ایشان در دانشگاه افسری امام علی علیهالسلام فرمودند: «در این قضیه پانزدهم مهر به این طرف، رژیم غاصب صهیونیستی، هم از لحاظ نظامی، هم از لحاظ اطلاعاتی، یک شکست غیرقابلترمیم خورده؛ شکست را همه گفتند، تأکید من به «غیرقابلترمیم بودن» است. من میگویم این زلزله ویرانگر توانستهاست بعضی از سازههای اصلی حاکمیت رژیم غاصب راویران کند که تجدیدبنای آن سازهها به این آسانی امکانپذیر نیست. بعید است که رژیم غاصب صهیونیستی باهمه هایوهویی که میکند، با همه حمایتهایی که امروز در دنیا ازسوی غربیها ازاومیشود، بتواند آن سازهها را ترمیم کند. من عرض میکنم ازشنبه پانزدهم مهر، رژیمصهیونیستی دیگر رژیمصهیونیستی قبلی نیست وضربهای کهخوردهاست بهاین آسانی قابلجبران نیست.» ۱۴۰۲.۰۷.۱۸
دکتر سلمان رضوی، کارشناس و تحلیلگر مسائل فلسطین و اسرائیل، در گفتوگویی به تبیین و تحلیل زوایای مختلف بیانات مهم رهبر انقلاب درباره شکست اطلاعاتی و نظامی رژیمصهیونیستی در عملیات طوفانالاقصی پرداخته که متن فارسی آن به شرح زیر منتشر میشود.
عملیات طوفان الاقصی یک غافلگیری بزرگ را برای رژیمصهیونیستی رقم زد. ناظران سیاسی این عملیات را یک غافلگیری استراتژیک برای تلآویو توصیف کردند. با توجه به اینکه صهیونیستها پیش از آغاز این عملیات نیز بهدلیل اعتراضهای داخلی، وضعیت سیاسی متزلزلی داشتند، ارزیابی شما از وضعیت آنها پس از عملیات طوفانالاقصی چیست؟
ببینید یک اصلی بهطور کلی است و آن اینکه همواره عامل خارجی یا دشمن خارجی موجب اتحاد و انسجام در داخل میشود و این یک اصل کلی در همه جوامع بوده و هست و حتی برخی جنگها توسط برخی کشورها را در طول تاریخ داشتیم که برای اتحاد و انسجام داخلی جنگ راه انداختند با یک کشور خارجی تا بتوانند به آن هدفشان برسند. طبیعتا در بحث کنونی در قضیه فلسطین و رژیمصهیونیستی هم میتوان تا حدی این مسأله را دید؛ یعنی جناحهای متعدد رژیمصهیونیستی که تا دیروز با هم در جنگ و دعوا بودند بهخاطر عملیات طوفانالاقصی تا حدی متحد شدند. بهعنوان مثال یائیر لاپید، رئیس یا رهبر حزب آینده که یک حزب اپوزیسیون محسوب میشود به نتانیاهو پیشنهاد داده که بیاییم دولت وحدت ملی تشکیل بدهیم. حتی بحثهایی هم بر سر این است که بنیگانتس هم وارد کابینه نتانیاهو بشود. اما با وجود این نمیتوان موضوع اختلافات در داخل رژیم را کنار گذاشت. سر خط اصلی این مسأله یا این موضوع هم اینکه نتانیاهو عامل اصلی این شکست است. به این علت که نتانیاهو با طرحهایی همچون طرح اصلاحات قضایی و با وارد کردن افراد افراطی مانند بن گویر و اسموتریچ به کابینهاش در حقیقت شرایط داخلی رژیم را متشنج کرده و فضا را برای دودستگی و اعتراضها و مشکلات ناشی از این دودستگی و اعتراضها فراهم کرده. پس مقصر اصلی این اتفاق یعنی عملیات طوفانالاقصی، نتانیاهو است و با آن مواردی که اشاره کردم باعث شد تا در حقیقت بخش عمدهای از حواس و انرژی ساختار سیاسی، نظامی و امنیتی رژیمصهیونیستی معطوف به امنیت داخلی بشود و از مسأله جبهه مقاومت، ایران، حزبا...، حماس، جهاد و سایر گروههای مقاومت غافل شود و این غافل شدن باعث این غافلگیری و شکستی است که الان مشاهده میکنیم. طبیعتا این نگاه در آینده ادامهدار خواهد بود و تعمیق و پررنگتر خواهد شد؛ کما اینکه همین الان برخی از رسانههای اسرائیلی و تحلیلگرانشان دارند میگویند که مقصر اصلی نتانیاهو هست و نباید بگذاریم این نبرد تمام بشود و بعدش ببینیم وضعیت نتانیاهو چه میشود. بلکه همین الان نتانیاهو باید قدرت را کنار بگذارد و ول کند و بیشتر از این اسرائیل و اسرائیلیها را با دردسر و مشکلات دیگر و جدید مواجه نکند.
رهبرانقلاب در مراسم مشترک دانش آموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح فرمودند: «عملیات طوفانالاقصی برخی از سازههای اصلی حاکمیت رژیم غاصب را ویران کرد که تجدیدبنای آن سازهها به این سادگی امکانپذیر نیست.» با توجه به ضرباتی که صهیونیستها در جریان این عملیات در ابعاد مختلف متحمل شدند، تحلیل شما درباره این فراز از بیانات رهبر انقلاب چیست؟
به نظرم این یکی از آن جملات دقیقی است که باید تبیین شود. چراکه گذشت زمان بیشتر این فروپاشی سازههای نظامی، امنیتی و اطلاعاتی رژیم اسرائیل را نشان خواهد داد. به نظر من مهمترین غافلگیری، موضوع اطلاعاتی بود. رژیمصهیونیستی خودش را سردمدار سازمانهای اطلاعاتی میداند. سازمان اطلاعات ارتش یعنی آمان و سازمان بهاصطلاح مخوف موساد نتوانستند اطلاعات لازم از آنچه که در نوار غزه ۳۶۵ کیلومتر مربعی میگذرد را در اختیار سران رژیم بگذارند و در حقیقت مطلع شوند. اسرائیلیها علاوهبر اینکه تجهیزات جاسوسی هوایی اعم از پهپاد، تجهیزات جاسوسی سایبری پیشرفته بهویژه نفوذ در تلفنهای همراه، داشتن خبرچینهای فراوان در نوار غزه و سایر گروههای مقاومت را به لحاظ اطلاعاتی داشتند اما نتوانستند از این واقعه باخبر شوند و یک غافلگیریای نصیب آنها شد که برخی از تحلیلگران اسرائیلی معتقدند در ۵۰سال گذشته، یعنی از جنگ چهارم عربی اسرائیلی ۱۹۷۳ تا الان بیسابقه بوده. و چه بسا از آن هم بزرگتر. چراکه دو کشور مهم مثل مصر و سوریه طرف حساب بودند ولی اینجا جنبشهای مبارز فلسطینی مثل حماس و جهاد اسلامی چنین اتفاق بیسابقهای را رقم زدند. خب یکی از این سازههای فروریختهشده سازه اطلاعاتی است. دومین سازه، سازه نظامی است. به هرحال ارتش رژیمصهیونیستی همچنان خودش رابه عنوان مسلطترین، مهمترین و قدرتمندترین ارتش غرب آسیا تلقی میکند. دنبال کسب پیشرفتهترین تجهیزات به ویژه از آمریکاست. به عنوان مثال در منطقه جنگندههای نسل پنجم آمریکا یعنی اف۳۵ را فقط اسرائیلیها در اختیار دارند و تا الان دو اسکادران شامل ۵۰جنگنده در اختیارشان است. سومین اسکادران را نیز سفارش دادهاند و تا چند سال آینده مجموع این جنگندهها به ۷۵ فروند میرسد. زیردریایی اتمی دلفین، صدها فروند هواپیمای دیگر از جمله اف۱۶، اف۱۸، اف۱۵ و امثالهم را دارند. واقعا به لحاظ نظامی و تجهیزات نظامی هیچ کشوری به پایش نمیرسد. یک چنین ارتشی با این داعیه، نتوانسته از عِده و عُده لازم برای مقابله قدرتمندانه و بهموقع با حدود ۱۰۰۰نفر از نیروهای مبارز فلسطینی از نوار غزه بپردازد. چیزی که خودشان اعلام کردند، گفتند حدود ۱۰۰۰نفر از نیروهای مبارز فلسطینی از نوار غزه وارد اراضی۴۸ شدند. حتی نیروهای فلسطینی با اطلاعات و آگاهی قبلی به یکسری پایگاهها و منازل صهیونیستنشین رفتند و تعدادی از فرماندهان و سران نظامی را که دستگیر کردند با اطلاعات قبلی بود. یعنی نه تنها اسرائیلیها اطلاعات لازم را نداشتند بلکه این فلسطینیها بودند که از اطلاعات لازم برای پیشبرد هدفشان برخوردار بودند. خب به لحاظ نظامی هم حسابی آنها رکب خوردند و اصطلاحا شکست خوردند. اینکه دوباره بخواهند خودشان را بازسازی کنند و این سازه نظامی، امنیتی و اطلاعاتی را از نو بسازند، طبیعتا سالها طول خواهد کشید. همانگونه که بعداز جنگ۳۳روزه۲۰۰۶ تانکهای مرکاوا دیگر ارج و جایگاه خود را از دست داد، به نظر میرسد بعد از عملیات طوفانالاقصی آن هیبت وهیمنه نیروهای اطلاعاتی، سازمانهای امنیتی و ارتش اسرائیل کاملا زیر سؤال خواهد رفت و تا بازسازی کامل، سالها زمان خواهد برد.