درعرض این هفت سال، سه ساختمان بزرگ که محل رفتوآمد دائمی مردم بودهاند طعمه حریق شدهاند و زبانههای آتش، شب و روز مردم را تلخ کردهاند که دو ساختمان اتفاقا جایی بودهاند که بیماران برای بازگشت تندرستی به آنها پناه آورده بودند. آتشی که این بار به جان بیمارستان گاندی تهران افتاد، خوشبختانه در اسرع وقت مهار شد و کار به جاهای باریک مثل آنچه بر کلینیک سینا اطهر گذشت، نکشید یعنی نه کشتهای برجا ماند و نه مصدومی در حالی که در آتشسوزی سینا اطهر ۱۹نفر از کادر و بیماران کلینیک جان باختند اما گویا آتش آن داغ سرد شده بود و همه در هر جایگاهی که بودند، غصه تیرماه ۹۹ را فراموش کرده بودند، چون اگر غیر از این بود آتش در بیمارستان گاندی اینچنین زبانه نمیکشید و یک قامت سوخته و از نفس افتاده از این بیمارستان بر جا نمیماند. این سومین بار است که ساختمانهای ناایمن در شهرتهران اینگونه فاجعه خلق میکنند اما این سومین حادثه نیز با دست فرمانی که درکشور ما رایج است بهزودی فراموش خواهد شد درحالی که پرونده ساختمانهای ناایمن همچنان باز و نیازمند رسیدگی عاجل باقی میماند؛ لااقل نزد افکارعمومی و وجدانهای بیدار و مطالبهگر.
بیتوجهی به اخطارها؛ چرا؟
در نخستین ساعاتی که بیمارستان گاندی در حال سوختن بود، پس از بازدید مسئولان مختلف شهری از محل حادثه این بحث مطرح شد که نمای کامپوزیتی بیمارستان سبب شعلهورتر شدن آتش شده که دست آخر حسین نظری، معاون خدمات شهری شهرداری تهران رابطه نمای کامپوزیتی و جان گرفتن حریق را تایید کرد اما کامپوزیتی که برای نمای ساختمانها مصرف میشود قاعدتا باید از نوع ضد حریق باشد، پس اکنون این پرسش مطرح است که مگر کامپوزیتی غیر از این در نمای بیمارستان گاندی استفاده شده که اینگونه به گسترش آتش دامن زده است؟البته اکنون روشن است موضوع کامپوزیت نما، قطرهای از دریای ناایمنی در بیمارستان گاندی بوده، زیرا به گفته جلال ملکی، سخنگوی آتش نشان تهران این بیمارستان تا به حال پنج اخطار ایمنی دریافت کرده که به همه آنها بیتوجهی شده است. قابل توجه این که به گفته ملکی آخرین اخطار مربوط به آبان امسال بوده که این آخری هم پشت گوش انداخته شده است. گرچه آتشسوزی بیمارستان گاندی بهواسطه این که کشته و زخمی نداشت، حادثهای است که به نوعی ختم به خیر شده ولی این موضوع هرگز بهانه خوبی برای فراموش کردن ناایمنی ساختمانهای تهران (که اکنون عدد موارد بحرانیاش به ۷۵مورد رسیده) نمیشود؛ بهخصوص که به گفته رئیس سازمان مدیریت بحران« تعداد قابلتوجهی از بیمارستانهای پایتخت گرفتار درجاتی از ناایمنی هستند که باید هرچه سریعتر اصلاح شوند.»بد ماجرا این است که مدیربحران منطقه ۶ شهرداری تهران میگوید قبل از آتشسوزی و در دهان افتادن نام بیمارستان گاندی، مدیریت بحران تهران جلسات زیادی با مدیران این مرکز درمانی داشتند و اخطارهای لازم را صادرکرده بودند که معلوم نیست به چه دلیل به همه آنها بیتوجهی شده است. غفلت ازایمنی، سهلانگاری و باور به این که حوادث بد فقط برای دیگران رخ میدهد، دلایلی است که به گفته جلال ملکی، سخنگوی آتشنشانی تهران سبب بیتوجهی به اخطارها میشود. اما به جز این باید پای مسائل مالی نیز در میان باشد، چراکه مالکان ساختمانهای ناایمن ترجیح میدهند لنگ لنگان روزگار بگذرانند بهجای این که هزینههای هنگفتی را صرف ایمنی ساختمانها کنند. اینچنین است که به اخطارها بیتوجهی میشود، آن هم در ساختمانهایی که محل آمد و رفت دائمی مردمند؛ جاهایی مانند دو بیمارستان دی و شریعتی که مدیر بحران منطقه ۶ شهرداری تهران رسما از آنها بهعنوان ساختمانهای ناایمن و پرخطر نام میبرد.
این بخشنامهها به چه کار میآید؟
کلینیک سینااطهر که در تابستان ۹۹ به دلیل انفجار کپسولهای اکسیژن، عرصه یک تراژدی واقعی شد، یکی از ساختمانهای ناایمن به شمار میرفت که از سال ۹۴ تا ۹۸ مکرر مورد بازدید آتش نشانی و صدور اخطار قرار گرفت که البته هیچکدام آنها نیز فایدهای نداشت و حادثه سرانجام رخ داد. بنابراین اخطارها وقتی در حد اخطار باقی میمانند و فراتر از آن اقدامی صورت نمیگیرد، واضح است که دوری باطل به وجود میآید که همه چیز را به بخت و اقبال وا میگذارد. این وضعیت یادآور بخشنامههایی است که در حوزه ایمنی ساختمانها صادر میشود ولی در حد بخشنامه میمانند و هرگز عملیاتی نمیشوند. آخرین مصداقی که از این دست بخشنامهها وجود دارد، بخشنامه خرداد۱۴۰۱وزیر کشور است خطاب به استانداران سراسر کشور مبنی بر لزوم رعایت مقررات ملی ساختمان، ضوابط شهرسازی، ایمنی و اصول فنی و کنترل ساخت و سازها که تاکید میکرد استانداران باید با استفاده از ظرفیتهای قانونی، ضمن برخورد با تخلفات ساختمانی از بهرهبرداری ساختمانهای ناایمن جلوگیری کنند. این بخشنامه پس از حادثه متروپل در آبادان صادر شد که به معنی واقعی کلمه یک فاجعه بود اما آیا استانداران به این بخشنامه پایبند هستند؟آنچه از شواهد پیداست لااقل در تهران این بخشنامه سرسری گرفته شده، چون اگر غیر از این بود، آتش نشانی پایتخت بهتنهایی عهدهدار صدور اخطاریهها نبود و ساختمانهای ناایمنی همچون بیمارستان گاندی پس از پنج اخطار متوالی همچنان مشغول کار نمیشدند اما این وضع قرار است تا چه زمانی ادامه پیدا کند؟ آیا ما مردم محکومیم که هر چند سال یک بار عمیقا داغدار شویم یا یکی از همین روزها خودمان در فهرست قربانیان ساختمانهای ناایمن قرار بگیریم؟