگرد فقط حاشیه شهرها یا نقاط کوهستانی نزدیک به سکونتگاههای انسانی را تبدیل به قلمرو نکردهاند بلکه مطالعات نشان میدهد بیشترین حملات ثبت شده این سگها در اطراف یا داخل مناطق حفاظت شده رخ داده و غمانگیز این که برخی جانورانی که مورد حمله قرار گرفتهاند گونههای تحت حفاظت مانند یوزپلنگ آسیایی بوده است. به جز یوزها اما فهرستی بلند از جانوران توسط سگهای ولگرد در کشورمان شکار میشوندکه دانستن اسامی آنها خالی از لطف نیست: کاراکال، گربه جنگلی، گربه شنی، سیاهگوش، گربه پالاس، پلنگ ایرانی، کفتار راه راه، خرس قهوهای، جبیر، آهوی ایرانی، گوسفند اوریال، مرال، گرازوحشی، خرگوش صحرایی و تشی هندی.سگهای بیصاحب با نفوذ به زیستگاههای حیاتوحش و مخصوصا مناطق حفاظت شده که جای امنتری برای جانواران هستند آنها را اینگونه از هستی ساقط میکنند و حتی با سایر گوشتخواران بر سر طعمهها، رقابت راه میاندازند که تجربه نشان داده خیلی وقتها پیروز این رقابت بودهاند.اما امنیت مناطق حفاظت شده که محل زیست و زادآوری حیات وحش است، چرا اینچنین گرفتار هرج و مرج شده تا سگهای ولگرد در آن پادشاهی کنند؟
کمبود محیطبان، جولان شکارچیان
مناطق حفاظت شده طبق تعریف سازمان حفاظت محیط زیست، مناطقی چهارگانهاند که محیطبانها از آنها حفاظت میکنند اما الهه پهلوان، کارشناس محیط زیست میگوید: «این مناطق که ۱۹هزارهکتار وسعت دارند فقط توسط ۳۵۰۰ محیطبان حراست میشوند که این تعداد یک هشتم و به روایتی یک دوازدهم آن چیزی است که باید باشد.» این ماجرا نهفقط به کاهش جمعیت حیات وحش مرتبط است بلکه ارتباط مستقیمی نیز با جولان سگهای ولگرد در مناطق حفاظت شده دارد، زیرا اگر محیطبان به اندازه کافی وجود داشت، سگهای ولگردی که به سبب سوءمدیریت در شهرها و حاشیهها به سمت زیستگاههای حیاتوحش کشیده میشوند تا این اندازه قادر به جولان نبودند.با حال این تنها معضل حیات وحش در زیستگاهها نیست، چراکه الهه پهلوان از شکارچیان نیز بهعنوان معضلی برای تداوم حیات گونههای جانوری نام میبرد؛ آن هم چه معضلی!او میگوید: «یکی از دلایلی که سازمان محیط زیست بر موضوع شکار پافشاری میکند، این است که علاوه بر این که بودجه محدودی دارد با کمبود محیطبانان برای حفاظت از محیط زیست نیز روبهروست.» پس بنابراین سازمان حفاظت محیط زیست که باید حافظ محیط زیست وحیات وحش باشد به شکارچیان مجوز شکار میدهد تا کمبودهای بودجهایاش را جبران کند و از آنجا که محیطبان هم به اندازه کافی وجود ندارد، حیات وحش بهراحتی به چنگ شکارچیان میافتند که بخش قابل توجهی از آنها شکارچیان غیرمجازند. به این آمارها دقت کنید: «سه میلیون سلاح مجاز شکاری در دست مردم است که برای یک میلیون قبضه از آنها در سازمان حفاظت محیطزیست، شناسنامه شکارچی صادر شده و سه برابر آن هم سلاح غیرمجاز در کشور وجود دارد.»بنابراین حیات وحش ایران از یک سو با شکارچیان شناسه داری روبهروست که توقع شکار و شکارگاه دارند و از سوی دیگر با مردمی(عمدتا محلی) مواجهند که شکار را حق خود میدانند. در این میان معضلی به نام سگهای ولگرد که به زیستگاههای حیات وحش نفوذ کردهاند نیز وجود دارد که مسأله را بغرنجتر و حال گونههای جانوری را خرابتر میکند، در حالی که معلوم نیست آیا باز شدن این گرهها در دستور کار متولیان حفظ و حراست از محیط زیست کشورمان قرار دارد یا خیر؟