مقاومت مردم غزه به خوبی نشان داد که همه محاسبات رژیم صهیونیستی برای کوچاندن فلسطینیها از این منطقه از اساس غلط بوده و هم اکنون هم شاهدیم که اهالی غزه بلافاصله بعد از اعلام آتش بس به خانههای خود برگشتند.
نکته دوم، تصور اشتباه تل آویو از کاهش توان رزم نیروهای مقاومت بود و ارتش رژیم صهیونیستی این گمان را داشت که با انجام جنایات بیشمار انسانی در قالب بمباران وحشیانه و همچنین انجام عملیات زمینی میتواند قدرت رزم حماس را بشکند، اما در طول این مدت روزانه صدای آژیر از شهرهای مختلف اراضی اشغالی بگوش میرسید و این مساله حاکی از توانمندی نیروی مقاومت برای انجام عملیات مقابله به مثل علیه نظامیان صهیونیست بود.
موضوع دیگری که تحلیل این آتش بس و پیامدهای آن باید گفت معرفی طرف پیروز است. رژیم صهیونیستی براساس برآورد غلطی که داشت بر این باور بود که با انجام جنایات جنگی و بالابردن تلفات انسانی برای طرف مقابل میتواند شکست اولیه خود در جنگ را پوشش دهد، اما آنچه که در تحلیل این جنگ برای کارشناسان نظامی اهمیت دارد تحقق یافتن یا نیافتن اهداف است. تل آویو از ابتدای بر کاهش قدرت نظامی حماس و اشغال غزه و کوچاندن فلسطینیهای ساکن در این منطقه به نواحی دیگر تاکید داشت، اما بعد از گذشت هفت هفته از این رویارویی نابرابر اگرچه هزاران نفر از مردم بی دفاع از زن و کودک و پیر و جوان به خاک و خون کشیده شدند، اما اگر بخواهیم محاسبه پیروزی کنیم بدون شک این موضوع براساس تامین اهداف جنگ قابل مقایسه و ارزیابی است نه براساس حجم کشتهها و تلفات. اسرائیلی ها، چون به اهداف خود نرسیدند طبیعتا به حکم عقل، شواهد میدانی و مطالعات نظامی ناکام بزرگ این جنگ هستند.
موضوع افکار عمومی هم یکی دیگر از پیامدهای نبرد غزه و آتش بس است. رویکرد ملتها در جریان این جنگ بگونهای بود که گویی انقلابی صورت گرفت و این تلخی این واقعیت را به تل آویو چشاند که صهیونیستها هم در افکار عمومی و هم در رسانههای خود شکست خوردند.
رژیم صهیونیستی با آن همه نفوذی که در کلان رسانههای جهان داشت نتوانست ترفندها و دروغ هایش را به عنوان واقعیت نبرد غزه در افکار عمومی دنیا جا بیندازد و هر چه از زمان جنگ میگذشت جو ضد صهیونیستی در عرصه بین المللی وسعت بیشتری بخود میگرفت.
از دیگر پیامدهای جنگ غزه، تاثیری بود که بر ساختار درونی رژیم صهیونیستی گذشت. از همین رو است فریدمن در تحلیل خود به این نکته اشاره میکند که اسرائیل از هر جهت شکست خورده است. این نظام آپارتاید که روزگاری دم از قدرت نظامی افسانهای خود میزد و بواسطه آموزشها نظامی، تجهیزات و تسلیحات پیشرفته خود ادعای برتری نظامی داشت در جریان نبرد غزه با تلفات بالای انسانی و همچنین انهدام تجهیزات نظامی از جمله تانکهای خود مواجه شد و این مساله حتما ضربه جبران ناپذیر بر پیکر ارتش رژیم صهیونیستی وارد آورده است؛ بنابراین طبیعی است که بنیامین نتانیاهو به آمریکا التماس کند تا برای وقوع آتش بس واسطه گری کند.
از دیگر پیامدهای نبرد غزه، تقویت روحیه خودباوری در نیروهای مقاومت و همچنین بازگشت اعتماد به نفس در بین کشورهای عربی منطقه بود. دولتهایی عربی که در جریان جنگهای گذشته متحمل شکست از رژیم صهیونیستی شده بودند در جریان این نبرد دیدند که چگونه رژیم اشغالگر قدس با آن همه هیاهوهای نظامی خود در برابر یک هسته مقاومت چگونه به دست و پا افتاده است.
تغییر موازنه قوا در منطقه را یکی از مهمترین نتایج جنگ غزه باید دانست. روزگاری رژیم صهیونیستی از وارد آوردن هزار زخم خنجر بر پیکر نیروی مقاومت سخن میگفت، اما در شرایط کنونی وضعیت را تجربه میکند که گویی هزاران دشنه بر پیکر زخمی این رژیم سفاک وارد شده و هنوز هم تبعات این اتفاق دست از سر اسرائیل برنداشته است. رژیم صهیونیستی تا پیش از این رخداد مهم در پی این بود که در قالب یک پروژه سیاسی و امنیتی موسوم به طرح ابراهیم روند عادی سازی با کشورهای عرب منطقه را پیش ببرد، اما وقوع این جنگ و ناتوانی تل آویو از دستیابی به اهدافش و همچنین جنایات جنگی فراوانی که انجام داده حتما احیای این طرح را در شرایط فعلی ناممکن میکند، چون هرگونه تعاملات دولتهای عربی با رژیم صهیونیستی از این پس با فشار افکار عمومی منطقه و ملتهای مسلمان روبرو خواهد شد.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد