نگاهی به مستند «سقوط ۶۴» ساخته بهزاد مهرجو

پرواز از اسارت به شهادت

مستند «سقوط۶۴» ساخته بهراد مهرجو با موضوع حمله عراق به هواپیمای فرن‌شیپ ایران که قصد داشت تا پیروزی عملیات والفجر۸ و فتح فاو را تحت‌الشعاع قرار دهد، به یکی از موضوعات مغفول هشت سال دفاع‌مقدس می‌پردازد.
کد خبر: ۱۴۲۵۳۱۳

این مستند که با مشاوره ابراهیم حاتمی‌کیا ساخته شده است، روایتی واقعی از روحیه مقاومت درمیان مسئولان نظام و نمایندگان مجلس را نشان می‌دهد که در یک تصمیم بزرگ شهادت را به اسارت ترجیح می‌دهند تا روحیه قهرمانان واقعی وطن در جبهه‌های جنگ تحمیلی حفظ شود.  این روزها که جهان نظاره‌گر طوفان الاقصای جوانان غزه است که نشان می‌دهد نسل جدید فلسطینی  بعد از تجربه چند دهه سازش و مقاومت، امروز هزینه‌های جنگ مستقیم با نیروهای اشغالگر را کمتر از سازش می‌دانند و دست به کاری بزرگ برای بیرون‌راندن اشغالگران از سرزمین‌شان زده‌اند، خالی از لطف نیست که نگاهی داشته باشیم به مستند «سقوط ۶۴» که حاکی از روحیه شهادت‌طلبی و ظفرمندی در میان مسئولان کشوری و لشکری در هشت سال دفاع‌مقدس است. مستندی که به‌خوبی نشان می‌دهد ایستادگی در برابر تسلیم چگونه می‌تواند به پیروزی ختم شود.

بازخوانی یک واقعه

مستند مذکور به سقوط هواپیمای فرن‌شیپ جمهوری اسلامی ایران در اول اسفندماه سال۱۳۶۲ می‌پردازد. این هواپیما که سرنشینان آن جمعی از نمایندگان مجلس و مسئولان کشوری و لشکری بودند از تهران عازم استان خوزستان بود. هدف حضور مسئولان نظام از این سفر سرکشی و عرض ارادت به رزمندگان جبهه‌های جنگ پس از نبرد موفق و پیروزی عملیات والفجر ۸ و فتح فاو بود. این هواپیما در میانه‌های راه در استان خوزستان مورد تهدید هواپیمای میگ عراقی قرار می‌گیرد و به آنها گفته می‌شود دو دقیقه زمان دارند تا هواپیما را به سوی بصره هدایت کنند یا میگ عراقی هواپیما را مورد حمله قرار می‌دهد. اما نتیجه این تهدید حمله هواپیمای میگ و شهادت همه سرنشینان هواپیمای ایرانی می‌شود. این مستند که قصد دارد روایتی حقیقی از یکی از نقاط درخشان هشت سال دفاع‌مقدس ارائه دهد با تعدادی از مسئولان و متخصصان و برخی اعضای خانواده‌های قربانیان این حادثه به گفت‌وگو نشسته است.  مرحوم هاشمی‌رفسنجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و جانشین وقت فرمانده کل قوا، ابراهیم حاتمی‌کیا نویسنده، کارگردان و یکی از اولین نفرات محقق درباره این حادثه، محسن رفیق‌دوست وزیر وقت سپاه، امیر خلبان خلیلی کارشناس حوادث هوایی و مقام مطلع در نیروی هوایی از حادثه اسفند سال ۶۴، سردار آسوری مسئول استقبال از سرنشینان هواپیمای فرن‌شیپ در قرارگاه کربلا، خلبان یگانه نویسنده گزارش فنی واقعه اول اسفند سال ۶۴، خلبان ضرابی رئیس کانون خلبانان جنگنده و همرزم خلبان فرن‌شیب پرواز اول اسفند سال ۶۴، خلبان نمکی نویسنده گزارش فنی واقعه اول اسفند سال۶۴، مرحوم آیت ا... موسوی‌اردبیلی رئیس وقت قوه قضاییه و امیر خلبان علیرضایی فرمانده جنگنده و کارشناس شبیه‌سازی حوادث هوایی در این فیلم زوایای مختلف این واقعه را روایت می‌کنند.

ابهام الدوام

این مستند به‌منظور شروع بحث، برای نمای ابتدایی سراغ مرحوم هاشمی‌رفسنجانی می‌رود و با سؤال اصلی که مستند درباره پاسخگویی به آن است می‌رود. این‌که چگونه این هواپیما دو دقیقه فرصت داشته تا همراه با میگ عراقی به بصره رود یا سقوط را انتخاب کند؟ این موضوع از سوی ابراهیم حاتمی‌کیا نیز طرح می‌شود که طی دو دقیقه مربوط در میان سرنشینان هواپیما چه گذشت. حتی خانواده‌های این شهدا نیز روایت مبهمی از موضوع شهادت عزیزان‌شان دارند، زیرا توضیح واضحی از این واقعه موجود نیست و بر آنند تا روایت واقعی را از دل مستند پیدا کنند.

بازهم رد پای منافقین 

درجایی از این مستند از لسان اعضای خانواده قربانیان عنوان می‌شود که گویا منافقین اطلاعات مربوط به این پرواز که حامل جمعی از مقامات بلندپایه کشوری بوده را به عراق لو می‌دهند. از سوی دیگر عنوان می‌شود که عده‌ای خبرنگار نیز در فرودگاه بغداد منتظر بودند تا از فرود این هواپیما در آنجا گزارش تهیه کنند و برنامه‌های تبلیغاتی از پیش معین‌شده را پیش ببرند. این موارد دال بر این مسأله است که هدایت هواپیمای ایرانی به خاک عراق پروژه‌ای ازپیش تعیین‌شده و برنامه‌ریزی‌شده بوده است تا شکست عراق در عملیات والفجر۸ را جبران وروحیه رزمندگان ایرانی را در بحبوبه عملیات‌های موفق خراب کند. در این مستند این‌گونه القا می‌شود که بر مبنای شواهد، اعضای داخل هواپیما متفق‌القول از بین اسارت و رفتن به عراق یا منهدم‌شدن هواپیما، شهادت را انتخاب می‌کنند و با به‌پایان‌رسیدن این زمان کوتاه، هواپیما مورد هدف قرار می‌گیرد و براساس اطلاعات موجود در جعبه‌سیاه هواپیما این مسأله نیز اثبات می‌شود تا دشمن نتواند براساس جنگ رسانه‌ای که ترتیب داده بود پیروزی به‌دست‌آورد.

روایت‌های مردمی ساده‌لوحانه 

فضا در لحظات پایانی مستند به سمت‌وسوی این جنس روایت از زبان مسئولان می‌رود که مردم یک روایت ساده‌لوحانه را دارند و به آن مشغول هستند و مسئولان نیز از این موضوع آگاه هستند و ترجیح می‌دهند مردم این‌گونه خوش‌باشند و حتی گاهی خود مسئولان نیز این روایت‌های ساده‌لوحانه را باور می‌کنند. این مسأله در ضمن خاطره‌گویی محسن رفیق‌دوست تلویحا به مخاطب القا می‌شود. مرحوم هاشمی‌رفسنجانی هم معتقد است آنچه درباره این حادثه گفته شده تخیلاتی است که بعدا گفته شده است. او به بسط مسأله تفاوت خبر از یک رویداد و تبدیل آن به یک فیلم ناشی از پروبال دادن به آن خبر و ایجاد هیجان از این طریق می‌پردازد.در بخش دیگری از مستند مرحوم هاشمی‌رفسنجانی عنوان می‌کند که در دوره جنگ شهیدشدن ضرر محسوب نمی‌شد، اما در ادامه سراغ دختر یکی از قربانیان آن حادثه می‌رود و او می‌گوید که من اگر به‌جای پدرم بودم، همسر ۱۸ساله و سه فرزندم را تنها نمی‌گذاشتم.

مقابله با روایت حقیقت 

ابراهیم حاتمی‌کیا که به‌عنوان مشاور در تمام لحظات تولید این فیلم حضوری جدی دارد، در بخش پایانی فیلم به نقد نگاه مسئولان از چنین واقعه شهادت‌طلبانه‌ای می‌پردازد که ارزش‌ها را به نفع رزمندگان در جبهه‌های جنگ تغییر داد. حاتمی‌کیا این رویه را نقد می‌کند که عده‌ای متفق‌القول می‌گویند یک هواپیمای میگ آمد و این هواپیما را مورد اصابت قرار داد اما در مقابل چرا حرف‌های این همه افراد با سخنان افرادی مانند آقایان هاشمی‌رفسنجانی، موسوی‌اردبیلی و رفیق‌دوست که مسئولیت داشتند متفاوت است؟ در حقیقت فیلم با این سؤال برای مخاطب پایان می‌یابد که مگر می‌شود این همه افراد افسانه بگویند؟

روایت متناقض آقای هاشمی!

در میانه‌های مستند سقوط ۶۴ که فضای کلی مستند و رویداد از جهات مختلف به‌طور نسبی بررسی شده است، از زبان یک کارشناس فنی حوادث هوایی عنوان می‌شود که هیچ‌یک از این نوع هواپیما جعبه‌سیاه ندارد اما در مقابل در یک تناقض آشکار از قول یکی از خانواده‌های قربانیان این پرواز عنوان می‌شود پس از این حادثه آنها به جلسه‌ای با حضور آیت‌ا... موسوی‌اردبیلی، رئیس وقت قوه قضاییه دعوت می‌شوند و در آنجا صوتی برای‌شان پخش می‌کنند مبنی بر این‌که سرنشینان هواپیما تصمیم می‌گیرند بین شهادت و اسارت، شهادت را انتخاب کنند. برهمین اساس بخش‌های منتهی به دقایق پایانی مستند در پی پاسخگویی به این موضوع پیش می‌رود که کدام روایت حقیقی است. درحقیقت در این مستند فضا به گونه‌ای پیش می‌رود که گویی خانواده‌های قربانیان یک روایت را عنوان می‌کنند اما مسئولان وقت مثل محسن رفیق‌دوست و مرحوم هاشمی‌رفسنجانی روایت دیگری دارند. مثلا هاشمی تلویحا آنچه خانواده‌های قربانیان پیرامون این حادثه عنوان می‌کنند را رد می‌کند و می‌گوید در آن حادثه شاهد مستقیم وجود نداشته تا بدانیم اصل مطلب چه بوده است. 

عقل دهه ۹۰یا عقل دهه نودی

۱- بخشی از لوکیشن مصاحبه‌ها درهواپیمایی مشابه همان هواپیمای سقوط۶۴ ازجمله ویژگی‌های‌مهم درساختار این مستند است
۲- بخش مهمی از روایت ماوقع به برخی اعضای خانواده سرنشینان هواپیما که از مسئولان کشوری بودند سپرده شده است
۳- این مستند به لحاظ لحن و زبان و بیان روایی، صریح، جسور و بی‌پرده درباره یکی از مبهم‌ترین رویدادهای جنگ تحمیلی روایت می‌شود
۴- در مقایسه صحبت برخی افراد مصاحبه‌کننده تناقض‌ها یا منافاتی از صحبت‌های آنها نسبت به یکدیگر یافت می‌شود که مستند آنها را در تقابل قرار می‌دهد
۵- فضای تجسس و پیگیری یک معمای حل‌نشده و مبهم درسراسر این اثر مستند وجود دارد که بر جذابیت نمایشی آن می‌افزاید
۶- مستند ساختار ابتدا تا انتهای خوبی دارد و فضای تجسس  در قالب فرمی که برای این مستند انتخاب شده غالبا وجود دارد
۷- این مستند در پایان از قول ابراهیم حاتمی‌کیا نتیجه می‌گیرد که عقل شیدایی دهه۶۰ متفاوت از عقل محاسبه‌گر دهه۹۰ است
۸- حضور خانواده افراد به‌شهادت‌رسیده در هواپیمای مشابه  و شنیدن سخنان آنها موقعیت نمادین را برای نتیجه‌گیری مخاطب این مستند فراهم می‌کند

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها