رجبیراد درباره روایت کتاب خود، بیان کرد: این کتاب خاطرات مادربزرگ بنده درهشت سال دفاعمقدس است و انگار رسالت خود میدانست که خاطراتش را از جبههها بیان کند تا ما آن را بنویسیم. کتاب همدم، مادر جبههها تلفیق واقعیت و خیال است و شیوه آن بین داستان و روایت نعل به نعل است که بخش داستانی در آن بیشتر دیده میشود.
وی ادامه داد: مادربزرگ من، یک مادربزرگ قصهگو بود و من هم این روایتگر بودن را از ایشان به ارث بردهام. حضور مادربزرگ در جنگ، جمعآوری امدادها و رساندن آنها به دست رزمندگان، دغدغهای مادرانه بود و «مادرانگی» سرمایهای بود که ایشان با خود به جبهه برده بود.
چند نفر خاطرات ایشان را جمعآوری کردند اما هیچیک چاپ نشد و چون خیلی تأکید داشت که من هم کتابشان را بنویسم، چند سال بعد از درگذشت ایشان نوشتن آن را شروع کردم اما شرایط طوری پیش رفت که احساس کردم اگر این خاطرات را مکتوب نکنم، زیر بار سنگینی این خاطرات اذیت میشوم؛ زیرا این سنگینی در ذهن من بود که به من اجازه نوشتن کتاب دیگری را نمیداد.
این نویسنده با اشاره به تنظیم نسخه اول کتاب براساس کرونولوژی یا همان گاهشماری، گفت: در نسخه اول کتاب خاطرات را براساس زمان جبهه رفتن مادر مرتب کردم. ایشان چهار سال اول را در جبهههای جنوب و چهار سال بعد را در جبهههای غرب فعالیت داشتند و با زمانبندی تنظیم شده بود، خیلی جذابیت نداشت و تنها یک روایت ساده بود اما بعدها به دلیل مشکلاتی که در مسیر نوشتن این کتاب برایم پیش آمد، تصمیم گرفتم فضای تخیل را وارد کار کنم. یکی از ویژگیهای این کتاب استفاده از عنصر «تخیل» است و برای اینکه نخ تسبیح روایتها با یکدیگر اتصال معقول و جذابی داشته باشد در قسمتهایی از کتاب به سمت تخیل پیش رفتم اما بخشهایی که به نقل از مادر بود، کاملا مستند است.
این ناشر باتوجه به تجربه خود در نشر نسیما، درباره چالشهای نویسندگی و نشر، بیان کرد: ما برای روبهرو نشدن با این چالشها باید خلأهای موجود را بیابیم. به این معنا که چه به عنوان نویسنده و چه به عنوان ناشر، بدانیم که ما در جامعه با چه خلأ فرهنگی روبهرو هستیم. یکی از این خلأها بیتفاوت شدن انسانها نسبت به یکدیگر است که در جامعه کنونی پررنگتر است و ما موظف هستیم که برای این هویت گمشده، قصه بگوییم و داستان بنویسیم. همچنین ناشر باید دنبال داستان یا روایتی باشد که «خط داستانی» دارد تا بتواند مخاطب را به خود جذب کند.
وی افزود: وقتی یک نویسنده کتابی را به ناشری معرفی میکند، ناشر حقی به نام حق «شابک» دارد که شماره استاندارد بینالمللی کتاب است. تعداد شابکی که در اختیار ناشر قرار میگیرد، منحصرا مربوط به همان ناشر است که در ایران و در هر جای دیگر با همان شابک ناشر را میشناسند و آن کتاب هم به همان شماره شناخته میشود، به همین دلیل کتاب یک هویت منحصر بهفرد به نام نویسنده و به نام ناشر پیدا خواهد کرد.
رجبیراد در پایان گفت: پیشنهاد من به نویسندگان این است که بهراحتی از خاطراتشان نگذرند و آنها را برای آیندگان ثبت کنند؛ زیرا من زمانی این قضیه را درک کردم که متوجه شکاف نسلی به وجود آمده شدم و تلاش کردم این خاطرات را در قالب داستان بنویسم تا راه خود را پیدا کنند و درگوشه ذهن مخاطب بنشینند. گفتنی است، برنامه جلد دوم هر هفته دوشنبهها ساعت۱۸ به صورت زنده از شبکه تلوبیونی کتاب پخش میشود.
علاقهمندان میتوانند برنامه را از آرشیو این تلویزیون مشاهده کنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد