از آن پس کنگرههای زیادی توسط صهیونیستها در گوشه و کنار دنیا برگزار شد و در نهایت به این نتیجه رسیدند که منطقهای مناسبتر از سرزمین حاصلخیز فلسطین برای آنها پیدا نخواهد شد و درصدد برآمدند تا به آنچه «آبراهام نبش» روزنامهنگار یهودی در سال۱۸۶۰میلادی نوشته بود، جامهعمل بپوشانند. بنیانگذاران و بانیان اصلی تشکیل حکومت صهیونیستی، یهودیان سراسر دنیا را به انحای مختلف تشویق میکردند به سرزمین فلسطین مهاجرت کنند و درنتیجه زمینهای فلسطینیان را یا خریدند یا به زور تصاحب کردند و سرانجام در سال۱۹۴۸میلادی با مساعدت بیشائبه بریتانیا و آمریکا، اعلام موجودیت کردند.
جنگ اول ۱۹۴۸
نخستین جنگ پس از تأسیس دولت اسرائیل در ۱۴مه۱۹۴۸ بیدرنگ روی داد. نیروهای عرب از کشورهای مصر، ماوراء اردن(اردن کنونی)، عراق، سوریه و لبنان، مناطقی در جنوب و شرق فلسطین را که به یهودیان اختصاص نیافته بود، در اختیار گرفتند. سپس محله کوچک یهودینشین شهر کهنه بیتالمقدس را به تصرف درآوردند. در این ضمن، اسرائیلیان جاده اصلی به بیتالمقدس را که از کوههای یهودا(یهودیه) عبور میکرد، اشغال و یورشهای عربها را خنثى کردند. در اوایل۱۹۴۹م، اسرائیلیان بر آن شدند تا جز نوار غزه، همه ناحیه نَقَب را تا مرز پیشین مصر و فلسطین اشغال کنند. از فوریه تا ژوئیه ۱۹۴۹، در نتیجه توافقهای جداگانه ترک مخاصمه میان اسرائیل و دولتهای عرب، مرز موقت میان آنها در همان جایی که در آغاز مذاکرات قرار داشت، تثبیت شد.
کانال سوئز ۱۹۵۶
درپی به قدرت رسیدن جمال عبدالناصر، رئیسجمهور ملیگرای مصر، تنشها شدت گرفت. در سال ۱۹۵۶، دولت مصر کانال سوئز را که در مالکیت اروپاییان بود، ملی اعلام کرد و این اقدام بحرانی بینالمللی درپی داشت. اسرائیل که از دوستی رژیم جدید مصر و آمریکا خرسند نبود و از طرفی از کمکهای آمریکا به عراق نیز بیمناک بود، سعی کرد آمریکا را از مصر دور سازد. این در حالی بود که دولت آمریکا قبلا وعدههایی جهت کمک در ساختن سد آسوان به مصر داده بود. از این رو اسرائیل با آگاهی از اوضاع مصر، دست به کار شد: واحدهایی از ارتش اسرائیل به نوار غزه هجوم آوردند و مواضع مصریان را مورد حمله قرار دادند. دولت مصر که سرگرم سروسامان دادن به نابسامانیهای درونی بود، ناگزیر شد از دول غربی تقاضای خرید تسلیحات کند؛ لیکن سه دولت آمریکا، انگلیس و فرانسه، به موجب معاهده ۱۹۵۰ از فروش اسلحه امتناع کردند. از این رو ناصر با چکسلواکی پیمانی منعقد کرد و براساس آن مقادیر مورد نیاز تسلیحات را از طریق معاهده تهاتری فروش پنبه در برابر اسلحه خریداری کرد. این اقدام ناصر باعث شد آمریکا در ژوئیه ۱۹۵۶ وعدههای خود را در مورد کمک به مصر در ساختن سد آسوان پس بگیرد. بدینترتیب، اسرائیل به هدف خود رسید. اکتبر همان سال و در گرماگرم این بحران، اسرائیل به صحرای سینا حمله کرد تا پایگاه نظامی عربها را در آن منطقه منهدم کند. ارتش اسرائیل ظرف پنج روز غزه، رَفَح و عَریش را تصرف کرد، هزاران اسیر گرفت و بیشتر شبهجزیره سینا را در شرق آبراه سوئز به اشغال خود درآورد. اسرائیلیان در وضعیتی قرار گرفتند که میتوانستند از خلیج عقبه راه ارتباطی آبی برای خود باز کنند و مصریان را بیشتر در معرض تهدید قرار دهند. دسامبر ۱۹۵۶، پس از مداخله مشترک انگلیس و فرانسه، نیروی اضطراری سازمان ملل در منطقه مستقر شد و ارتش اسرائیل مارس ۱۹۵۷ از آنجا عقب نشست.
جنگ ۶روزه ۱۹۶۷
نیروهای عرب و اسرائیلی در فاصله ۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷، در جنگی که «جنگ ششروزه» نام گرفت، برای سومین بار رودررو شدند. اوایل ۱۹۶۷ م، سوریه بمباران روستاهای اسرائیلی را شدت بخشید و هنگامی که نیروی هوایی اسرائیل در پاسخ به این بمبارانها، شش هواپیمای میگ سوریه را در آسمان منهدم کرد، جمال عبدالناصر نیروهای خود را نزدیک مرز سینا به حال آمادهباش درآورد. اسرائیل نیروی هوایی مصر را طی این جنگ از میان برد. این جنگ برای عربها بهبهای از دست دادن شهر کهنه بیتالمقدس، شبهجزیره سینا و نوار غزه، کرانه باختری رود اردن، و بلندیهای جولان ــ واقع در مرز اسرائیل و سوریه ــ تمام شد. جنگ شش روزه به «النکسه» [شکست] در میان اعراب نیز معروف است که منجر به کشته شدن ۱۵ تا ۲۵ هزار عرب شد. در تاریخ ۱۱ ژوئن قرارداد آتشبسی به پیشنهاد اعراب با اسرائیل به امضا رسید که به این ترتیب با شکست اعراب مساحت سرزمینهای اشغالی تحت تصرف اسرائیل سه برابر شد و در حدود یک میلیون عرب که در مناطق اشغالشده زندگی میکردند به کنترل مستقیم اسرائیل درآمدند. اسرائیل بعد از پایان قرارداد آتشبس به کسانی که سرزمینهای اشغالی را ترک و وارد کشورهای همسایه شدهبودند اجازه بازگشت نداد و به این ترتیب موجی از آوارگان فلسطینی در کشورهای مصر، سوریه، اردن و لبنان پدید آمد. از آنجا که هیچ یک از کشورهای میزبان علاقهای به پذیرایی از مهمانان ناخوانده خود نداشتند، با تشکیل اردوگاههای پناهندگی در بیابانهای خود، زندگی به دور از تمام امکانات اولیه را برایشان رقم زدند.
یوم کیپور ۱۹۷۴- ۱۹۷۳
نبردهای پراکندهای که در پی جنگ ششروزه جریان داشت، سال ۱۹۷۳ بار دیگر به جنگی تمامعیار تبدیل شد. ۶ اکتبر، در یوم کیپور ــ از روزهای مقـدس یهودیان ــ مصر از طریق آبراه سوئز، و سوریه در بلندیهای جولان، به اسرائیل حمله کرد (از اینرو، این جنگ که نزد عربها جنگ رمضان خوانده میشود، به جنگ یوم کیپور معروف شد). ارتشهای عرب در این جنگ بیش از جنگهای پیشین قدرت تهاجم و جنگندگی نشان دادند و نیروهای اسرائیلی تلفات سنگینی متحمل شدند. با اینحال، ارتش اسرائیل در خاک سوریه پیشروی و با عبور از آبراه سوئز و استقرار نیروهایش در کرانه غربی آن، ارتش سوم مصر را محاصره کرد. اسرائیل و مصر نوامبر ۱۹۷۳ موافقتنامه آتشبس، و در ۱۸ ژانویه ۱۹۷۴ موافقتنامه صلح امضا کردند. بهموجب این توافقها، اسرائیل باید در شبهجزیره سینا به غرب گذرگاههای مِتلا و جِدی عقبنشینی میکرد و مصر هم باید از شمار نیروهای خود در کرانه شرقی آبراه سوئز میکاست. نیروی حافظ صلح سازمان ملل نیز میان دو ارتش حائل شد. موافقتنامهای تکمیلی نیز چهارم سپتامبر ۱۹۷۵ به امضا رسید. اسرائیل و سوریه موافقتنامه آتشبس را ۳۱ می ۱۹۷۴ امضا کردند و براساس آن، منطقه حائلی زیر نظر سازمان ملل میان نیروهای آنها قرار میگرفت و زندانیان جنگی مبادله میشدند.
انتفاضه سنگ ۱۹۷۸
انتفاضه اول فلسطین یا انتفاضه سنگ از هشتم دسامبر ۱۹۷۸ تا برگزاری کنفرانس مادرید در سال ۱۹۹۳ ادامه یافت. انتفاضه نخست با زیر گرفته شدن چند کارگر فلسطینی توسط یک کامیون اسرائیلی و شهادت ۴ فلسطینی آغاز شد و فلسطینیان این تصادف را قتل عمد دانستند و روز بعد هنگام تشییع پیکرها به مقر ارتش رژیم صهیونیستی در جبالیا سنگ زدند. در مقابل سربازان صهیونیست اقدام به شلیک تیر هوایی کردند. فلسطینیان نیز با باران سنگ و کوکتل مولوتف جواب آنها را دادند. این باعث شد ارتشیان درخواست نیروی کمکی کنند. این جرقه اولیه انتفاضه اول فلسطین بود. ولی کار به همین جا ختم نشد و انتفاضه شهر به شهر گسترش یافت. در آن انتفاضه ۱۳۰۰ فلسطینی شهید شدند . بالاخره شعلههای این انتفاضه در سال ۱۹۹۱ فروکش کرد و با امضای توافقنامه اسلو میان رژیم اشغالگر قدس و سازمان آزادی بخش فلسطین در سال ۱۹۹۳ به طور کامل متوقف شد. آغاز انتفاضه نخست فلسطینیان و قیام مردمی در برابر اشغالگران صهیونیست علل و عوامل متعددی داشت که در زیر برخی از آنها آمده است: شکست مبارزات پیشین فلسطینیها، فشار مضاعف صهیونیستها بر فلسطینیان، روند سازش اعراب با اسرائیل، انقلاب اسلامی ایران.
تجاوز به لبنان ۱۹۸۲
در پنجم ژوئن۱۹۸۲ وکمتراز ۶هفته پساز عقبنشینیکامل اسرائیل از صحرایسینا، تشدید درگیریهای اسرائیل و فلسطینیها به حملههای هوایی اسرائیل به بیروت و جنوب لبنان انجامید که سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) در آنجا پایگاههایی داشت. در ۱۴ژوئن، نیروی زمینی اسرائیل به لبنان حمله کرد و تا حومۀ بیروت پیش رفت و آن شهر را به محاصره درآورد، اما دولت اسرائیل موافقت کرد که از پیشروی دست بردارد و با سازمان آزادیبخش فلسطین مذاکره کند. پس از تأخیر بسیار و در پی گلولهباران گسترده و شدید غرب بیروت از سوی ارتش اسرائیل، سازمان آزادیبخش فلسطین زیر نظر نیرویی چندملیتی شهر را تخلیه کرد. سرانجام ارتش اسرائیل از غرب بیروت عقب نشست و در ژوئن۱۹۸۵ بهطور کامل از لبنان خارج شد. با اینحال، درگیریها ادامه یافت. در ۹دسامبر۱۹۸۷ ناآرامیهای تازهای میان فلسطینیهای ساکن سرزمینهای اشغالی نوار غزه، کرانۀ باختری و بیتالمقدس درگرفت. تظاهرات فلسطینیها در سالهای بعد هم ادامه یافت و به شورش گستردۀ مردمی(معروف به انتفاضه) تبدیل شد که اعتراضی به اشغال مداوم کرانۀ باختری و نوار غزه از جانب ارتش اسرائیل بود. در سپتامبر۱۹۹۳، اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین موافقتنامهای امضا کردند که دو طرف را به شناسایی متقابل یکدیگر ملزم و مقرر میکرد تا پیش از برقراری صلح دائمی، حکومت خودگردان فلسطین در کرانۀ باختری و نوار غزه تدریجا تشکیل شود. این موافقتنامه پس از تماسهای سری میان دو طرف در نروژ به دست آمد. یاسر عرفات از سوی ساف و اسحاق رابین از جانب دولت اسرائیل به توافقی دست یافتند که چشمانداز صلح را در آن منطقه تغییر داد. پس از مرگ یاسر عرفات و در پی ایجاد شکاف میان گروههای سازشناپذیر با گروههای میانهرو فلسطینی و طرفدار برقراری صلح، چند بار میان نیروهای فلسطینی و اسرائیلی برخورد صورت گرفت.
انتفاضهالاقصی ۲۰۰۰
۲۸ سپتامبر۲۰۰۰ شارون با ورود به مسجدالاقصی و گشتزنی در صحنهای آن باعث تحریک احساسات فلسطینیان و بروز درگیری میان نمازگزاران مسلمان و نظامیان صهیونیستی شد و در پی این درگیریها ۷ فلسطینی شهید و بیش از ۲۵۰ نفر دیگر زخمی شدند و در عین حال ۱۳نظامی صهیونیست هم مجروح شدند. در آن زمان درگیریهای شدیدی در شهر اشغالی قدس درگرفت که به زخمیشدن دهها فلسطینی منجر شد و این درگیریها خیلی زود به تمامی شهرهای کرانه باختری و باریکه غزه نیز سرایت پیدا کرد و نام «انتفاضهالاقصی» به خود گرفت. محمد الدره، کودک شهید فلسطینی که در دومین روز انتفاضهاقصی به شهادت رسید، نماد انتفاضه دوم فلسطین به شمار میرود. انتفاضه دوم فلسطین در مقایسه با انتفاضه نخست شاهد درگیریهای بیشتر و افزایش عملیاتهای نظامی و درگیریها میان مقاومت فلسطین و ارتش صهیونیستی بود و براساس آمارهای رسمی دو طرف منجر به کشتهشدن ۴۴۱۲ فلسطینی و زخمی شدن ۴۸ هزار ۳۲۲ نفر شد و در طرف مقابل نیز ۱۰۶۹ صهیونیست به هلاکت رسیده و ۴۵۰۰ نفر دیگر زخمی شدند. در این انتفاضه مناطق مختلف کرانه باختری و باریکه غزه در معرض تجاوزات نظامی ارتش صهیونیستی قرار گرفت و هزاران باب منزل ویران و هزاران دونوم از اراضی کشاورزی تخریب گشت. گروههای مقاومت فلسطین در جریان انتفاضه دوم، درصدد توسعه شاخههای نظامی خود برآمدند و گردانهای شهید عزالدین قسام، شاخه نظامی جنبش حماس سلاحهای مورد استفاده خود را توسعه داد و توانست موشکهایی تولید کند که با استفاده از آنها شهرها و شهرکهای صهیونیستنشین را هدف قرار میداد. شهرک اسدوروت در جنوب فلسطین اشغالی آماج نخستین موشک بومیگردانهای قسام قرار گرفت و یکسال پس از آغاز انتفاضهالاقصی و در تاریخ ۲۶ اکتبر سال ۲۰۰۱ نخستین موشک بومی این گردانها به سمت این شهرک شلیک شد.
جنگ ۳۳ روزه ۲۰۰۶
تابستان سال ۲۰۰۶ رژیم صهیونیستی حملهای گسترده و همهجانبه علیه لبنان انجام داد. در این جنگ که ۳۳ روز به درازا کشید گستره عملیات اسرائیل در جنگ ۳۳روزه، تمام مناطق جنوبی لبنان تا جنوب بیروت را شامل میشد. حجم و شدت حملات چنان سنگین بود که خرابیهای زیادی بهبار آورد. در طول این جنگ در سراسر جهان واکنشهای متفاوتی به وجود آمد. کشورهای آمریکا، کانادا، آلمان و استرالیا از حملات رژیم صهیونیستی حمایت کردند و آن را دفاع از خود نامیدند. رئیسجمهور وقت آمریکا جورج دبلیو بوش این جنگ را بخشی از جنگ با تروریسم نامید. در ۲۰ جولای ۲۰۰۶ میلادی کنگره آمریکا از رژیمصهیونیستی حمایت کرد. تحولات بعد از جنگ ۳۳روزه نشان داد که پیشگویی بن گوریون، نخستین نخستوزیر رژیم صهیونیستی درحال تحقق است و اسرائیل گام به گام در حال از دست دادن مواضع و نزدیک شدن به سرنوشت نهایی خود است. از سال ۲۰۰۶ میلادی تا به حال درگیریها ادامه داشته که مهمترین آن نسلکشی پنج روزه فوریه ۲۰۰۸ توسط اسرائیل، نبرد ۲۱ روزه ۲۰۰۸، نبرد ۸ روزه ۲۰۱۲ پس از ترور فرمانده وقت شاخه نظامی حماس، نبرد ۵۰ روزه ۲۰۱۴، نبرد ماه می۲۰۲۱ پس از یورش هزاران پلیس اسرائیلی به مسجد الاقصی. در اثر یورشها و بمباران و گلوله باران شدید و وحشیانه اسرائیل از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۰ (براساس آمار رسمی سازمان ملل متحد) ۵۵۹۰ فلسطینی به شهادت رسیدهاند که بخش عمده آنها از اهالی غزه هستند. این در حالی است که مطابق همین آمار در این بازه زمانی فقط ۲۵۱ اسرائیلی کشته شدهاند.