بسیاری از رسانهها و ابزارهای تبلیغاتی نیز از سوی دولتها و جریانات پنهان و آشکار قدرت در غرب در همین مسیر به کار گرفته میشوند. در این خصوص گفتوگویی با پروفسور زوران میلوشویچ، استاد دانشگاه صربستان و معاون مؤسسه مطالعات سیاسی بلگراد صورت دادهایم.
این روزها بسیاری ازگروهها و احزاب مستقل در اروپا، درمورد تضعیف نهادخانواده و درمقابل، حمایت دستگاههای رسمی غرب از الگوهای انحرافیجنسی و تاثیر آن بررفتار نسلکنونی و بعدی هشدار دادهاند. نظر شما دراینخصوص چیست؟
این یک نگرانی واقعی است. غرب، رسما اخلاق و نهاد خانواده را طی سالهای اخیر هدف قرار داده و در مقابل، الگوهای خطرناک و انحرافی را جایگزین ساخته است. بسیاری از بزرگان در طول سدههای گوناگون تاکید کردهاند که جوامع منهای اخلاق سرنوشتی جز تباهی و سقوط ندارند و تاریخ نیز این موضوع را تایید میکند. بسیاری از تمدنهای بشری، با پشتوانهای عظیم شکل گرفتند اما با فاصلهگیری از اخلاق و مصادیق آن، سقوط کردند و نامی از آنها امروز باقی نمانده است. دولت باید براساس اخلاق بنا نهاده شود و تضعیف نهاد خانواده از طریق تقویت گروههای انحرافی، مصداق بارز بیاخلاقی است. این فاجعهای است که ما در جوامع غربی مشاهده میکنیم.
از تعارض سیاستهای غرب با الگوهای متعارف و فطری بشری و تضعیف الگوهای اخلاقی در این جوامع سخن گفتید. دولتها و نهادهای غربی با چه هدفی دقیقا این اقدام را صورت میدهند؟ آیا آنها متوجه آثار و تبعات چنین روند خطرناکی نیستند؟
ما در تفسیر این روند، از نبرد خیر و شر سخن میگوییم. این یک نبرد تمامعیار میان کسانی است که به خداوند ایمان دارند و کسانی که در ساختار قدرت در غرب حضور داشته و معتقد به حمایت از انواع انحرافات هستند. در اینجا اصرار دارم از تضعیف نهاد خانواده در غرب سخن بگویم. جلوگیری از شکلگیری خانواده (از طریق ازدواج سالم)، طلاق، سقطجنین، اصالتبخشی به فرد به جای خانواده و... جملگی بحرانهایی است که روزبهروز شاهد تشدید کمی و کیفی آن در جوامع غربی هستیم. غرب در چنین فضایی سخن از آزادی به میان میآورد! اتفاقا آزادی زمانی از بین میرود که نهاد خانواده کارکرد خود را از دست بدهد. در صورتی که خانواده مضمحل شود، آزادی نیز دیگر جایی در روح و کالبد جوامع نخواهد داشت و آنچه به نام آزادی ترویج میشود، عین اسارت است. بهتر است سیاستمداران غربی که امروز به صورت خواسته یا حتی برخی از آنها ناخواسته، دم از بیبندوباریهای جنسی و اخلاقی بهعنوان یک الگوی اجتماعی و فردی میزنند، نسبت به آینده جهان و لااقل کشورهای خود پاسخگو باشند. بهراستی سیاستمداران غربی چگونه میتوانند از یکسو زندگی بدون خانواده و فرزند را ترویج کنند و از سوی دیگر، از انسجام اجتماعی و اخلافی در جوامع خود سخن بگویند؟ این یک تناقض آشکار است که بسیاری از شهروندان(غربی) نیز بهوضوح متوجه آن شدهاند.
آمریکا و اتحادیه اروپا طی سالهای گذشته و اخیر بیشترین هجمهها را علیه جمهوری اسلامی ایران وارد کرده و مدعی فقدان آزادی و حقوقبشر در این کشور میشوند. تحلیل شما از این رویکرد چیست؟
صراحتا میگویم که آمریکا و متحدانش(اروپاییان) دچار خطای سختی در قبال ایران شدهاند. بازیگران غربی پس از پیروزی انقلاب ایران متوجه شدند که قادر به تسلط بر ملت ایران و منابع طبیعی و غنی این کشور نیستند؛ ضمن آنکه گفتمان و الگوهای دینی و اخلاقی جاری در ایران با خواستههای غیر فطری غرب که به بخشی از آنها در پاسخ به سؤالات بالا اشاره کردیم، در تعارض قرار دارد. در چنین وضعیتی، غرب فشار حداکثری و سختی را علیه ایران اعمال کرد اما امروز بسیاری از مردم و افکار عمومی دنیا در جریان تعارضات سیاستهای آمریکا در تقابل با ایران و ناکارآمدی این موارد و دروغین بودن ادعاهای صورت گرفته علیه ایران آگاه شدهاند. بسیاری از تحلیلگران و صاحبنظران در آمریکا به دولتهای کشورشان درخصوص تشدید این روند هشدار دادهاند. تاکید میکنم که ایران هرگز در مقابل خواستهها و الگوپردازیهای انحرافی آمریکا در ابعاد گوناگون راهبردی، اخلاقی و... تسلیم نشده و در آینده نیز تسلیم نمیشود. در چنین شرایطی اصرار غرب بر تشدید فشارها علیه ایران قطعا برای آمریکا و اروپا نتیجهبخش نخواهد بود.
محمد علیزاده - گروه بینالملل