انتقال گاز طبیعی و چالش‌های آینده

درسال‌های اخیر، گاز طبیعی به‌عنوان یکی از سوخت‌های پاک و دارای میزان آلایندگی کمتر محیط‌زیست، با رشد فزاینده‌ای در سبد انرژی کشورهای مختلف مواجه بوده است. با توجه به این‌که مناطق کمی از دنیا از ذخایر قابل‌توجه گاز طبیعی برخوردار هستند، روش‌های مختلف انتقال آن در دهه‌های اخیر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
کد خبر: ۱۴۲۳۳۹۸
نویسنده مهدی نیک‌کام - تحلیلگر حوزه انرژی
انتقال از طریق خط لوله یا به‌صورت گاز طبیعی مایع‌شده(LNG) دو روش مهم جهت انتقال این حامل انرژی بوده و محل چالش کارشناسان است. برخی صاحب‌نظران حوزه انرژی معتقدند گاز طبیعی مایع‌شده در مسیر‌های دور و فقط در مواقعی که خطوط لوله ارجحیت فنی و اقتصادی خود را از دست می‌دهد کارایی لازم را دارد. نظیر انتقال از آمریکای شمالی به بازار‌های اروپایی و آسیایی. اما برخی اتفاقات نظیر خرید  LNG توسط ایتالیا از مصر کلیت این نظریه را با چالش مواجه کرده است. فارغ از بررسی نظرات موافقان و مخالفان هرکدام از روش‌های مورد اشاره، ذکر چند مورد ذیل ضروری است:
  سرمایه مورد نیاز جهت راه‌اندازی تأسیسات لازم از مرحله تولید تا مصرف  LNG  معمولا بیشتر از خطوط لوله انتقال است. از سوی دیگر میزان انتشار کربنLNG  بیشتر از خط لوله است. همین دو مسأله اغلب مورد توجه موافقان خط لوله قرار می‌گیرد. اما بررسی‌های دقیق‌تر نشان می‌دهد که برخی ملاحظات دیگر افزون بر موارد ذکرشده قابل تأمل است. نوع قرارداد‌های فروش گاز از طریق خطوط لوله معمولا TAKE or PAY است. این نوع قرارداد به‌طورکلی طویل‌المدت بوده و نیازمند دقت بیشتری از سوی طرفین در مدیریت تضاد‌های احتمالی پیش‌رو است. به‌عنوان‌مثال اختلاف پیش‌آمده در قرارداد انتقال گاز ایران و ترکمنستان ــ فارغ از نوع اختلاف پیش‌آمده و حواشی آن ــ نشانگر حساسیت این نوع قراردادهاست. درحالی‌که  LNG به سبب ماهیت آن علاوه‌بر ظرفیت عقد قرارداد‌های طویل‌المدت، امکان خرید و فروش محموله‌ای را نیز داراست. بررسی دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که خطوط لوله‌ای که چند دولت به‌عنوان ذی‌نفع  در آن حضور داشته‌اند، معمولا موفقیت آنچنانی نداشته‌اند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند موانع ژئوپلیتیک جزء اجتناب‌ناپذیر مطالعات خطوط لوله بوده و ممکن است حتی بعد از ساخت و در دوران بهره‌برداری نیز آن‌را تحت تأثیر قرار دهد. نظیر خط لوله انتقال گاز روسیه به اروپا. در مورد اخیر به‌وضوح می‌توان مشاهده کرد که طرفین مناقشه علی‌رغم اذعان به عدم استفاده از گاز به‌عنوان سلاح، عنداللزوم این فرآیند را از ذهن خویش دور نمی‌کنند. حتی موارد مهمی مثل حساسیت‌های زیست‌محیطی نیز علی‌الظاهر در تصمیم‌گیری‌ها کارساز نبوده است. از سوی دیگر خطوط لوله به سبب گستردگی زیاد در معرض تهدیدات امنیتی و تروریستی بیشتری نسبت به LNG قرار داشته و در صورت قطع موقت یا دائمی به هر دلیلی، امکان جایگزینی برای مصرف‌کنندگان پایین‌دست جریان، دست‌کم در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نخواهد بود.
اصولا  LNG به‌عنوان یک حامل انرژی قابلیت استفاده برای مصرف‌کننده نهایی ندارد و پس از تبدیل به گاز و از طریق خط لوله به مصرف‌کننده می‌رسد. به عبارت ساده‌تر به‌عنوان یک روش انتقال مستقل حامل‌های انرژی، نظیر خط لوله شناخته نمی‌شود.با درنظرگرفتن دلایل پیش‌گفته به نظر می‌رسد رأی قاطعانه مبنی بر ارجحیت یکی از روش‌ها بر دیگری موجود نبوده و برخی تحقیقات بیانگر آن است که مصرف‌کنندگان عمده گاز در آینده ممکن است به سوی راهبرد تامین ترکیبی  LNG و خط لوله بروند. این فرآیند تا حدودی در سیاست‌های گازی چین به چشم می‌خورد. به قسمی که علاوه بر تأمین گاز از روسیه از طریق خط لوله، نسبت به گسترش همزمان زیرساخت‌های LNG نیم‌نگاهی نیز به انتقال گاز از کشورهایی نظیر اندونزی از طریق خط لوله در آینده دارد. تحقق این امر کشورهای تولیدکننده گاز مثل ایران، روسیه، قطر و ترکمنستان را در درازمدت ممکن است با معضلاتی مواجه سازد که حل آنها، هم‌افزایی و همکاری جمعی را می‌طلبد. لذا کشورهای صادرکننده گاز نیز شاید مجبور باشند به سمت فروش ترکیبی روی‌آورده و زیرساخت‌های هر دو روش را فراهم سازند. شاید تشکیل هاب گازی منطقه‌ای  یا حتی اتحادیه‌های منطقه‌ای فروش گاز برای تضمین منافع صادرکنندگان در مقابل واردکنندگان کارآمد باشد. در صورت تحقق اتحادیه‌های این‌چنینی رویای قیمت‌گذاری با مشارکت تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان گاز با درنظرگرفتن منافع همه ذی‌نفعان دور از دسترس نخواهد بود.
 
 
newsQrCode
برچسب ها: گاز انرژی سوخت پاک
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها