صورتمسأله شفاف و آشکار است: نتانیاهو پس از وقوع عملیات طوفانالاقصی بارها تأکید کرد آتشبسی با حماس در کار نخواهد بود و تا زمان آزادی کامل همه اسرای صهیونیست، اساسا اجازه چینش میز مذاکره (برسر تعیین حدود و ثغور آتشبس) را نخواهد داد. نکته قابلتأمل اینکه جو بایدن رئیسجمهور آمریکا نیز اصرارداشت انعقاد هرگونه آتشبس (حتی ازجنس موقت) میان طرفین، نقطه آشکارساز شکست تلآویو در جنگ با حماس خواهد بود.
نتیجه حکمرانی غربی-صهیونیستی
نتانیاهو و بایدن هر دو ناچار شدهاند برای نجات از بحران تمامعیاری که به دست خود ایجاد کردهاند، تن به آتشبس موقت داده و از این طریق، فشار افکار عمومی بر خود را کاهش دهند .با اینحال، با توجه به باقی ماندن تعداد قابلتوجهی از اسرا نزد حماس در پایان آتشبس (بهویژه اسرای نظامی)، قطعا دستان نتانیاهو و بایدن برای ترسیم ابعاد و مختصات روزهای پس از آتشبس موقت نیز بسته خواهد بود.آتشبس موقت، اولین نماد شکست تلآویو و واشنگتن در دستیابی به اهدافشان در نوار غزه است. این روند قطعا در آیندهای نزدیک تکمیل خواهد شد. بدون شک یکی از مهمترین آثار و تبعات تحولاتی عمیق مانند جنگ غزه، اثبات مرزبندی کاذب عقلانیت دولتی و کنشگری شهروندی در آمریکا و اروپاست. پس از وقوع جنگ غزه و آغاز نسلکشی وقیح و فاجعهبار صهیونیستها و استمرار جنایات از قبیل بمباران بیمارستان المعمدانی، اردوگاه جبالیا و مدرسه الفاخوره، ملل غرب رسما روایتگری و حتی استراتژی دولتهای خود را که بر مبنای حمایت مطلق از صهیونیستها شکل گرفته بود، پس زدند و به جای آنکه تسلیم تصویرسازی کاذب و تبلیغاتی لابیهای آشکار و پنهان قدرت سیاسی از ماجرای تلخ غزه شوند، این تصویر مجازی را منهدم کردند.
شلیک به لیبرال دموکراسی غربی
در اینجا نمیتوان آسیب شدید جنگ غزه را به لیبرال دموکراسی غربی نادیده انگاشت. این الگوی حکمرانی به صورتی آشکار در جهان به چالش کشیده شده است. شهروندان آمریکایی و اروپایی در تظاهرات میلیونی لندن یا تظاهرات صدها هزار نفری در واشنگتن و برلین و پاریس، ثوابت و بایستههای مدل حکمرانی غربی را به چالش کشیدند تا جایی که اولاف شولتس، صدراعظم آلمان و ریشی سوناک، نخستوزیر انگلیس ناچار شدند تحتتاثیر جهتگیری افکار عمومی کشورهایشان، مواضع سلبی خود در قبال انعقاد هرگونه آتشبس در نوار غزه را تغییر دهند و حتی با صدور بیانیههایی، پس از حمایت ۴۶ روزه از جنایات فجیع رژیم اشغالگر، از تفاهم آتشبس چهار روزه استقبال کنند! صورت ماجرا مشخص است؛ دولتهای غرب دیگر نه بازیگرانی مبتکر و خلاق هستند و نه نمادهای عقلانیت و نقاط ثقل اتکای شهروندان خود محسوب میشوند. قطعا یکی از آثار پسینی جنگ غزه که در آینده نزدیک آثار خود را نمایان خواهد کرد، تشدید منازعات تئوریک درغرب برسر مدلهای حکمرانی و دالهای گفتمانی و مرکزی منهدم شده است. این یک زنگخطر محض برای پوزیتیویستها و اثباتگرایان و فراترازآنها، حکمرانان غرب خواهد بود.
توهم قدرت
توهم قدرت، پدیدهایاست منبعث از لیبرال دموکراسی. این توهم، در جریان جنگ غزه نیز در رویکرد مقامات آمریکایی و اروپایی منعکس شد. رئیسجمهور آمریکا به نتانیاهو پیشنهاد کرده بود صرفا توقف عملیات در ساعاتی از روز را مدنظر قرار دهد و فراتر از آن، توافقی با حماس صورت ندهد.بااینحال فرسایشی شدن جنگ غزه و عدم دستیابی صهیونیستها به هدف اصلی خود (نابودی حماس)، منجر به ابطال پیشفرضهای محاسباتی و ذهنی بایدن و نتانیاهو در این عرصه شد.در این میان، باید تمرکز ویژهای بر رویکرد بایدن و کاخ سفید داشت. در حالی که حدود یک سال تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۴ آمریکا زمان باقیمانده است، جنگ غزه تبدیل به پاشنه آشیل رئیسجمهور ناتوان این کشور در نظرسنجیهای ایالتی و عمومی شده است. در پنج ایالت پنسیلوانیا، نوادا، میشیگان، جورجیا و آریزونا، مسلمانان و رنگینپوستان که نقش مهمی در پیروزی بایدن بر ترامپ در سال ۲۰۲۰ ایفا کردند، به دلیل حمایت بایدن از نسلکشی در نوار غزه و مخالفتهای مکرر وی با آتشبس در هفتههای ابتدایی نبرد، دیگر حاضر به تکرار این روند در انتخابات سال آینده نیستند. همین مسأله سبب شده است تا در نظرسنجیهای صورت گرفته در این پنج ایالت حساس و تعیینکننده، ترامپ از بایدن پیشی گیرد. گرچه سبد رأی ترامپ نسبتا ثابت مانده است، اما سبد رأی بایدن روزبهروز تحت تأثیر حمایت وی از تروریسم صهیونیستی آب میرود! آنچه امروز تحت عنوان آتشبس موقت در نوار غزه مشاهده میکنیم، محصول نوعی جبر میدانی و فرمانهایی بوده که به نتانیاهو و بایدن تحمیلشده و قطعا با استراتژی و تاکتیکهای طراحیشده اولیه واشنگتن و تلآویو در جنگ غزه در تعارض مطلق قرار دارد.