سخنگوی کاخ سفید عنوان کرده که آمریکا مخالف هرگونه آتشبس در غزه است و دلیل اصلیاش این است که هرگونه آتشبس به حماس، فرصت میدهد برای ادامه حملاتش علیه اسرائیل به تجدید قوا بپردازد. با وجود این ادعا بهنظر میرسد واشنگتن نگاه دیگری به تداوم جنگ در خاورمیانه دارد و در پشتپرده جنگ افروزی، اهدافی را دنبال میکند. در رابطه با مخالفت و اظهارنظر سخنگوی وزارت خارجه ذکر چند نکته قابل تامل است:
نقش لابی سلاح
آمریکا هر روزه با ارسال سلاح به صهیونیستها سعی در حمایت تمام و کمال از این رژیم دارد و سفر بایدن نیز مؤید همین نکته بود. لابی اسلحه در آمریکا میداند که جنگ غزه فرصت خوبی برای فروش سلاح به اعراب و اسرائیل است و میتواند در کنار جنگ اوکراین، منافع تجارت سلاح را افزایش دهد. بنابراین آمریکا برای سوءاستفاده اقتصادی از این جنگ، بر آتش درگیریها میدمد. از سوی دیگر، آمریکا معتقد است وضعیت فعلی بهترین زمان ممکن برای ایجاد ضربه علیه حماس بوده و با این ضربات میتواند حماس را از نقشآفرینی در مسائل فلسطینیان دور نگه دارد. واشنگتن امیدوار است همان سناریویی را پس ازعملیات طوفانالاقصی پیش ببرد که پیشاز این دردولت جورج بوشپسر و درپسحوادث۱۱سپتامبر پیش برد. جنگافروزی بهبهانه دفاع از خود در دکترین نظامی آمریکا نقش پررنگی دارد و همین راهبرد در غزه به سود اسرائیل در پیش گرفته میشود اما بسیاری از استراتژیستهای حوزه نظامی و امنیتی در آمریکا این نگاه را زیر سؤال برده و معتقدند چنانچه رژیم اشغالگر قدس و آمریکا در عملیات توفان الاقصی سختترین شکست امنیتی را متحمل شدند، ورود واشنگتن و تلآویو به نبرد زمینی در غزه نیز مولد شکستهای سهمگینتری برای آنها خواهد بود.
پیشفرض غلط آمریکاییها
آمریکا معتقد است در صورت ضربه به حماس به جهاد اسلامی نیز ضربه وارد خواهد شد و به همین دلیل است که بهدنبال تشدید حملات علیه نوار غزه و عدم آتشبس است که وتوی قطعنامه شورای امنیت هم نشان از همین موضوع دارد. آمریکا متوجه نقش جهاد اسلامی در تقویت گفتمان مقاومت بوده و نمیخواهد تضعیف مقاومت به حماس محدود شود. این جهاد اسلامی بود که کمک کرد همه مبارزان فلسطینی از انقلاب سنگ به انقلاب مسلح روی آورند و در برابر دشمن صهیونیستی با سلاحهای روز بایستند. بنابراین کاخ سفید در پنهان بهدنبال تسویه حساب گستردهتر با جریان مقاومت است و حتی شاید بخواهد این روند را به سایر مناطق درگیر در خاورمیانه تسری دهد. این پیشفرض حتی از سوی برخی چهرههای سرشناس سیاسی در آمریکا نیز به چالش کشیده شده است. به عبارت بهتر، آمریکا در وضعیتی قرار ندارد که قدرت مدیریت میدان نبرد همزمان با جهاد اسلامی، حماس یا حتی یکی از این دو را داشته باشد.
توهم طرح ۲دولتی
درا ین میان، میتوان به توهم طرح دودولتی نیز در میان مقامات آمریکایی اشاره کرد. طرحی که هرگز به سرانجام نخواهد رسید. آمریکاییها برای اجرای طرح دودولتی خود که همواره نیز روی اجرای آن تاکید داشتهاند، تنها مانع اجرای این طرح را گروههای مقاومت میدانند و به همین دلیل درپی خارج کردن حماس از نقشآفرینی در موضوعات فلسطین هستند و معتقدند ضربات بیشتر به حماس منجر به تضعیف این جنبش و امکان تحقق ایده دو دولت خواهد شد. هرچند این تفکر غیرواقعی است و مانع اصلی این ایده، صهیونیستهای افراطی هستند که هیچ سهمی برای فلسطین قائل نمیشوند اما آمریکا امیدوار است با حذف حماس از معادلات فلسطین، این پیام را به سایر بازیگران مؤثر در بحران منطقه ارسال کنند که باید مدل آمریکایی صلح را بپذیرند.آمریکاییها به نظر میرسد به این تحلیل رسیدهاند که تشدید تنش در سطح منطقهای بیشتر از این نخواهد شد و به همین دلیل مخالف آتشبس هستند، البته آمریکاییها مخالف حمله زمینی به غزهاند اما این مخالفت درمورد آتشبس صدق نمیکند. کاخ سفید کوچکترین ملاحظهای در قتلعام مردم بیگناه غزه ندارد و نشان میدهد تنها قدرت بازدارنده نظامی این دولت را در کمک به رژیم غاصب برای نسلکشی محدود خواهد کرد. رفتار واشنگتن موید این واقعیت است که انفعال و سکوت که برخی دولتهای عربی در پیش گرفتهاند، جز به شعلهور شدن آتش جنگ نمیانجامد.
امتیازی که نصیب واشنگتن نمیشود
آمریکا با مخالفت با آتشبس، به دنبال گرفتن امتیاز است که مهمترین آن نیز آزادسازی اسراست و به همین جهت مخالف آتشبس است تا دست برتر در مذاکره داشته باشد. روشن است که حماس این جنگ را آغاز نکرده تا پس از تلفاتی سنگین، اسرا را بهسادگی آزاد کند. هدف از عملیات حماس، فهم افکارعمومی جهان از واقعیتهای فلسطین بود و تا واشنگتن نشان ندهد به این فهم رسیده، بعید است بتواند به اهداف خود برسد. برخلاف صهیونیستها که برای انتقام و سرکوب اسیر میگیرند، حماس هیچ برخورد ناشایستی با اسرا نداشته و از آنها بهعنوان رسانهای برای جلب توجه افکارعمومی جهان و شنیده شدن صدای مظلومیت فلسطین بهره میبرد. به این ترتیب با اینکه آمریکا بهخوبی خوی جنگطلبانهاش را به نمایش گذاشته، روشن است که با تداومحملات وحشیانه، قادر به رسیدن به اهداف خود نیست و اتفاقا ادامه جنگ، بیش از پیش باعث رسوایی اخلاقی و سیاسی صهیونیستها و سقوط آنها بهورطه نابودی خواهد شد.